:

پای خاطرات و درد‌‌دل‌های یک روزنامه‌نگار که در حوزه تلخی فعالیت دارد

تهران (پانا)- برای درک درد بیماران لازم نیست پزشک یا پرستار باشی، برای مرهم نهادن بر زخم‌های کودکان کار و زباله گرد و پای درد دل ساکنان مناطق محروم و فقیر نشستن نیاز نیست، مددکار اجتماعی بود، کافی است یک روزنامه‌نگار کمی دغدغه مند باشی تا از نزدیک مشکلات را ببینی و صدای بی صدایشان را بشنوی و دردهایشان را لمس کنی.

کد مطلب: ۱۲۰۹۵۶۵
لینک کوتاه کپی شد
پای خاطرات و درد‌‌دل‌های یک روزنامه‌نگار که در حوزه تلخی فعالیت دارد

فاطمه بیک‌پور از جمله خبرنگارانی است که ١۵ سال است پای درد دل‌های مردم نشسته و سرد و گرم جامعه را از نزدیک چشیده و با گریه‌های دردمندان گریسته و با خنده‌هایشان خندیده و صدای آنها در رسانه‌ها شده است. او عشق و علاقه را لازمه و ضرورت انتخاب رشته و شغل خبرنگاری می‌داند و معتقد است برخلاف سایر رشته‌های دانشگاهی که فرصت‌های شغلی و درآمدزایی گسترده‌ای ممکن است داشته باشند، رشته خبرنگاری در ایران به ویژه در مراکز خصوصی، درآمدزا و حتی بعضا از بیمه و امنیت شغلی و امنیت خاطر نیز برخوردار نیست.

ورود به عرصه خبرنگاری

او که خود را بیشتر روزنامه‌نگار می‌داند تا خبرنگار و بیشترین روزهای کاری‌اش هم در حیطه گزارش نویسی و تحلیل گذشته، در گفت وگو با پانا در خصوص چگونگی ورود به حیطه خبر، اظهار کرد: «با وجود مخالفت‌های خانواده و نگرانی‌های مادرم، با عشق و علاقه این رشته را انتخاب کردم و پای دردسرها و استرس هایش نیز ماندم. حتی زمانی که بیکار بودم و پیشنهاد شغل های دیگر به من می‌شد، نمی‌توانستم کار دیگری انجام دهم و حتی با درآمد بسیار ناچیز به همین عشق ادامه دادم.»

او خاطرنشان کرد: «سالی که کنکور دادم ظرفیت خبرنگاری در کل کشور فقط ۶۰ نفر بود و قبول شدن در این رشته کاری بس سخت و دشوار بود و بخاطر علاقه‌ام به ناچار از راه دیگری وارد این عرصه شدم، دانشگاه انجمن صنفی روزنامه نگاران در آن زمان به شرط معدل دانشجو می‌پذیرفت و این بهترین فرصت برای رسیدن به خواست و علاقه‌ام بود که همت گماردم و کاردانی خود را از آنجا اخذ کردم و سپس برای کارشناسی در آزمون و مصاحبه ورودی دانشکده خبر شرکت کردم و پذیرفته و مشغول تحصیل شدم.»

بیک پور گفت: «خوشحالم در دانشکده‌ای تحصیل کردم که به طور تخصصی خبرنگار تربیت می‌کند و خبرنگارانی که حاصل تربیت این دانشکده هستند به طور حرفه‌ای و قدم به قدم پیشرفت کردند و در جایگاه‌های بزرگی مشغول کار هستند.»

او در رابطه با شروع به کار رسمی خود عنوان کرد: «من کارآموزی خود را از سال دوم دانشگاه شروع کردم و از همان موقع در نشریه دانشجویی هم مطلب می‌نوشتم و تجربه‌های نخستین برای مصاحبه و دنبال گزارش رفتن برای حرفه‌ای شدن یک خبرنگار(روزنامه‌نگار) لازمه کار است.

تفاوت‌های کار خبرنگاری در دهه ۸۰ و ۹۰

بیک پور اذعان کرد: «خبرنگاری در دهه ۸۰ سخت تر از دهه ۹۰ بود، آن زمان همانند الان نبود که با گذراندن دوره کوتاه تجربی وارد عرصه خبرنگاری شوی، من در آن دوران دوره های طولانی کارآموزی گذراندم که آخرین آنها به طور جدی در روزنامه اعتماد با گروه اجتماعی با یگانه معلم روزنامه‌نگاری ام، مریم خرسند عزیز بود که روزنامه‌نگاری و خبرنگاری را به صورت اساسی و حرفه‌ای از وی آموختم، حدود ۷ ماه کارآموزی اولیه را گذراندم و حتی کار می کردم و برنامه‌های پوششی را انجام می‌دادم و‌ سعی می‌کردم گزارش بنویسم. شوق انتشار نخستین مطلب با قلم خودم در روزنامه اعتماد را هرگز فراموش نمی‌کنم.»

خبرنگار فعلی خبرگزاری پانا ادامه داد: «آن زمان اینگونه نبود که بستر و فضای لازم برای انتشار مطالب ما به سرعت وجود داشته باشد، بلکه ما در دو سال اول کاملا رایگان کار می‌‌کردیم و دستمزدی بابت نوشتن گزارشات دریافت نمی‌کردیم و سرنوشت بسیاری از گزارش‌ها یا به بایگانی ختم می‌شد و یا به سطل زباله، به دلیل اینکه تا حرفه‌ای شدن هنوز جا داشتیم و من معتقدم که اگر این زباله رفتن‌های گزارشات نبود الان من و امثال من روزنامه نگار نمی‌شدیم.»

او تاکید کرد: «همین امر موجب شد تا حرفه‌ای کار کردن را بیاموزیم و پیش برویم. شاید اگر از همان ابتدا مطالب ما با اشکالات و غلط‌های متعدد منتشر می‌شد، دیگر انگیزه‌ای برای یادگیری بیشتر نداشتیم و تلاشی برای بهتر شدن و حرفه‌ای شدن نمی‌کشیدم. به هر حال به طور رسمی کارم را با روزنامه اعتماد به صورت حق‌التحریر شروع کردم، سپس یک‌سال در حوزه سیاسی قلم به دست‌گرفتم که یکی از بهترین سال های کاری من از لحاظ نوع مطالب انتشاریافته بود.»

بیک پور یادآور شد: «بعد از سال ۸۸ روزنامه اعتماد توقیف شد و ما تا مدتی بیکار بودیم و در دوره ریاست جمهوری بعدی هم تا مدتی کار رسمی و رسانه‌ای نداشتیم و همین امر منجر شد تا به صورت حق‌التحریر با سایت‌ها و مجله‌های مختلف در حوزه‌های اجتماعی و گاه سیاسی کار کنم تا اینکه به دعوت مریم خرسند، در یک مجله اقتصادی در حوزه نفت کار آموختم و به مدت ۳ سال و نیم هم در این حوزه تجربه کسب کردم. در همان حین از سال ۹۰ تا ۹۲ وارد روزنامه شرق شدم، هرچند در سال ۸۹ در مدت کوتاهی در آنجا مشغول به کار بودم، اما از سال ۹۰ حوزه کاری خود یعنی اجتماعی را در زمینه زنان و کودکان به طور جدی از سر گرفتم و ویژه نامه هایی در حوزه آسیب های مربوط به زنان و کودکان منتشر می‌کردیم. بدین صورت که سوژه واحد را انتخاب کرده و از زوایای مختلف آن را بررسی و تحلیل می‌کردیم.»

روزنامه‌نگاری در حوزه کودک برایم بسیار مهم بود

او تاکید کرد: «فعالیت در حوزه کودک و نوشتن و انعکاس نابسامانی‌ها و مشکلات کودکان کار، کودکان خیابانی و زباله گردان، کودکان افغان و اتباع و مشکلاتشان، از جمله دغدغه‌های من و از جذاب ترین روزهای کاری‌ام بود. در واقع دغدغه اصلی و ثبات من با شروع مجدد در کار اجتماعی و فعالیتم در حوزه زنان و کودکان و آسیب‌های اجتماعی رقم خورد، وقتی صدای مردم بی صدا و مناطق محرومی شدم که حتی از امکانات اولیه زندگی محروم بودند.»

بیک پور در خصوص ادامه فعالیت‌های رسانه‌ای خود تصریح کرد: « از سال 93 تا انتهای 97 هم مسئول صفحه اجتماعی روزنامه جهان صنعت شدم و شاید بتوانم بگویم بهترین گزارش هایم را در این رسانه توانستم بنویسم. روزهایی که به دلیل شدت فشار کار در حوزه آسیب‌های اجتماعی گاهی با سوژه هایت در هم تنیده می‌شوی و تا مدتها درگیر و افسرده می مانی و این همان دوراهی است که انتخاب دشوار می‌شود. که آیا همچون جراحان که به فوت بیماری عادت می کنند، به تلخی ها و معضلات آدم ها و مشکلات شهرها و زخم ها و رنج ها عادت کنی و سر شوی یا کار و روحیات شخصی ات در هم گره بخورد و گاهی کم بیاوری و همراه با زخم سوژه هایت، اشک بریزی و رنج بکشی.»

این روزنامه‌نگار حوزه آسیب های اجتماعی بیان کرد: «بیشتر عمر خبرنگاری خود را در حوزه آسیب‌های اجتماعی، کودکان و زنان سپری کردم و با پستی بلندی‌های این حوزه دست و پنجه نرم کردم تا بتوانم گره‌ای از مشکلات جامعه را با قلم خود بگشایم و صدای معضلات آنان را به گوش مسئولان و مردم برسانم. از سویی خبرنگاری حوزه بحران را هم تجربه کردم. من هرگز خود را خبرنگار بحران نمی دانم که روحیه بسیار بزرگتری می طلبد و خودش یک حوزه اختصاصی دشوار است که در ایران بسیار کم چنین خبرنگاری داریم. اما تجربه کار در برخی پرونده های پیچیده کیفری، سیل، زلزله و بحران پلاسکو را داشته‌ام که نقطه عطف کاری خود را تهیه گزارش‌های میدانی و گفتگوهای خاص در این حوزه‌ها می‌دانم.»

مشکلات خبرنگاران

او تأکید کرد: «ناامنی شغلی، کم درآمدی و حتی ناامنی جانی از جمله مشکلات و خطرات پیش روی خبرنگاران بوده و هست و متأسفانه مسئولان امر نگاهی عمیق و دلسوزانه نسبت به این مسائل ندارند و این عشق خبرنگار به کارشان است که انگیزه‌ساز راهشان می‌شود.»

این روزنامه‌نگار حوزه اجتماعی گذری بر اتفاقات تلخ حوزه کاری اش نیز زد و عنوان کرد: «از حادثه سقوط هواپیمای خبرنگاران در سال‌84 که تعدادی از همکلاسی‌هایم را در آنجا از دست دادم تا حادثه واژگون شدن اتوبوس خبرنگاران که برای تهیه گزارشات میدانی از دریاچه ارومیه عازم بودند تا بی اعتنایی و بی تدبیری و نگاه غیرمسئولانه مدیران این حوزه نسبت به حوادث اتفاق افتاده و ایمنی خبرنگاران و دلجویی از خانواده‌های داغدیده، دشواری های حضور در مناطق محروم و خطرات این راه، تلخی های پیگیری قضایی اتفاقات وحشتناکی که برای کودکان می افتاد، مشکلاتی که در فاجعه پلاسکو و کشتی سانچی برای تهیه گزارش و گفتگو با افراد روبه رو بودیم که به شدت هم خانواده ها و هم ما تحت فشار بودیم و اما هر تلاشی کردیم تا خانواده های داغدار بتوانند بی‌دغدغه و با جرأت حقایق را بیان کنند تا مردم از نقاط تاریک این اتفاقات آگاه شوند. همگی، بخشی از دشواری ها و تلخی های راه من بودند.»

بیک پور با اشاره به اینکه از سال 98 تاکنون هم در خبرگزاری پانا مشغول به کار شده‌است، در پاسخ به این سوال که آیا از حرفه خبرنگاری خسته است، خاطرنشان کرد: «بعضی مواقع دچار بی حوصلگی و بی تمرکزی شده‌ام و در روزهای بیکاری و پرفشار اطرافیانم می گفتند بجای این حرفه سراغ کارهای اداری یا روابط عمومی بروم؛ اما هرگز لحظه‌ای از این حرفه دلسرد و خسته نشده‌ام و خدا رو شکر می کنم که توانستم در حوزه علاقه مندی خودم فعالیت کنم.»

خبرنگار دانش‌آموز: کوثر شهرباف

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار