گفت‎ وگو با عماد افروغ به مناسبت آغاز هفته دولت

ویژگی‎های یک دولت کارآمد

خروجی یک دولت کارآمد، رضایت مردمی و افزایش سرمایه اجتماعی است

تهران (پانا) -  «کارآمدی» در اداره یک جامعه، همواره به‌عنوان نقطه عطف و یک شاخص مطلوب شناخته می‎شود و دولتمردان در هر جامعه‎ای می‎کوشند تا خود را به این سطح برسانند.

کد مطلب: ۱۲۰۹۴۰۸
لینک کوتاه کپی شد
ویژگی‎های یک دولت کارآمد

به‌گزارش ایران، اما اساساً «کارآمدی» به چه معنا است؟ چه مؤلفه‎هایی دارد؟ وجود چه مختصاتی در یک دولت آن را متصف به صفت کارآمدی می‌کند؟ و در نهایت خروجی یک سیستم کارآمد چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‎ها و بحث درباره «ویژگی‎های دولت کارآمد» با عماد افروغ، جامعه‎شناس و استاد دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در ادامه می‎آید، ماحصل این گپ و گفت است که می‌خوانید:

جناب افروغ، به اعتقاد شما، یک «دولت مردمی» از چه مختصاتی برخوردار است؟
دولت مردمی، دولتی است که توجه عمیقی به قدرت مدنی و اجتماعی دارد و متولیان آن پیوسته می‎کوشند تا نسبت به نیاز و خواست واقعی مردم آگاهی پیدا کنند؛ نه اینکه نیاز و خواستی کاذب را از رهگذر فرایندها، ابزارها و رسانه‎های هژمونیک و استیلایی خود در جامعه بدمند. در یک دولت مردمی علاوه بر درک پیشینی از نیازهای واقعی مردم، ساز و کارهایی به کار گرفته می‎شود تا پیوسته نیازهای مردم رصد و نیازسنجی‎ها روزآمد شود.

واقعیت این است که برخی از نیازها منبسط هستند؛ یعنی حسب اقتضائات زمانی و مکانی مطرح می‎شوند. از این رو، دولت‎ها بویژه یک دولت مردمی بایستی به نبض تپنده زمان و مکان توجه داشته باشد و برنامه‎های خود را با آگاهی و درک نیازهای سیال مردم و طبق یک سند پیش ببرند البته حتی سند هم گاه مانع توجه به نیازهای مردم می‎شود چرا که سند هم نیازمند به‎روزشدن و منبسط شدن است. از این رو، نباید با سند به مثابه یک کاغذ بی‏ روح یا یک مکتوب خشک برخورد کرد.

ما در مورد قانون‎اساسی هم این اعتقاد را داریم که روح قانون مهمتر از خود قانون است؛ بنابراین روح سند باید مهمتر از خود سند و چند بند و تبصره باشد. این مهم، در صورتی به‌دست می‎آید که دولت مدام در یک رابطه متعامل و دیالکتیک با مردم قرار بگیرد. به عبارتی در بین مردم باشد، مردم و گروه‎های مردم بتوانند با دولت گفت‎وگو کرده، تعامل کنند و دریابند که در سطح جامعه چه می‎گذرد. اصطلاحاً، مردم نباید خمیر دست دولتمردان باشند. قدرت سیاسی باید معرف و نماینده قدرت اجتماعی باشد نه برعکس؛ بدین معنا که قدرت مردمی و مدنی نماینده قدرت سیاسی و دولتی شوند. فراموش نکنیم که در یک نگرش مطلوب، دولتمردان خادم مردم هستند و این باور را در عمل‌شان هم باید جاری کنند.

با «مخدوم» تلقی کردن مردم است که حکومت و دولت پایدار می‎شود و حتی در پس این تلقی است که به نوعی نیازهای شخصی خود متولیان دولت نیز برآورده می‎شود. بنابراین اگر کسی می‎خواهد به منافع و مصالح خودش توجه کند، بهتر است که مردم را در صدر بنشاند و آنان را مخدوم بداند.
این نکته را می‎توان در نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر هم ملاحظه کرد. به این اعتبار، اگر کسی می‌خواهد «دولت مردمی» را بخوبی فهم کند، باید مجدداً نامه مالک اشتر و حقوقی را که امیرالمؤمنین(ع) برای مردم قائل شده‎اند، مرور کند. در یک دولت مردمی مدام باید بین مردم بود، چشمان مخفی داشت و به دور از هر گونه تظاهر، به این مهم جامه عمل پوشاند. متأسفانه ما ساختار رسمی و تعریف‎ شده‎ای برای اطمینان‎بخشی به یک رابطه دیالکتیک با مردم نداریم و این یکی از دردهای ما است.

همچنین در ذیل «مردمسالاری دینی» قرار نیست هر خواسته‎ای اجابت شود چون مردمسالاری دینی یک جهت دینی و ارزشی دارد. در مردمسالاری دینی تنها خواسته‎هایی که به ارزش‎های اصیل انسانی برمی‎گردد، موضوعیت پیدا می‎کند، برای مثال آزادی، اخلاق، عدالت، نوع د‎وستی، عشق، محبت و... در مردمسالاری دینی برخی جهات و ارزش‎های مثبت، بر دموکراسی بار می‌شود. ضمن آنکه هر خواستی را هم نمی‎توان در مقام وجه دینی «مردمسالاری دینی» به مردم تحمیل کرد. حتی خواسته‎های تعریف شده نیز باید با رضایت مردم دنبال شود.

اینها مشخصات و مختصات یک دولت مردمی است. در این بین، مسلم است که وقتی می‎خواهیم با مردم مراوده داشته باشیم، باید به این نکته توجه کنیم که مردم توده بی‎شکل نیستند، بلکه متشکل از افراد، گروه‎ها و اصناف مختلف‎اند. از این رو، در یک دولت مردمی بایستی تعامل با اصناف، اقشار و گروه‎های مختلف اجتماعی در دستور کار قرار گیرد. در این فضا، نمایندگی یک قشر و گروه اجتماعی سیاسی خاص رنگ می‎بازد. وقتی بحث مردم می‎شود «قاطبه مردم» به میان می‎آید و نه یک قشر، گروه و جناح خاص.

نکته دیگر اینکه در یک دولت مردمی باید به نیازهای واقعی مردم توجه شود. نیازهای واقعی مردم، مشخص و تعریف شده‎اند اما در شرایط زمانی و مکانی مختلف، ممکن است که برخی از آنها برجسته شود؛ آن نیازی که در شرایط زمانی و مکانی کنونی ما برجسته است «نیازهای اقتصادی» است. حال اگر ما بحث‎های فرعی دیگر را طرح کنیم، در واقع اذهان را منحرف کرده‎ایم و دستکاری افکار عمومی در جهت منویات خودمان، خلاف ساز و کارهای یک دولت مردمی است.

«دولت مردمی» در چه نسبتی با «دولت کارآمد» قرار می‎گیرد؟
نباید تفسیری از «کارآمدی» ارائه کرد که صرفاً به سخت‎افزارها توجه کند و از وجوه نرم‎افزارانه کارآمدی غافل شود. کارآمدی یک دولت به «رضایت عامه» برمی‎گردد. اساساً شاخص کارآمدی، رضایت عامه است. اما متأسفانه، بسیاری از فعالیت‎های عمرانی ما در جهت توجه به نیازهای مردمی و تأمین نیازهای عمومی آنان نیست و بیشتر به نیازهای طبقات متوسط به بالا معطوف است تا آنجا که متأسفانه گاهی شاهد بوده ‏ایم که به‌نام کارآمدی و کارایی، عدالتخواهی، اخلاق و معنویت و... ذبح شده است.
می‎خواهم بگویم «مردمی بودن» عین «کارآمدی» است. باید فرصت‎هایی را در برابر مردم قرار دهیم و مهارت‎ها و آموزش‎هایی را نشر دهیم که ظرفیت بالقوه مردم در جهت کارآمدی به فعلیت برسد و آنان بتوانند شاهد محصولات و مصنوعات خودشان باشند و وجوه نر‎م‎افزارانه‎ای را که به رضایت عامه و تقویت سرمایه ‎اجتماعی منجر می‎شود در کارآمدی لحاظ کنیم. خواه ‏ناخواه توجه به این امور تقویت‎کننده کارآمدی است.

سه «باید»ی که یک دولت کارآمد و مردمی باید در آن جهت گام بردارد، چیست؟
نخست آنکه، باید ظرف مناسب برای بروز خلاقیت‎ها، استعدادها و بالقوه‎ها فراهم شود. در یک دولت مردمی باید به «فضا» توجه شود چراکه قابلیت‎ها و فعلیت‎ها، شرایط جغرافیایی و زیست‎محیطی متفاوت است و ما با در نظر گرفتن این تنوع است که می‎توانیم منویات مربوط به کارآمدی و مردمی بودن را محقق کنیم. نمی‎توان تمرکزگرایانه تحقق‎بخش کارآمدی بود. بنابراین باید ظرف مناسبی را برای تحقق بخشیدن به همه استعدادها فراهم کنیم.

دوم، دولت‌ها باید توجه داشته باشند که برخی از مهارت‎ها بالفعل هستند و باید از طریق آن «ظرف غیرمتمرکز» فرصتی فراهم کنند تا آن مهارت‎ها به منصه ظهور برسند. اما برخی از ظرفیت‎ها بالقوه هستند و نیاز به آموزش و ارتقای مهارت دارند. بنابراین دولت‎ها باید زمینه بروز این مهارت‎ها را فراهم آورند تا آن توانمندی‎های بالقوه به فعلیت برسند. در مجموع، دولت کارآمد باید به «آگاهی»، «دانش عملی» و «مهارت‎های افراد» و «فرصت‎ها و ظرف‎ها» توجه داشته باشد.

سوم، عامل انگیزه است. علاوه بر آگاهی‎بخشی‎ها و آموزش‎ها و... دولت مردمی باید ایجاد انگیزه کند. ایجاد انگیزه در مردم با امید و اعتماد به‌دست می‏ آید. یعنی باید سرمایه ‏اجتماعی و اعتماد عمومی‎ را احیا کند.
در کنار سه «باید» پیش‎گفته من «باید» چهارمی را نیز اضافه می‏ کنم و آن «صداقت» است. یکی از ویژگی‎های دولت کارآمد جهت‎دار، صداقت مسئولان است. دروغ اعتماد را سست می‎کند چرا که مردم واقعیت قضایا را می‎فهمند.

به این اعتبار، «نبایدهایی» که برای یک دولت کارآمد برمی‎شمارید، چیست؟
طبیعتاً هر کدام از «باید»هایی که پیش‎تر عنوان شد یک جهت «نباید» هم دارند.
نخست آنکه، دولتمردان دروغ نگویند. دروغ نه تنها «اعتمادها» را سست، که «همبستگی» را نیز زایل می‎کند. ناامیدی ایجاد کرده و جامعه را به وضعیت یک بام و دو هوا می‏ کشاند.
دوم، بی ‏توجهی به قابلیت‌ها و فعلیت‌های نهفته در کشور یا حداقل بی‏ توجهی به مانع‏‌زدایی‌‌ها دومین نباید و پرهیز دولتمردان است؛ چراکه بی‎توجهی به موانع، خود به نوعی تقویت موانع است.
سوم، بی‏ اعتنایی به مشارکت مردمی، بی‎توجهی به ارتباط دیالکتیک بین دلیل و علت و در نهایت بی‎اعتنایی به خواسته‎های واقعی و سیال مردم در یک دولت مردمی نباید صورت ‎پذیرد.

خروجی یک «سیستم کارآمد» چه باید باشد؟ از یک «دولت کارآمد» باید انتظار چه خروجی‎هایی را داشته باشیم؟
خروجی یک دولت کارآمد، رضایت واقعی مردمی است. البته رضایت انواع و اقسام دارد. وقتی از رضایت مردمی در یک سیستم کارآمد سخن به میان می‎آید، مقصود رضایتی برآمده از حقوق و نیازها است.
دولت کارآمد، دولتی است که عامه از آن رضایت کامل داشته باشند. در پس رضایت واقعی است که اساساً امید به زندگی ایجاد می‎شود. خروجی یک دولت کارآمد احساس امنیت شهروندان است. در یک دولت کارآمد، شهروندان دغدغه سیاسی، اخلاقی و... آزار دهنده و مخل حیات امن را ندارند. یک دولت کارآمد باید به نیازهای اقتصادی، معنوی و عدالت اجتماعی توجه داشته و بسط دهنده اعتماد مردمی باشد، همه اینها خروجی یک دولت کارآمد است.

نیم‌نگاه
دولت مردمی، دولتی است که توجه عمیقی به قدرت مدنی و اجتماعی دارد و متولیان آن پیوسته می‎کوشند تا نسبت به نیاز و خواست واقعی مردم آگاهی پیدا کنند. قدرت سیاسی باید معرف و نماینده قدرت اجتماعی باشد نه برعکس.
با «مخدوم» تلقی کردن مردم است که حکومت و دولت پایدار می‎شود. اگر کسی می‌خواهد «دولت مردمی» را بخوبی فهم کند، باید مجدداً نامه مالک اشتر و حقوقی را که امیرالمؤمنین(ع) برای مردم قائل شده‎اند، مرور کند. در یک دولت مردمی مدام باید در بین مردم بود، چشمان مخفی داشت و به دور از هرگونه تظاهر، به این مهم جامه عمل پوشاند.
یکی از ویژگی‎های دولت کارآمد جهت‎دار، صداقت مسئولان است. دروغ اعتماد را سست می‎کند چرا که مردم واقعیت قضایا را می‎فهمند.
خروجی یک دولت کارآمد احساس امنیت شهروندان است. در یک دولت کارآمد، شهروندان دغدغه سیاسی، اخلاقی و... آزار دهنده و مخل حیات امن را ندارند. یک دولت کارآمد باید به نیازهای اقتصادی، معنوی و عدالت اجتماعی توجه داشته و بسط دهنده اعتماد مردمی باشد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار