محمد مهریار*
شهادت حضرت علی اصغر، از نگاه علمای اهل سنت
به یقین باید گفت یکی از بزرگترین مصائبی که در کربلا بر اهل بیت پیامبر تحمیل شد، مصیبت شهادت مظلومانه کودک شیرخواره سیدالشهداء (علیهالسلام) است؛ اما شهادت حضرت علی اصغر (سلاماللهعلیه) از دو بُعد اهمیت فراوانی دارد.
اول از آن جهت که هدف دشمن از شهادت طفل شیرخوار، نسلکشی فرزندان و ذریه امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بوده و دوم آنکه حضور علی اصغر (سلاماللهعلیه) و شهادت ایشان و به تَبع آن، حضور زنان و کودکان در کربلا، نشان از ظلم بیشمار دشمنان اهل بیت (علیهالسلام) به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دارد.
ابنکثیر دمشقی از علما و مورخین مشهور اهل سنت، با بیان چگونگی شهادت حضرت علیاصغر (سلاماللهعلیه) اوج این فاجعه را بیان میکند و مینویسد: «حسین (علیهالسلام) خسته شد و به سمت خیمهاش آمد؛ او طفل صغیرش به نام عبدالله را در آغوش گرفت و او را میبوسید و میبویید و با او وداع کرد و به خانوادهاش نیز وصیت کرد. در این هنگام مردی از بنیاسد به نام ابن موقد النار، تیری را به سمت آن طفل رها کرد و گلویش را درید. حسین (علیهالسلام) خون آن طفل را در دست گرفت و به جانب آسمان پاشید و فرمود: پروردگارا! اگر نصرت از جانب آسمان را از ما گرفتهاى، چنان کن که به سبب خیر باشد و انتقام ما را از این ستمگران بگیر.»[۱]
ابناعثم در کتاب الفتوح[۲] که صفحات زیادی از این کتاب را به حادثه عظیم عاشورا اختصاص داده، حوادثی را بیان میکند که بسیار اندوهناک است و قلب هر انسان آزادهای را میرنجاند. از جملهی این وقایع، اشارهی نویسنده به نحوهی شهادت حضرت علی اصغر (سلاماللهعلیه) است. ابناعثم مینویسد:
حسین (در عصر عاشورا) تنها مانده بود و هیچ یاری نداشت؛ ... اباعبدالله پسر دیگری داشت به نام علی که شیرخواره بود. حسین (علیهالسلام) به درب خیمه آمد و فرمود: این طفل را به من دهید تا با او وداع کنم. او را غرق در بوسه ساخت در حالىکه میفرمود: اى پسرکم! واى بر حال این قوم، وقتى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با آنان مخاصمه کند! راوی گفت: ناگهان تیرى آمد و بر بالاى سینه آن طفل نشست و او را كُشت؛ حسین (علیهالسلام) از اسب پیاده شد و با غلاف شمشیر قبرى کند و در حالیکه طفل، خونین بود بر او نماز خواند و او را دفن کرد.[۳]
سبط ابن جوزی، شرح شهادت حضرت علی اصغر (سلاماللهعلیه) را اینچنین مینویسد: «وقتى امام حسین (علیهالسلام) دید که لشکریان بر کشتن ایشان پافشارى میکنند، ... حسین (علیهالسلام)، به سوى یکى از کودکانش که از تشنگى مىگریست رفت. او را بر سرِ دست گرفت و فرمود: اى قوم! اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل رحم کنید.
در این هنگام، تیرى از جانب دشمن به سوى طفل پرتاب شد و او را ذبح کرد. حسین (علیهالسلام) مىگریست و فرمود: خدایا! میان ما و گروهى که ما را دعوت کردند تا ما را یارى دهند، اما ما را كُشتند داورى کن. در این هنگام از آسمان ندایى رسید: ای حسین! علی اصغر را وا گذار که در بهشت او را شیر مىدهند.»[۴] بلاذری مورخ مشهور اهل سنت، با ذکر نام حرمله مینویسد: «حرملة بن کاهل تیری به سمت عبدالله بن حسین رها کرد و او را ذبح کرد.»[۵]
پینوشت:
[۱]. البدایة والنهایة، إسماعیل بن عمر بن کثیر دمشقی (متوفای ۷۷۴)، ج۸، ص۱۸۶، مکتبة المعارف - بیروت. «ثم إن الحسین أعیا فقعد على باب فسطاطه وأتى بصبى صغیر من أولاده اسمه عبد الله فأجلسه فى حجره ثم جعل یقبله ویشمه ویودعه ویوصى أهله فرماه رجل من بنى أسد یقال له ابن موقد النار بسهم، فذبح ذلک الغلام فتلقى حسین دمه فى یده وألقاه نحو السماء وقال رب إن تک قد حبست عنا النصر من السماء فاجعله لما هو خیر وانتقم لنا من الظالمین.»
[۲]. نقد و ارزیابی کتاب الفتوح با رویکرد به حادثه کربلا، نعمت الله صفری و محمد علی توحیدی، ص۲. «مرحوم علامه مجلسی (ره) و مرحوم علامه مامقانی (ره) و قاضی نورالله شوشتری، ابناعثم را از علمای اهلسنت میدانند.»
[۳]. الفتوح، أبومحمد أحمد بن أعثم کوفی (متوفای ۳۱۴هـ)، ج۵، ص۱۱۵، دار الأضواء للطباعة والنشر ـ بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱هـ. «فبقی الحسین فریدا وحیدا لیس معه... و له ابن آخر یقال له علی فی الرضاع ، فتقدم إلى باب الخیمة فقال: ناولونی ذلک الطفل حتى أودعه ! فناولوه الصبی، فجعل یقبله وهو یقول: یا بنی! ویل لهؤلاء القوم إذ کان غدا خصمهم جدک محمد صلى الله علیه وآله وسلم. قال: وإذا بسهم قد أقبل حتى وقع فی لبة الصبی قتله، فنزل الحسین رضی الله عنه عن فرسه وحفر له بطرف السیف ورماه بدمه وصلى علیه ودفنه.»
[۴]. تذکرة الخواص، سبط بن جوزی (متوفای ۶۵۴ هـ)، ص۵۲۹، مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ اول، ۱۴۲۹ هـ، «قال هشام بن محمد: لما رآهم الحسین مصرین على قتله...فالتفت الحسین فإذا بطفل له یتلظى عطشاً فأخذه على یده وقال یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل فرماه رجل منهم بسهم فذبحه فجعل الحسین یبکی ویقول اللهم بیننا وبین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا فنودی من الهوى یا حسین دعه فإن له مرضعاً فی الجنة.»
[۵]. جمل من أنساب الأشراف، أحمد بن یحیى بَلَاذُری (متوفای ۲۷۹هـ)، ج۳، ص۲۰۱، دار الفکر - بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۷ هـ - ۱۹۹۶ م، «ورمى حرملة بْن کاهل الوالبی عَبْد اللَّهِ بْن حسین بسهم فذبحه.»
کارشناس دینی
ارسال دیدگاه