طرحهای تحفیف فصلی کتاب برخلاف قانون نظامصنفی کشور است
تهران (پانا) – این روزها کتاب خوانها صحبت از «تابستانه کتاب۱۴۰۰» می کنند. طرح فصلی تخفیفی کتاب که ۶سال است برگزار می شود و در این تابستان هفدهمین دوره خود را آغاز می کند. سال ۹۴ که طرح های فصلی کتاب رقم می خورد بسیاری امید داشتند رونق به بازار کتاب باز گردد اما آن روزها کمتر کسی گمان می کرد این طرح بعد از ۶ سال برخلاف قانون نظام صنفی کشور بتواند به مسیر خود ادامه دهد و حالا شاهد بروز تخفیفهای نامتعارف در حوزه کتاب هستیم.
حدود ۶ سال پیش بنای طرحهای فصلی تخفیف کتاب با برگزاری طرح «نمایشگاهی به وسعت ایران» گذاشته شد و اصلیترین هدف برگزارکنندگان آن در کنار توسعه عدالت فرهنگی در کشور و تقویت توان خرید مخاطبان کتاب، توجه به کتابفروشیها و صنعت نشر بود. متولیان این طرح و مجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد بودند برگزاری طرحهای فصلی با اصلاح محل تخصیص یارانه، میتواند تاثیرات مثبتی بر رونقبخشی به بازار کتاب و صنعت نشر داشته باشد.
اختصاص ۳۰ میلیارد تومان یارانه برای ۱۶ دوره طرح فصلی کتاب
طرحهای فصلی به عنوان یکی از طرحهای بنیادین معاونت امور فرهنگی مطرح شود. مسئولین وزارت ارشاد عنوان می کنند که همه تلاش شان را کرده اند تا هرسال مجموع یارانهای که به این طرحها اختصاص میگیرد را ارتقا دهند. برای مثال معاونت فرهنگی برای طرح زمستانه ۹۹ با رقمی حدود ۴ میلیارد تومان یارانه موافقت کرد و آن زمان فروش خوبی ثبت شد و اعلام شد که زمستانه ۹۹ بالغ بر ۲۱ و نیم میلیارد تومان فروش طرح فصلی کتاب بوده است. این رونق که تا قبل از آن سال بی سابقه بود باعث شد بهارانه۱۴۰۰ هم با همین مبلغ یارانه اش رقم بخورد. اکنون زمان آن رسیده است که نقش طرحهای فصلی در گردش مالی صنعت نشر بعد از۱۶ دوره برگزاری و در آستان هفدهمین دوره برگزاری، بررسی شد. مدتی قبل معاونت امورفرهنگی وزارت ارشاد آمار مربوط به ۱۶ دوره طرحهای فصلی و یارانههایی که در آنها مصرف شده را بیش از ۳۰ میلیارد تومان اعلام کرد.
جدی ترین آسیب طرح های فصلی کتاب چیست؟
اگرچه ناشران و کتابفروشی ها از طرح های فصلی استقبال کرده اند و در این وانفسای قیمت کاغذ و کمبود مشتری کتابخوان از اجرای طرح های فصلی کتاب خوشحال بودند زیرا بعد از سی و چند سال که از مراکز نشر حمایت می شد، طرحی هم ایجاد شد تا کتابفروشیها حمایت کند و به اصطلاح بالاخره کتابفروشیها هم دیده شدند اما واقعیت این است که آسیبهای بزرگی در حوزه کتاب و کتابفروشیها رخ داده است.
اولین موضوع تخفیف های مداوم و فصلی است که باعث می شود مشتری کتاب خرید خود را به تعویق بیاندازد تا زمان طرح تخفیف های فصلی برسد اما مسئله اصلی دیگر زیر سوال بردن ارزش کالایی به نام کتاب است. آیا تخفیف های مداوم می تواند موتور محرکه رونق کتابخوانی باشد یا اتفاقا برعکس بیشتر کتاب را ذلیل میکنیم! درواقع این تخفیفها مشتری را شرطی میکند.
وقتی نخستین دوره از طرحهای فصلی برگزار میشد، آدمها با لیست وارد کتابفروشیها میشدند و کتاب میخریدند؛ ولی اکنون این طرحها به صورت مسکن دورهای عمل میکند و هیچ اتفاقی را برای فروش فروشگاههای بزرگ رقمنمیزند و انگیزه لازم به وجود نمیآید. بحثی را کارشناسان حوزه فروش درباره مسئله تخفیف دادن در فروش عنوان می کنند و معتقدند وقتی تخفیف تکرار میشود تبدیل به پاسخ خاموش مشتری میشود. ما تخفیف ارائه میدهیم تا به مخاطب بگوییم الان کالای ما را بخر. ولی وقتی تخفیفها همیشگی میشود، اتفاقی که در ذهن مشتری میافتد، پاسخ خاموش است و محرک فروش در اصل از بین میرود و مشتری احساس میکنند اگر تخفیف به آنها داده نشود، حقی از آنها تضییع شده است.
طرح های فصلی برخلاف قانون نظام صنفی کشور است
طبق قانون نظام صنفی کشور تخفیف صرفاً در مدت محدود و با مجوز اتحادیه مربوطه در زمان محدود انجام میشود که معمولا حداکثر تخفیف هم طبق قانون ۱۵درصد است و البته باید در زمانهای مشخص انجام شود که به صنف آسیب نزند. یعنی اتحادیه باید تصمیم بگیرد که آیا فلان فروشگاه یا فلان تولیدکننده در فلان تاریخ اجازه تخفیف دارد یا خیر؛ یعنی باید برای آن مجوز صادر شود. متاسفانه در حوزه کتاب این قانون از طریق خود دولت شکسته میشود. حتی اگر اتحادیه با این طرحها همراه و موافق باشد خود طرح مشکل دارد.
در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هم در زمانهای خاصی تخفیفهای مشخص اعمال میشود و همه هم میدانند. مهم این است که این مسأله مانع روند طبیعی فعالیت کتابفروشان که قرار است در طول سال صورت بگیرد، نباشد.
جای خالی نگاه صنعتی به کتاب و نشر
از اول انقلاب تا به الان مدام شرایط صنعت نشر بدتر میشود. این سیاستهای حمایتی باعث شده نشر از حالت صنعت خارج شود. جای خالی نگاه صنعتی به کتاب و نشر کاملا مشهود است اما این حمایتها باعث شده نشر از صنعتی بودن خود دور شود. نتیجه آن هم این شده که وقتی در همین شبکههای اجتماعی نگاه میکنید، ناشران مثلا مطالبه وام یا حمایت دارند! درصورتی که اگر نشر ما واقعا یک صنعت بود، این نوع حمایت کاملا منتفی بود. نشر باید بتواند روی پای خودش بایستد، اما ما متاسفانه مدام این صنعت را وابستهتر میکنیم و به عقب برمیگردیم.
دهه هفتاد تیراژ کتابهای ما با ۴۰ میلیون جمعیت ۵۰۰۰ تا بود؛ الان نزدیک به ۹۰ میلیون جمعیت داریم، یعنی کتاب بهجای ۵۰۰۰ تا حداقل باید ۲۵۰۰۰ تا چاپ شود، اما به ۲۰۰ و ۳۰۰ نسخه رسیده است.
ارسال دیدگاه