جشن فارغ‌التحصیلی کلاس اولی ها در مدرسه غیردولتی نیکان جواد آباد

جوادآباد(پانا)- زمستان تمام شد و بوی بهار احساس شد و بهار دانش ایام تحصیل برای آنان که می خواستند به پایه بالاتری بروند جاذبه‌های خاص خودش را داشت اما سال اولی ها چگونه حسی داشتند وقتی جشن فارغ‌التحصیلی آنها در مدرسه خودشان برگزار شد.

کد مطلب: ۱۱۹۲۷۴۵
لینک کوتاه کپی شد
جشن فارغ‌التحصیلی کلاس اولی ها در مدرسه غیردولتی نیکان جواد آباد

حال، کمی به عقب بازگردیم. اولین روز مدرسه برای ما چگونه بوده است؟ از آن روز، چه تصوری در ذهن و خاطره خود داریم؟ آن روز با ما چگونه رفتار کردند؟ این خاطره‌ها هرچه باشد، تا پایان عمر با ما همراه است؛ چرا که پس از خانواده، اولین تجربه اجتماعی ما است و بخش مهمی از شخصیت و روان ما را حضور در مدرسه می‌سازد. لحظه‌های ناب که می‌توانست شیرین و خوش و دوست داشتنی باشد، گاه سخت و رنج آور می‌شد؛ روزهایی که می‌توانست و می‌تواند در تأمین سلامت روانی یک عمر انسان، تأثیرگذار و تعیین کننده باشد.

برای ثبت این لحظه‌های تکرار نشدنی نسل انسان‌ساز، امروز ما در جشن فارغ‌التحصیلی دانش‌آموزان کلاس اولی به مدرسه نیکان جوادآباد رفتیم. تمام دانش‌آموزان با خوشحالی کنار مادرانشان ایستاده بودند و زمانی که مدیر نام آنها را برای گرفتن جوایز بر پشت میکروفن صدا می‌زد دانش‌آموزان با احساس غرور و بزرگی پیش مدیر می‌رفتند و جوایز را دریافت می‌کردند.

چند دانش‌آموز و یک مادر نمونه در مدرسه غیردولتی نیکان با پانا در این زمینه گفت و گو کردند.

زهرا یکی از دانش‌آموزان اظهار کرد: «چند وقت پیش برای جشن شکوفایی خوشحال و خندان به مدرسه رفتم و امروز که باسواد شدم خوشحال تر به خانه خواهم رفت و بلند فریاد می زنم من توانستم.»

مهلا دیگر دانش آموزی است که در مدرسه با خوشحالی به سمت مادرش می‌دوید. از او پرسیدم امروز چه حسی دارد وقتی می‌فهمد با سواد شده است. او با خنده گفت:«همیشه تولد مادرم که می‌شد یک نقاشی کوچک می‌کشیدم و می‌گفتم تولدت مبارک، اما امروز وقتی فهمیدم که می‌توانم بنویسم و بخوانم در کنار نقاشی هم یک نامه زیبا برای خانواده‌ام می‌نویسم.»

سمیه دانش‌آموز دیگری تصریح کرد:«از امروز به بعد دیگر خودم می‌توانم هر کلمه و جمله‌ای که دیدم را بخوانم و مجبور نیستم صبر کنم تا دیگران برای من بخوانند. این خیلی برایم خوشحال کننده است. خوشحالم که امروز باسواد شدم.»

در ادامه با مادر یکی از دانش‌آموزان کلاس اولی به گفت‌وگو پرداختم و او بیان کرد: «در زندگی لحظات خوشایندی وجود دارد که یکی از آن لحظه‌ها این است که فرزند خانواده، خواندن و نوشتن را به طور کامل فرا گرفته است که به نظر خیلی‌ها این لحظه کاملا معمولی و حتی پیش پا افتاده باشد که خیلی از پدر و مادرها اصلاً توجهی به این موضوع ندارند و نسبت به آن کاملاً بی‌تفاوت هستند ولی خوب است این نکته را در خاطر خود مرور کنند که باید به تمام لحظات خوش، ارزش و بها داده شود و نباید بی‌تفاوت از کنار آنها بگذرند و من خوشحال هستم که فرزندم امروز می‌تواند کلی کتاب داستان بخواند و من از خواندن آنها لذت ببرم.»

خبرنگار دانش‌‌آموز :زهرارضا

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار