سیدحسن خمینی در مراسم اختتامیه دهمین رویداد طریق جاوید؛
نظر جمهور شرط مشروعیت نظام است
جامعه باید خودش همراه و همدل باشد. نمیشود برای مردم تصمیمگیری کرد/ نمیشود تو برای من منتخب معرفی کنی و بگویی بیا و به این رأی بده! همانطور که نمیتوانم من برای تو این کار را کنم
تهران (پانا) - حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در مراسم اختتامیه دهمین رویداد طریق جاوید گفت دوستان انصاف داشته باشند. شما حق رای دارید، من هم حق دارم آن کسی که دلم میخواهد را انتخاب کنم. هر کدام که اکثریت را کسب کردیم محل اطاعت است. نمیشود تو برای من منتخب کنی و بگویی به این رای بده!. اینکه گفته میشود حکومتی که اقبال عمومی را ندارد مشروع نیست، حکم خداست.
به گزارش جماران، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در مراسم اختتامیه همایش طریق جاوید که در حرم مطهر امام برگزار شد، با اشاره به موضوع انتخابات در نگاه حضرت امام اظهار کرد: بحثی را که مطرح میکنم جای توجه دارد، چرا که مغالطهای در سخنان و گفتهها مطرح میشود و آن اینکه وقتی میگوییم رأی مردم دخالت در مشروعیت نظام اسلامی دارد، بلافاصله به ذهن برخی میآید که مشروعیت را خدا داده و این سخن مصداق شرک است و بگویند شما دارید مردم را در مقابل خدا مینشانید! وقتی گفته میشود نظام اسلامی دو بال دارد، یعنی اسلام و مردم؛ عدهای میگویند این بدان معناست که خدا در کنار مردم است و هرگونه برداشت دیگری شرک است؛ در حالی که این طور نیست.
وی افزود: برای توضیح بیشتر این موضوع، مقدمهای را عرض میکنم تا دوستان به مسأله واقف شوند. هر حکمی که روی موضوعی قرار میگیرد؛ و تا احراز موضوع صورت نگرفته باشد، حکم جاری نمیشود. برای نمونه، اگر من میگویم آب مطهِّر است، یعنی آب اگر روی چیزی ریخته شد او را پاک میکند. لذا باید احراز کنید که این مصداق آب است، بعد از آن میتوانید بگویید مطهِّر است.
یادگار امام ادامه داد: در قول عامیانه میگویند «اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث کن»؛ این بدان معناست که قانونگذار الهی گفته برادر ارث میبرد و این جمله به این معناست که من اول باید بفهمم که تو برادرم هستی تا بعد ارث ببری. آیا معقول است همین که بگوییم برادر ارث میبرد یک عده بگویند خدا یکی، برادر یکی. خدا گفته است برادر ارث میبرد، در اینجا برادری در عرض خدا نیست؛ لذا چنین سوالی به ذهن کسی نمیرسد. اگر کسی گفت باید به فلانی ارث بدهید، شما میگویید آخر هنوز برادریش ثابت نشده است. اگر او بگوید برادر بودن مهم است یا خدا؟ بلافاصله میگویید چه ربطی دارد؟ همان خدایی که گفته این ارث را به برادرت بده، گفته اول باید برادریش را اثبات کند تا بتوانید به او ارث بدهید.
وی با ذکر مثال دیگری ادامه داد: پدر بر فرزند ولایت دارد. این امر مسلمی است و محدود به اسلام نیست و در حقوق سایر ملل هم هست. البته ممکن است میزان ولایت و سن و سالی که فرزند باید داشته باشد فرق کند. حالا اگر من بگویم شما باید به حرف پدرت گوش کنی و دیگری به شما بگوید مبادا گوش کنی و باید فقط حرف خدا را گوش کنی. در حالی که خدا گفته است باید به حرف پدر گوش کرد و در اینجا پدر در عرض خدا نیست. این جور نیست که بگوییم ولایت از دو ناحیه میآید؛ پدر و خدا.
یادگار امام اظهار کرد: اگر کسی بگوید مردم دخیل در مشروعیت هستند در حقیقت میگوید ولایت برای موضوعی قرار داده شده که عبارت است از اینکه عالم به احکام دین باشد (که به آن «فقاهت» میگوییم)، «مخالفا لهواء» باشد یعنی عدالت داشته باشد و سوم اینکه مردم او را قبول داشته باشند. آیا عدالت و فقاهت در عرض خداست که کسی رگ گردنش بیرون بزند و بگوید فقط خدا و فقاهت و عدالت نه؟ مشروعیت ناشی از فقاهت یعنی فقاهت داخل در موضوع اخذ شده و قید موضوع است. عدالت قید موضوع است و همین طور پذیرش مردم نیز قید موضوع است. کما اینکه از نگاه برخی رجولیت هم قید موضوع است.
او ادامه داد: اینکه گفته میشود حکومتی که اقبال عمومی را ندارد مشروع نیست، حکم خداست. لذا اگر کسی میگوید خروج جامعه از حیثیت تأثیرگذاری، مخالفت با مشروعیت است؛ این بدان معناست که او دارد قیدی از قیود را از موضوعیت خارج میکند. ما در طول تاریخ خود بسیار حاکمانی داشتهایم که فقیه نبودند و فاسق بودهاند و میگفتیم حکومتشان حکومت جور است؛ چرا؟! به این دلیل که قید موضوع را نداشتهاند.
وی بیان کرد: وقتی میگوییم اقبال عمومی و نظر جمهور که بر مبنای حکم عقل همان نظر اکثریت است، شرط مشروعیت نظام است و انتخابات مشروعیتساز است از این جهت است که اقبال عمومی در منظر امام، جزو موضوع است. همان خدایی که گفته اگر فقیه و عادل و آگاه به زمان نیستی، ولایت نداری، قید پذیرش مردم را نیز قرار داده است.
یادگار امام این مسأله را فلسفه بعثت انبیاء خواند و یادآور شد: آیهی شریفهی «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ» برای چیست؟ به این آیه توجه کنید. نمیگوید «لیقیم الناس بالقسط»؛ نمیگوید، «ما همه پیامبران را فرستادیم تا مردم را اقامه به قسط کنند، بلکه میگوید، پیامبران همه میآیند تا مردم «خودشان» اقامه به قسط و عدالت کنند. جامعه باید خودش همراه و همدل باشد. نمیشود برای مردم تصمیمگیری کرد.
وی تصریح کرد: دوستان انصاف داشته باشند؛ ببینند اگر آنچه واقع میشود مطابق ذائقه آنها نبود همین مقدار صحبت میکردند؟ قسط به چه معناست؟ عدالت. آزادی هم عدالت است. عدالت را تنزل دادن به عدالت اقتصادی، کُشتن عدالت است. البته عدالت را از حوزه اقتصادی خارج کردن نیز دست بُردن در مفهوم عدالت است. آزادی یعنی عدالت سیاسی؛ آزادی یعنی همان مقدار که شما حق داری صحبت کنی من هم حق دارم؛ یا همان قدر که شما حق داری رای دهی من هم حق دارم. یعنی همان اندازه که شما حق داری نماینده خود را انتخاب کنی من هم حق دارم کسی که دلم میخواهد انتخاب کنم. من نیز حق دارم آنی که دلم میخواهد انتخاب کنم. البته هر کدام مورد اقبال اکثریت واقع شد محل اطاعت است. نمیشود تو برای من منتخب معرفی کنی و بگویی بیا و به این رأی بده! همانطور که نمیتوانم من برای تو این کار را کنم. عدالت در حوزه اقتصادی نیز برای اینکه مارکسیستی معنا نشود، به معنای تساوی شرایط پیشرفت است. جامعه از این جهت وظیفه دارد و اتفاقا در دوره هایی از انقلاب این کار بسیار خوب انجام شده و در دوره هایی هم ضعیف تر بوده است.
یادگار امام گفت: آرمان ما باید توزیع فرصتهای پیشرفت باشد که یکی از آنها علم است. زیرا یکی از عوامل پیشرفت در هرم منزلت اجتماعی دانش است؛ توزیع فرصت دانش آموختن خود گام بزرگی است. حواسمان باشد تنزل عدالت به حوزه عدالت رفتاری، ناقص معناکردن عدالت است. عدالت در همه جنبههایش آرمان ماست. البته هیچ کس معصوم نیست و ممکن است ما انسانها هزاران اشتباه داشته باشیم.
سیدحسن خمینی گفت: آرمان انبیاء که امام هم در همان راستا بود این است که مردم خودشان اقامه عدالت کنند. اگر بنده میخواهم برای آنها اقامه عدالت کنم، خروج از آرمان انبیاء است. لذا اینکه بعضی از دوستان گفتند بیاییم مدل چینی عمل کنیم نه شدنی است و نه مطابق با آرمان انبیاء است. عدالت را باید در همه حوزهها دید. علتیابی هم باید کرد. فقر معیشتی، فقر فرهنگی و مشکلات عمیق در حوزههای مختلف است. خود فساد سیستماتیک یا غیر سیستماتیک است. هیچ کسی هم اینها را برنمیتابد و محتاج عدالت است.
وی در پایان تأکید کرد: همه باید نسبت به سرنوشت خود و خون شهدا حساس باشیم. باید نسبت به اصل انقلاب حساس باشیم و با حساسیت برخورد کنیم. البته باید توجه داشته باشیم که نباید سخنانمان به دعواهایی منجر شود که احیانا اصل انقلاب از بین رود که توجه به این امر مسأله مهمی است.
ارسال دیدگاه