یک روانشناس اجتماعی در گفتوگو با پانا پاسخ داد
چگونه میتوان امید را در جامعه گسترش داد؟
تهران (پانا) - یک روانشناس اجتماعی با تشریح۷ مولفه سلامت در جامعه گفت اکنون جامعه با چند مولفه به طور همزمان مواجه است که در کنار هم باعث شدند تنشها، ناراحتیها و استرسهای محیط بیرونی به قدری تشدید شود که حواس و توجه فرد را دچار اختلال کند. از جمله مواردی که با آن مواجه هستیم بیکاری، مسایل سلامت روان تحت تاثیر بیماری کرونا، تورم، گرانی و استطاعت نداشتن لازم برای گذراندن زندگی است.
محمدرضا ایمانی در گفتوگو با پانا درباره ضرورت توجه به سلامت در فضای فعلی جامعه اظهار کرد: «سلامت مولفههای مختلفی دارد که در کنار یکدیگر مجموعهای به دست میآید که در تاثیر آن، فیزیولوژی بدن عکسالعمل مناسب خود را نشان میدهد. مسایل عاطفی و ذهنی در کنار هم قرار میگیرد و اگر میخواهیم مجموعه سلامت را در نظر بگیریم و بعد به استرسها، خشمها و عصبانیتها برسیم از سلامت ناشی میشود. بنابراین مسایلی که برای ما از نظر مولفه سلامت اهمیت دارد سلامت ذهنی، فیزیکی، عاطفی، محیط زندگی، شغلی، اجتماعی و معنوی است.»
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه ۷ مولفه سلامت بر اساس رشدی که افراد به لحاظ اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و معیشتی دارند باعث میشود فرد توانایی زندگی به شکل مناسب و در چرخه مناسب را داشته باشد، گفت: «هر کدام از این مسایل اگر در زمان خود اتفاق نیفتد، با بحران مواجه هستیم. کما اینکه اگر یک بچه از سلامت عاطفی و از محبت والدین برخوردار نباشد، کج خلق میشود و رفتار او به عصبانی شدن و خشم منجر میشود. بنابراین اگر فرد سلامت ذهنی نداشته باشد، از آسایش و آرامش برای زندگی کردن و تمرکز داشتن به منظور پیشبرد اهداف زندگی برخوردار نیست.»
وی ادامه داد: «جامعه اکنون با چند مولفه به طور همزمان مواجه است که در کنار هم باعث شدند تنشها، ناراحتیها و استرسهای محیط بیرونی به قدری تشدید شود که حواس و توجه فرد را دچار اختلال کند. از جمله مواردی که با آن مواجه هستیم بیکاری، مسایل سلامت روان تحت تاثیر بیماری کرونا، تورم، گرانی و استطاعت نداشتن لازم برای گذراندن زندگی است. از طرفی مسایل و مشکلاتی که خانوادهها دارند و انتظارتی که فرزندان از والدین دارند به شکلهای مختلف باعث شده است زنجیرهای از احساس ناامنی، احساس آشفتگی، استرس و اضطراب به وجود بیاید.»
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: «استرس ناشی از تنشهای روحی و روانی است اما اضطراب تحت تأثیر ناراحتیهای روانی است که موجب میشود فیزیولوژی بدن از جمله قلب را دچار عارضه کند که آن را به عنوان یک اختلال جدی میدانیم و حتما فرد باید به پزشک مراجعه کند. بنابراین اگر مجموعه این موضوعات در درون فرد مورد بررسی و تحلیل قرار نگیرد و فرد نتواند خروجی مناسبی درون خود به وجود بیاورد با مشکلات زیادی مواجه میشود.»
اصل پذیرش در روانشناسی چه میگوید؟
وی در ادامه با اشاره به اصل پذیرش در روانشناسی گفت: «در روانشناسی یک اصل تحت عنوان اصل پذیرش وجود دارد. گرچه سخت، اضطرابآور و ناراحت کننده است اما اگر بپذیریم در چه شرایطی و با چه مشخصاتی زندگی میکنیم و خیلی اوقات نمیتوانیم برنامهریزی دراز مدت حتی میان مدت برای زندگی داشته باشیم، باید آن را بپذیریم و به این نکته توجه کنیم که اکنون چگونه باید عمل کنیم تا بتوانیم پاسخگوی خود و افراد خانواده باشیم. البته سطوح آن در خانواده متفاوت است و میتوان با برنامهریزی حتی مقطعی از آن عبور کرد.»
ایمانی تاکید کرد: «آنجا که فرد احساس ضعف و ناتوانی میکند برآیند آن خشونت، خشم و عصبانیت است. برآیند خشم، عصبانیت نیز تنشهای درون خانواده و تنشهای درونی فرد است که همه این عوامل تنگناهای فراوانی را فرا روی فرد قرار میدهد. بنابراین در اصل پذیرش، میپذیریم در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفتیم. میپذیریم خیلی از آن امکاناتی که باید در اختیار ما باشد، نیست و باید بر اساس مقدوراتی که داریم برنامهریزی و گام برداریم چون اگر نخواهیم این کار را انجام دهیم، به آن کعبه آمالی که در ذهن ساختهایم دست نمییابیم و در این صورت ذهن مدام سوالات و ابهامات زیادی را ایجاد میکند و وقتی نتوانیم آن را پاسخ دهیم حجم آن زیاد میشود و اختلال در تمرکز، در خواب و در نهایت در زندگی و روابط فردی و اجتماعی ما ایجاد میشود.»
این روانشناس اجتماعی ادامه داد: «در نتیجه آنجا که باید پاسخ درست را به یک واقعه بدهیم، نمیدهیم و این مساله بین افراد خانواده تنش و ناراحتی ایجاد میکند. چون تمرکز و دقت وجود ندارد. بنابراین مجموعه این موارد به مستولی شدن ناامیدی منجر میشود و وقتی ناامیدی مستولی شود از پدیده استرس، اضطراب، خشم و عصبانیت عبور میکنیم و به یک مرحله بسیار خطرناک دست پیدا میکنیم که آن مرحله خطرناک ما را در لبه پرتگاه زندگی قرار میدهد جایی که افراد ممکن است به خودکشی فکر کنند، ممکن است به جدایی فکر کنند، ممکن است به سلب مسئولیت خانواده فکر کنند و ممکن است به فرار از موضوعات زندگی فکر کنند که هر کدام از آنها پیامدهای بسیار مخرب و مشکل آفرینی ایجاد میکند.»
وی تاکید کرد: «اگر توانمندی و مهارت کنترل لازم برای اداره همه حواشی و مشکلاتی که فراروی ما قرار دارد، را داشته باشیم و بتوانیم آنها را هضم کنیم و از این دادههای مخرب و مشکلساز، خروجی مطلوبی به دست آوریم، میتوانیم راحتتر با آن مواجه میشویم و آن را حل کنیم. وقتی ذهن درگیریهای زیادی داشته باشد تمرکز لازم را ندارد. به عنوان مثال اگر در اداره زندگی با مشکل مواجه هستید شاید نتیجه آن انجام صرفهجویی در هزینهها است گرچه خیلی رنجآور و تلخ است اما اگر برآیند آن صرفهجویی نباشد، هم هزینه مالی را پرداخت کردهایم و هم تعارضها و تضادهایی پیش میآید که نظام زندگی را به هم میریزد و باید هزینههای عاطفی، اجتماعی، ذهنی و روانی فراتری را پرداخت کنیم که تک تک آنها اختلالهای جدی ایجاد میکند.»
ایمانی با تاکید بر اهمیت شناخت و آگاهی از مشکلات زندگی گفت: «شناخت و آگاهی از شرایط و دانستن اینکه در چه پروسهای قرار گرفتیم بسیار اهمیت دارد و در پی آگاهیهایی که نسبت به خانواده داریم، باعث میشود در نظام مشارکتی و همکاری خانوادگی و فضایی صمیمانه موضوعات را پیش ببریم و مسئولیتهای مشخصی برای اجزای خانواده تعریف کنیم که از یک پیامد نامطلوب پیامد نامطلوب به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و در روزهای دشوار میتوانیم خانواده متعالی، موفق و گفتوگو محوری را ایجاد کنیم که در نهایت فرزندان نیز در آینده آدمهای مسئولیت پذیری خواهند بود که با دانش و تحلیل و شناخت، مهارت حل مساله را دارند.»
چگونه امید داشته باشیم؟
این روانشناس اجتماعی درباره اظهارات برخی مبنی بر اینکه نمیتوان در شرایط فعلی به جامعه امید تزریق کرد، گفت: «دو منشا بیرونی که محیط اجتماعی است و یک منشا درونی است که خود فرد است، وجود دارد. بشر موجودی بسیار کارآمد، قوی و قدرتمند است که سازگاری او با خیلی از عوامل و تعارضات بالاست. بنابراین اگر فرد از قدرت و توانمندی خود استفاده کند، باعث میشود که اتفاقات مثبتی در زندگی رقم بخورد و از دل بحرانها میتواند موفقیتهای بزرگتری ایجاد کند که این میشود امید داشتن اما اگر فرد بهترین امکانات را داشته باشد اما امید نداشته باشد، میتوان گفت به موفقیت دست پیدا نمیکند.»
وی با بیان اینکه فضای امید باید توسط خود افراد ایجاد شود، گفت: «اکنون آلودگیهای کرونایی وجود دارد، مشکلات سلامت وجود دارد، هزینههای بسیار سنگین وجود دارد اما در همین شرایط میتوان پیادهروی کرد، میتوان ورزش مناسب انجام داد. میتوان ذهن را با موسیقی آرام کرد و در همین شرایط میتوان عشق ورزید و عشق دریافت کرد. در واقع از چیزهای مهمتری که اساس زندگی است توجه برداشته شده و بر روی موضوعاتی که فرعیات است توجه میشود. باید توجه کرد که داشتههای ما در شرایط بحرانی زیاد است اما اگر به آنها توجه شود قدرت مقابله با بسیاری از پدیدهها را داریم و اگر به آنها توجه نکنیم دلیلی برای زندگی نخواهیم داشت و به شدت افسرده و آسیبپذیر میشویم.»
ارسال دیدگاه