مشکلات و تهدیدهای دوران سـالمندی
تهران (پانا) - در زمان شیوع بیماری کرونا تقریباً 50 درصد ورودی مراکز نگهداری از سالمندان را کسانی تشکیل میدهند که خانوادههایشان برای حضور آنها در این مراکز از طریق مرجع قضایی حکم حقوقی اخذ کردهاند.
بهگزارش ایران، اما همه سالمندان تنها، اینقدرها خوششانس نیستند. این روزها در بسیاری از خیابانهای شهر زنان سالمندی به چشم میخورند که طعم گس تنهایی را چشیده و برای گذران امور زندگی راهی خیابانها شدهاند تا شاید لقمه نانی بیابند و تلخی زندگی را برای ساعتی فراموش کنند. متخصصان حوزه امور اجتماعی و سالمندی زنانه شدن سالمندان و تنهایی آنها را دلیل این معضل اجتماعی میدانند اما آمارخبر از حضور ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار سالمند از سه دهک پایین جامعه بدون هرگونه چتر حمایتی بیمههای تأمین اجتماعی در کشور خبر میدهد. آماری تلخ و گزنده که سختی زندگی سالمندان بخصوص زنان سالمند خودسرپرست را به تصویر میکشد.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با تأکید بر اینکه تغییر و تحولات جمعیتی مسیری است که بسیاری از کشورهای جهان در آن قرار گرفتهاند و درحال طی کردن آن هستند میگوید: کشور ما نیز ازاین قاعده مستثنی نیست و مؤلفههایی مانند افزایش امید به زندگی، کاهش موالید و نرخ باروری، کاهش ازدواج، افزایش خانوادههای تک فرزندی و دسترسی به بهداشت مناسب و اطلاعات درست شرایطی را فراهم کرد که در مسیر سالمند شدن جمعیت کشور قرار بگیریم. او میافزاید: امروزه سالمندی در کشور ما به یک دغدغه جدی تبدیل شده است به گونهای که مجبور شدیم سیاستهای کلی جمعیت را در کشور بنویسیم، ابلاغ کنیم و به شکلهای مختلف قانون تسهیل ازدواج جوانان و اتفاقهای دیگر را برای جوان کردن جمعیت تدارک ببینیم. نتیجه ملموس این شرایط این است که با افزایش امید به زندگی شاهد افزایش جمعیت سالمند در کشور هستیم و پیشبینی میشود اگر تدبیری مناسب اتخاذ نشود این موضوع به بحران تبدیل خواهد شد.
موسوی چلک با تأکید براینکه زنانه شدن سالمندی و تنهایی این قشر از جامعه میتواند به تهدیدی برای جامعه تبدیل شود، میگوید: در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان امید به زندگی در میان زنان بیش از مردان است و البته جمعیت زنان سالمند نیز نسبت به مردان سالمند عدد بزرگتری را به خود اختصاص داده است. اما نگرانی و دغدغه بزرگ این حوزه نبود نظام رفاه و تأمین اجتماعی و درحقیقت نظامی فراگیر، جامع و کافی و پایدار است. سال گذشته معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از بانک اطلاعات رفاه ایرانیان آماری را اعلام کرد مبنی بر اینکه جمعیتی در حدود ۵ میلیون نفر در سه دهک پایین جامعه فاقد هرگونه چتر حمایتی بیمههای تأمین اجتماعی هستند که از این جمعیت، حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر سالمند هستند. این عدد به تنهایی گویای وضعیت جمعیت سالمند ما از منظر رفاه و تأمین اجتماعی در معنای عام است. طبیعتاً در چنین شرایطی با سالمندانی مواجه خواهیم بود که تک سرپرست و تنها هستند.با توجه به افزایش جمعیت زنان سالمند، تعداد جمعیت زنان تک سرپرست و تنها نیز نسبت به مردان سالمند تک سرپرست بیشتر خواهد شد و این موضوع میتواند تهدیدی برای جامعه به شمار آید.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی خاطرنشان میکند: اگرچه جامعه ایرانی، از فرزندان گرفته تا سایر افراد جامعه، نسبت به زنان بیشتر از مردان حساس هستند و تلاش میکنند از آنها بیشتر حمایت کنند، اما به هر حال تک سرپرستی برای زنان سالمند و زندگی در تنهایی نگرانیهایی برای این گروه از جامعه ایجاد میکند. بررسیها نشان میدهد با توجه به شرایط اقتصادی کشور، دیگر حمایتهای مالی و اقتصادی از این قشر مانند گذشته صورت نمیگیرد. تحریمهای ناجوانمردانه و همچنین شیوع بیماری کرونا شرایط اقتصادی را بسیار سخت کرده، از اینرو زنان سالمند بیش از پیش در معرض فشارهای اقتصادی قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر موضوع فردگرایی در جامعه پررنگتر شده است به این معنا که دیگر مانند گذشته احساس تعلق و مسئولیتپذیری در برابر دیگران را نداریم. البته ممکن است هنگام وقوع یک بحران مانند شیوع کرونا یا وقوع سیل، همه افراد جامعه براساس وظیفه اقداماتی را انجام دهند اما دیگر نانوشته و بدون اجبار برای کمک و مراقبت از دیگران گام برنمی دارند. او با بیان اینکه روابط اجتماعی در جامعه تغییر کرده، ادامه میدهد: تنها ماندن زنان سالمند میتواند تهدیداتی از قبیل سرقت از آنها، قتل و حتی آزار آنها را بهدنبال داشته باشد. آزار الزاماً کتک زدن نیست همین که نادیده گرفته میشوند، همین که مجبور به تحمل تنهایی هستند آن هم در شرایطی که توانایی انجام برخی امور را ندارند، نبود همدم بویژه برای کسانی که مهارتی ندارند و نمیتوانند خود را سرگرم کنند بسیار آزاردهنده خواهد بود. در این رابطه میتوان گفت حتی بیتوجهی و کمتوجهی اطرافیان نیز میتواند عاملی از جنس خشونت باشد.
همه مواردی که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی به آن اشاره میکند، مسائلی است که در هر کشوری بهدنبال سالمند شدن جمعیت روی میدهد و نیازمند تدابیر ویژه و اقدامات مؤثری است که در صورت انجام بموقع میتواند مانع از بروز بحران در جامعه شود اما موضوع مهمی که در یکی، دو سال اخیر توجه متخصصان حوزه اموراجتماعی و سالمندی را به خود جلب کرده موضوع رها شدن سالمندان در خیابان است. تکدی گری زنان سالمند و حتی کارتن خوابی آنها که این روزها و با وجود شیوع بیماری کرونا در خیابانها به چشم میخورد میتواند به تهدیدی جدی برای جامعه بدل شود.
موسوی چلک در این باره میگوید: نگرانی دیگری که هم اکنون رگههای آن مشاهده میشود رها شدن سالمندان تنها در خیابانها است. حضور زنان سالمند تنها در خیابانها نشانه افت اخلاق، کاهش مسئولیتپذیری در قبال اطرافیان، ناکارآمدی نظام رفاه و تأمین اجتماعی است و اینها ضمن اینکه حال افرادی را که درگیر این مشکل هستند بد میکند، حال عمومی سایر افراد جامعه را نیز بد خواهد کرد.
او با اشاره به عادیسازی بهعنوان بزرگترین معضل، میافزاید: از سوی دیگر اگرتعداد افرادی که در جامعه رها میشوند زیاد شود، خود به خود عادیسازی در جامعه ایجاد میشود و آن گاه افزایش رها شدن این افراد در جامعه حتی از سوی افراد خانواده را شاهد خواهیم بود.
سال گذشته همکاران بهزیستی آماری ارائه دادند مبنی بر اینکه در زمان شیوع بیماری کرونا تقریباً ۵۰ درصد ورودی مراکز نگهداری از سالمندان کسانی بودند که خانواده هایشان از طریق مرجع قضایی و با اخذ حکم حقوقی آنها را روانه مراکز نگهداری از سالمندان کردهاند. واقعیت این است که در چنین شرایطی حتی اگر این افراد در جامعه رها نشوند و درون خانواده باقی بمانند هم هیچ کدام از شاخصهای رفاه و کیفیت زندگی را نخواهند داشت.
اجرای نظام تأمین اجتماعی چند لایه
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی راه حل را در اجرای نظام چند لایه تأمین اجتماعی میداند و عنوان میکند: من گمان میکنم نظام چند لایه تأمین اجتماعی باید در کشور نهادینه شود تا این دغدغهها کاهش یابد. کشورهای دیگر مانند سوئیس در قالب پروژههایی مانند بانک زمان سعی کردهاند این خلأ را پرکنند.به این شکل که هرفردی به ازای هر مقدار ساعتی که در دوران جوانی و میانسالی به دیگران کمک کرده به همان نسبت میتواند در دوران سالمندی از کمک دیگران استفاده کند. این پروژه میتواند چتر حمایتی باشد و نگرانیها را دراین حوزه کاهش دهد. بعضی از کشورها در قالب نظامهای بیمهای یا در قالب بانکها یا پروژههای مستقل دیگر این کار را تجربه کردهاند. ما نیز با این شرایطی که در پیش داریم و این نکته که فردگرایی بهدلیل گسترش تکنولوژی، تغییر سبک زندگی، کاهش ارتباطات، کاهش مسئولیتپذیری و تغییر الگوهای زندگی و ارتباطی در حال ظهور بیشتری است باید به ناچار به سمت پروژههایی مانند بانک زمان برویم تا زنان سالمند تنها و حتی مردان سالمند تنها در کشور ما در ایام پیری پشتوانه حمایتی داشته باشند. عملی شدن پروژههایی از این دست میتواند تهدیدهای حوزه
سلامت روانی آنها را کاهش دهد.
او تأکید میکند: اگر نظام چند لایه تأمین اجتماعی اجرایی شود، افراد ناتوان از نظر اقتصادی مشمول حمایت دولت خواهند شد و هرگز راهی خیابانهای جامعه نمیشوند. تأمین نظام چند لایه اجتماعی یکی از وظایف دولت محسوب میشود که در قانون هم آمده است. اگراین اتفاق بیفتد دیگر شاهد پدیدههایی همچون تکدی گری و کارتن خوابی سالمندان تنها نخواهیم بود.
در شرایطی که حتی سالمندان بازنشسته که از حقوق ماهانه برخوردار هستند دغدغه معیشت دارند، زنان سالمند تنها وضعیتی به مراتب سخت و دشوار را تجربه میکنند. متأسفانه گمنامی، بیتفاوتی و بیمسئولیتی در میان جمعیت شهری رخنه کرده است که میتواند جرایم مختلفی همچون تکدی گری را برای زنان سالمند تنها بهدنبال داشته باشد که این موضوع اصلاً نشانه خوبی نیست و اگر درجامعه اتفاق بیفتد، آسیبهای اجتماعی بسیاری به همراه خواهد داشت.
علیرضا سپیانی متخصص طب سالمندی نیز معتقد است، اگر از همین امروز به فکر تهیه زیرساختهای لازم برای مقابله با پدیده سالمندی نباشیم، قطعاً طی ۵ تا ۱۰ سال آینده با سالمند شدن ساختار جامعه، دشواریهای بسیاری پیش روی ما قرار خواهد گرفت.
این متخصص طب سالمندی میافزاید: بهدنبال پیشرفت و توسعه علم پزشکی خوشبختانه شاهد افزایش طول عمر افراد جامعه هستیم، موضوعی که باید با برنامهریزی صحیح بهعنوان فرصت مورد بهرهبرداری قرار گیرد اما بدون وجود زیرساختهای لازم این پدیده نه تنها فرصت نیست بلکه تهدیدی برای جامعه محسوب خواهد شد. او با اشاره به زنانه شدن سالمندی در جهان تأکید میکند: زنان بهدلیل تغییرات فیزیولوژیک و هورمونی نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند. از طرفی زنان به سلامت خود بیشتر اهمیت میدهند. پایش و مراقبتهای بهداشتی بهتر و بیشتر در طول عمر باعث تشخیص بموقع بیماریهای تهدید کننده حیات زنان و درمان آنها میشود. همه این دلایل باعث میشود زنان از طول عمر بیشتری نسبت به مردان بهره ببرند. البته طول عمر بیشتر روی دیگری هم دارد و میتواند زنان را با مشکلات متعددی مواجه کند. در حقیقت کهنسالی و طول عمر در افزایش شیوع و بروز بیماریهای مزمن و ناتوانیهای ناشی از بیماریهای دوران سالمندی مؤثر است. سندرومهای سالمندی، اختلالات شناختی، اختلالات خلقی که به وفور در میان سالمندان دیده میشود و همچنین زمین خوردگی و شکستگی استخوانها با افزایش سن شیوع بیشتری مییابد. لذا در آیندهای نه چندان دور با سیلی از بیماریهای مزمن و ناتوانیها مواجه خواهیم بود.
آموزش به نسل فعلی سالمندان
او با بیان اینکه اگر زیرساختهای لازم مهیا نشود جمعیت سالمند کشور نه تنها سالم نخواهند بود بلکه بهعنوان افرادی ناتوان و مصرف کننده هزینههای بالایی را به سیستم بهداشت و درمان و اقتصاد کشور تحمیل خواهند کرد، اضافه میکند: این در حالی است که این افراد میتوانند با رعایت برخی موارد و سبک زندگی سالم در دوران جوانی دوران کهنسالی کارآمد و سلامتی داشته باشند.
البته سبک زندگی و فشارهای روانی زندگی روی بانوان در کشور به گونهای است که هنگام رسیدن به سالمندی با مشکلات جدی جسمی و روحی مواجه میشوند. از سوی دیگر زنان سالمند دهههای آتی نسلهایی هستند که سبک زندگی متفاوتی با نسل امروز داشتهاند. آنها سالها از نظر مالی، مسائل حقوقی و بانکی به همسران شان وابسته بودند و با از دست دادن همسر خود دچار آسیبهای روحی و روانی بسیار شده و از نظر سطح اجتماعی و مالی با مشکلات متعددی مواجه خواهند شد.تا جایی که یک زن که در طبقه متوسط جامعه زندگی میکرد با مرگ همسرش، در سالمندی به طبقات پایینتر جامعه سقوط میکند. از اینرو علاوه بر تدارک آموزشهای لازم برای نسل فعلی باید به فکر ایجاد یک سیستم کارآمد حمایتی باشیم.
چالش های پیش روی زندگی زنان سالمند
این متخصص طب سالمندی تأکید میکند: در گذشته مردان زباله گرد را در سطح جامعه مشاهده میکردیم اما در حال حاضر زنان سالمند پابه پای مردان به وفور در سطح خیابانها دیده میشوند. آنها یا در سطلهای زباله بهدنبال زباله میگردند یا به کارتن خوابی و اعتیاد روی آوردهاند. همه اینها مشکلات و معضلاتی است که سیستم آموزشی کشور به وجود آورده است. زنانی که کاملاً وابسته به همسران شان بودند و آموزشهای لازم را ندیدهاند، حالا مهارتهای لازم را برای اداره زندگی ندارند و خیلی راحت اندوختههای ناچیز خود را از دست میدهند. متأسفانه بیماران زیادی داریم که با مرگ همسرانشان و مهاجرت فرزندان شان از حمایت لازم برخوردار نیستند و دچار مشکلات روحی و جسمی فراوانی شدهاند.
دکتر سپیانی براین باور است که شیوع بیماری کرونا در کشور بر مشکلات سالمندان جامعه افزوده است. او میگوید: این افراد که تاکنون به هر شکلی زندگی خود را میگذراندند حالا بهدلیل شیوع بیماری کرونا بدون حمایت اطرافیان دچار مشکلات بسیاری شدهاند، چون نمیتوانند حداقل نیازهای خود را برطرف کنند. انجام فعالیتهای اجتماعی برای آنها بسیار سخت است از اینرو به مرور زمان منزویتر و شکنندهتر میشوند. تودههای عضلانی بدنشان را از دست میدهند وضعف بر آنهاغالب میشود. متأسفانه بسیاری از سالمندانی از این دست دچار مرگهای غمانگیزی میشوند. بنابراین باید زنان سالمند تنها و به طور کلی همه سالمندان تنها شناسایی شوند و مورد حمایت قرار گیرند. سیستمهای حمایتی باید برای ادامه فعالیت آنها برنامهریزی کنند تا آنها از یک زندگی با کیفیت که حق شان است برخوردار باشند. از سوی دیگر در دوران کرونا که دید و بازدیدها محدود شده یک زن تنها روزهای متمادی در خانه تنها میماند و مجبور است بر ترس و انزوا و تنهایی خود غلبه کند و نیازهای فیزیکی و اجتماعی خود را به تنهایی مدیریت کند. چنین فردی اگر سیستم حمایتی نداشته باشد قطعاً دچار مشکل خواهد شد. او تأکید میکند: فراموش نکنید پدر و مادرهای ما و حتی خود ما نیز در این شرایط قرار خواهیم گرفت پس باید برای این شرایط حتماً برنامهریزی جامع انجام داد و مهارت و آموزشهای لازم را فراگرفت. درغیر این صورت در آینده شاهد پایینترین و تأسف بارترین سطح زندگی برای سالمندان و بویژه زنان سالمند خواهیم بود.
ارسال دیدگاه