ماجرای موادفروشی که امام حسین (ع) را فقط مختص محرم می دید
نمیخواستم با پول حرام به زیارت بروم/ گفتم من کربلا بیا نیستم/ فکر کردم امام حسین(ع) مرا رها کرده است/ در بینالحرمین مدد خواستم
تهران (پانا) - شامگاه گذشته برنامه بیستم «دعوت» همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع) و شب قدر با حضور افرادی روی آنتن رفت که مسیر زندگیشان تغییرات زیادی کرده بود؛ آنها همراه با فردی به برنامه آمده بودند که او را منجی مینامیدند؛ ابوالفضل، بهنام، میثم، علیرضا، سیدمجتبی و حاجاصغر.
ابوالفضل در ابتدا گفت: کودکی خوبی نداشتم در سن ۱۵ سالگی به محل دیگری نقل مکان کردیم که از نظر محیط خیلی سالم نبود من فرزند بزرگ خانواده بودم و حرف گوش نکن همین باعث شده تا در انتخاب دوست اشتباه کنم دوستانی که انتخاب کردم مصرف کننده مواد مخدر بودند؛ همه چیز از سیگار شروع شد بعد از مدتی درس را رها کردم و به مصرف مواد مخدر رو آوردم. اوایل خدمت در حالی که مصرفکننده مواد هم بودم نامزد کردم چند سال نامزد بودیم و من مصرفکننده اما خانواده همسرم چیزی نمیدانستند.
در همین بخش برمایی خطاب به بینندگان گفت: آدم خوب و سالم برای ازدواج خوب مناسب است اما آدمی که حالش بد است ازدواج کجای زندگی او را میخواهد خوب کند آدرس غلط ندهیم!
علیرضا ادامه داد: بعد از مدتی برای مراسم به نامزدی به خانه پدر همسرم رفتیم آنجا به من شک کردند پدر خانمام به من گفت تو مواد مصرف میکنی اما من حاشا کردم آزمایشگاه رفتیم جواب آزمایش مثبت درآمد پدر خانمام من را به منزل راه نداد در را روی من بست و لباسهایم را بیرون پرت کرد؛ آبرویم رفت.
بخش بعدی مربوط به حضور بهنام مهمان دیگر بود؛ او گفت: از سربازی که برگشتم بیکار بودم هر بار که سر کار میرفتم ماندگار نبودم پول زیاد میخواستم بعد از مدتی با چند نفر آشنا شدم و به سمت خلاف رفتم مواد مخدر میفروختم. بعد از مدتی با تعدادی از دوستان آشنا شدم به هیئت میرفتیم من فقط امام حسین(ع) را مختص به محرم میدیدم دوستان قرار بود به کربلا بروند من پول داشتم اما دلم نمیخواست آن پول را در راه امام حسین(ع) خرج کنم چون پول من حرام بود.
میثم مهمان بعدی «دعوت» بود؛ او قصه خود را بیان کرد و گفت: در دوران دبیرستان دوستان خوبی نداشتم بعد از دوستی با این افراد به الکل رو آورده بودم خیلی از روزها مثل محرم الکل مصرف میکردم تا اینکه یک روز در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بودم و با یک آقا آشنا شدم؛ سید مجتبی که در هیئتها آبدارچی بودند. سید مجتبی بعد از مدتی من را با حاج اصغر آشنا کرد اما همچنان من اعتقادی نداشتم تا این که حاج اصغر به من گفت بیا تو را به کربلا ببرم من گفتم من کربلا بیا نیستم یک شب مرا به هیئت بردند و پرچم ضریح امام حسین (ع) را آورده بودند و بعد از دیدن آن پرچم حال عجیبی پیدا کردم.
علیرضا نفر چهارم بود؛ او گفت: من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدهام بسیار درسخواندم بودم بعد از انتخاب رشته خیلی موفق نبودم و زندگی من کلا به هم ریخت انتظار داشتم وقتی نماز میخوانم و روزه میگیرم خدا سریع برایم جبران کند اما بعد از مدتی ناامید شدم و همه چیز را رها کردم با دوستان ناباب آشنا شدم الکل مصرف میکردم و اتفاقات دیگر. یک شب که الکل مصرف کرده بودم به خانه آمدم حال خوبی نداشتم پدرم من را با آن حال دید به من گفت راهی که میروی راه درستی نیست زیارت عاشورای خود را بخوان همان شب مجددا شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا. با خود فکر کردم امامحسین(ع) من را رها کرده اما یک شب پدر آمد و گفت پاسپورت خود را بردار میخواهیم به کربلا برویم.
در بخش بعدی حاج اصغر به مهمانها اضافه شد؛ وی در ابتدا بیان کرد: من دلم به امام حسین(ع) گرم است هرچه دارم از ائمه(ع) هست؛ امام حسین(ع) کشتی نجات است اگر بچهها به این راه کشیده شدهاند من فقط عامل بودهام. حاج اصغر در ادامه گفت: سال ۹۳ به زیارت امام حسین(ع) رفته بودم در بینالحرمین از امام حسین (ع) مدد خواستم تا افرادی که در مسیر نیستند را به راه بیاورم آقا مدد کرد اگر قرانی در این راه خرج کرده باشم صد برابر آن من برگردانده شده است. تعدادی از دوستان به من کمک میکنند بچهها را در محلهای مختلف گلچین و به من معرفی میکنند تا به کربلا برویم.
بهنام در ادامه گفت: زمانی که میخواستم به کربلا بروم مادرم گفت مقداری به تو پول میدهم به جای من هم زیارت کن؛ حاج اصغر هم بقیه پول زیارت را به من داد زمانی که به زیارت رفتم از امام حسین(ع) خواستم؛ الان حدود ۵ سال است که به کربلا میروم؛ مادرم به حاج اصغر زنگ زد و گفت: بچه من به هیچ وجه اهل نمیشد اما تو او را به کربلا بردی و اهل شد.
در ادامه محمد برمایی پرسید چه تضمینی وجود دارد که این جوانها دوباره به راه قبل خود باز نگردند حاج اصغر در جواب گفت: کسانی که امام حسین(ع) به آنها نظر کرده دیگر به گذشته باز نمیگردند؛ مگر ممکن است مقام عظما چیزی را ببخشد و پس بگیرد!
بخش دیگر مربوط به حضور مجتبی بود که افراد خطاکار را پیدا میکند و به حاج اصغر معرفی مینماید؛ مجتبی گفت: من در هیئتهای مذهبی زیادی به عنوان خادم شرکت میکنم در این مراسم بچهها و تخلفات آنها را میدیدم اما به آنها نمیگفتم و اجازه میدادم سرشان به سنگ بخورد تا خودشان متوجه شوند.
قاب پایانی برنامه دیشب «دعوت» مزین شد به نمایش پرچمهای متبرک حرمین مطهر امام حسین علیهالسلام و حضرت ابوالفضل علیهالسلام.
ویژهبرنامه «دعوت» به تهیهکنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، سردبیری محیا اسناوندی و حضور حجتالاسلام محمد برمایی کارشناس خانواده کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹:۱۵ پخش میشود.
ارسال دیدگاه