چرا نباید کودکان را ابزار تبلیغات سیاسی کرد؟
تهران (پانا) - «الان بچهها دیگر خودشان همه چیز را میفهمند. اصلاً با بچگی ما خیلی فرق دارند. گاهی آنها به ما درس میدهند حتی در مسائل سیاسی.»
بهگزارش ایران، حرف این مادر کمی عجیب بهنظر میرسد. چطور ممکن است یک کودک ۱۰ساله از مسائل سیاسی سررشتهای داشته باشد. مگر با تکرار حرفهایی که از این و آن یا تلویزیون و شبکههای اجتماعی شنیده، میشود انتظار داشت یک کنشگر سیاسی باشد؟
زن ادامه میدهد: «ما البته برایمان مهم است روی بچههایمان کنترل داشته باشیم اما آدم یکجایی دیگر کم میآورد چون میبیند از آنها عقب مانده است. خودشان همه چیز را میبینند و میشنوند و برای خودشان تفسیر میکنند. گوشی و تبلت هم که مدام دستشان است پس چهکاری از دست ما برمیآید؟!»
زن فیلم دختر نوجوانی که یکی از فعالان سیاسی را بهمناظره دعوت کرده دیده و نکته جالبش این است که دختر خودش فیلم را به او نشان داده است. لابد برای همین فکر میکند از بچهها عقب مانده است.
پدری که یک پسر و دختر دوقلوی ۱۲ ساله دارد اما بشدت مخالف رها کردن فعالیت بچهها در شبکههای اجتماعی است و از نظر او باید با والدینی که عامدانه کودکان خود را وارد چنین فضایی میکنند تا به اهداف ایدئولوژیک و سیاسی خود برسند، برخورد کرد:«من اصلاً درک نمیکنم که چطور یک والد براحتی فرزندش را وارد چنین مناسباتی میکند. من هر گرایش و عقیده سیاسی را میتوانم داشته باشم اما قرار نیست فرزندم را که به سن قانونی نرسیده وارد فضای فکری و عقیدتی خودم بکنم و تازه بدتر از آن از او استفاده ابزاری کنم. قاعدتاً من دوست دارم فرزندانم در آینده عقایدی مشابه من داشته باشند اما نمیتوانم از این سن آنها را وادار به کاری کنم که در حد درکشان نیست بلکه باید شرایط تحصیل و مطالعهشان را فراهم کنم تا بعداً خودشان بتوانند راه درست را انتخاب کنند. شاید من به طیف سیاسی مشابه مادر آن دختر نوجوان تعلق داشته باشم اما به هیچ عنوان کار او را تأیید نمیکنم و بسیار تأسف انگیز است که کسی کودکش را وارد فضای تنشآلود سیاسی بکند.»
برای بسیاری از والدین و حتی کسانی که فرزندی ندارند، استفاده ابزاری از کودکان به این شکل به هیچ عنوان پسندیده نیست و این را میشود در ابراز نظرهایشان در شبکه های اجتماعی بخوبی فهمید. حتی خیلیها نگران این هستند که حالا با توجه به نزدیکی انتخابات، هرکسی کودکی را مقابل دوربین بنشاند و از او بخواهد جملههایی را که به او دیکته شده تکرار کند. حتی اگر چنین هم نباشد و کودک خودش جملاتی را آماده کرده باشد، باز هم با توجه به اینکه به پختگی و سن قانونی نرسیده، انتشار آن بر اساس حقوق کودکان به هیچ عنوان صحیح نیست.
رایحه مظفریان، فعال حقوق کودکان در این باره گفتههای قابل توجهی دارد: «استفاده از کودکان در تبلیغات، فضای مجازی و هرگونه کارکردی که حضور کودکان بهگونهای در آن تعریف شود که به هر شکلی جنبه تبلیغاتی داشته باشد، از نظر حقوق کودک جای سؤال دارد و در برخی موارد هم در جامعه ایران نسبت به آن واکنشهایی وجود دارد. بهتر است این موضوع را تبدیل کنیم به یک طیف، یعنی اگر در جامعه ایران استفاده از کودکان تحت عنوان استفاده ابزاری از کودک در تبلیغات مورد سؤال و نکوهش است و حتی ارگانهای دولتی هم به آن واکنش نشان میدهند، در کشوری مثل افغانستان یا سودان و عمده کشورهایی از این دست، استفاده از کودکان بهعنوان مبلغان جنگی مسأله و مورد سؤال است. بنابراین ما میتوانیم آن را به یک طیف تبدیل کنیم یعنی از استفاده از کودکان در تبلیغات تجاری تا استفاده در تبلیغات جنگی یا ایدئولوژیک، بنابراین شاید بشود بحث آن دختر خانم نوجوان و چالشی را که در فضای مجازی ایجاد کرده بود در این طیف جا داد.»
مظفریان ادامه میدهد:«به هرحال اینجا والدین نقش مهمی دارند. در واقع این آگاهی را خود والدین باید داشته باشند که کودکان ثبات فکری مناسب را هنوز کسب نکردهاند. جامعه بینالمللی سن کودک را زیر ۱۸ سال تعریف میکند. بعضی وقتها این سؤال پیش میآید که دختران و پسرانی که به سن بلوغ رسیدهاند و بالای ۱۴ سال سن دارند هم در گروه این کودکان قرار میگیرند؟ باید بگویم ما در ادبیات خودمان این طیف را به عنوان گروه سنی کودک و نوجوان تعریف میکنیم اما جامعه جهانی آمده و این را یک کاسه کرده و افراد زیر ۱۸ سال را کودک محسوب کرده است. باید توجه داشت که کودک اینجا یک عنوان حقوقی است یعنی یکسری حق و حقوق ویژهای نسبت به افراد بالای ۱۸ سال دارد و منظور این نیست که بخواهد بگوید یک کودک ۷ ساله با ۱۷ ساله تفاوتی ندارد. ولی به هرحال یک حقوق و مزایای ویژهای برای تمامی افراد زیر ۱۸ سال در نظر گرفته شده است. حالا درباره این دختر خانمی که میآید و موضعگیری میکند باید بگویم که جامعه ما جامعهای جوانگراست و افراد بالای ۱۸ سال از زمانی که وارد دانشگاه میشوند تلاش میکنند افکار سیاسی و مواضع سیاسیشان را شکل دهند ولی نوع حقوقشان دقیقاً از ۱۸ سالگی به بعد متفاوت میشود و حق و حقوق مشابهی با افراد بزرگسال پیدا میکنند. آنها تمرکزشان بر این است که در فضاهای بالغتر تجربه کسب کنند ولی از فردی که زیر ۱۸ سال است مثل این دختر خانم نمیتوان انتظار داشت که اظهارنظر سیاسی بکند و پدر و مادرش در این مسأله باید راهنمایش باشند چون از این کودک حمایت قانونی هم نمیشود و البته چون کودک است آنقدرها که باید حرفش هم جدی گرفته نمیشود.
فرد باید این پختگی را داشته باشد که بداند وقتی کسی را در هر مقامی به این مناظره و چالش دعوت میکند نمیتواند پا پس بکشد یعنی باید این شهامت و جرأت را از قبلش میداشت و روی آن حساب میکرد. ما باید تلاش کنیم فرزندانمان را به سمت پختگی هدایت کنیم که زمانی وارد عرصه و میدان شوند که شکل گیری مناسبی پیدا کردهاند. ما نمونههای کودکان موفقی را داشتهایم که واقعاً در جهان تغییرات ایجاد کردهاند. خود ملاله یوسف زی را اگر بخواهیم مثال بزنیم از کودکی تلاش کرد برای سوادآموزی دختران پاکستان و برای آن هزینه هنگفتی پرداخت یا حتی دختر بچهای به اسم نجود که کتابش هم منتشر شد ، این دختر در ۱۰ سالگی ازدواج کرد و طلاق گرفت و تبدیل شد به یک حرکت بینالمللی بر ضد افزایش ازدواج کودکان. اما اینها زمانی شروع به این کار کردند که به یک ثبات فکری برای بهبود وضعیت اجتماعی و بینالمللی رسیده و قادر بودند پای خواستههایشان بایستند. من فکر میکنم این استفادههای ابزاری از کودکان در مباحث ایدئولوژیک و سیاسی از کودکان، کار مناسبی نیست حداقل تا زمانی که خود کودک بهعنوان یک فرد بتواند درمورد حقوقش بهصورت مستقل تصمیم بگیرد. توصیه من حتی نه به این دختر خانم عزیز که تمرکزش روی درس و مشقش است، بلکه برای سایر کودکان این است که به دانش کافی برای ابراز اندیشه و تفکرشان برسند و زمانی آن را ابراز کنند که بتوانند با قوت و با داشتن تئوریهای محکم و با مطالعه، پشت آن ایده و اندیشهای که دارند بایستند وگرنه همیشه انسانهای بافکر و بامطالعهای وجود دارند که بتوانند این عزیزان را به چالش بکشند و حتی حرکتهای مثبت شان را زیر سؤال ببرند.»
ارسال دیدگاه