کمال اطهاری*

دلایل سیکل پایان‌ناپذیر توسعه نیافتگی

بارها این موضوع که چرا سیکل توسعه نیافتگی  ایران پایان نمی‌پذیرد مطرح و درباره آن بسیار حرف زده شده و نوشته شده است، اما از آنجا که این سیکل همچنان تکرار می‌شود، باز هم می‌شود درباره آن حرف زد.

کد مطلب: ۱۱۷۸۳۲۱
لینک کوتاه کپی شد

به عقیده من دو دلیل اصلی برای تکرار توسعه نیافتگی یا دور باطل توسعه نیافتگی در ایران وجود دارد. دلیل اول، نبود الگوی توسعه‌ای است که باعث نهادسازی ناقص و گسیخته از هم می‌شود و دلیل دوم، رقابت منفی و بازدارنده جناح‌های سیاسی است که موجب قانونگذاری پراکنده در قالب طرح‌هایی است که مثلاً در مجلس به تکرار آمده است. تحقیقات نشان داده این نوع قانونگذاری، جزو پراکنده‌ترین قانونگذاری‌ها در جهان است. عامل اصلی این پراکندگی ارائه طرح‌های پراکنده به‌جای لوایح و برنامه‌های دولت یا برنامه‌های توسعه است. این عامل بخصوص در دوره رئیس‌جمهوری پیشین با کنار گذاشتن برنامه چهارم توسعه تشدید شد. نمایندگان مجلس در آن زمان هیچ واکنشی به این قانون گریزی نشان ندادند و حتی آن را تأیید کردند.

این دو دلیل که با هم توأم می‌شود یک معجون کشنده و سم برای توسعه ایجاد می‌کند که براساس آن گسیختگی نهادی شکل می‌گیرد. نهادها در طول زمان چون با هم خوانایی ندارند راه‌های فرار و فساد زیادی را به‌وجود می‌آورند، پس فساد و رانت‌جویی بالا می‌گیرد واین سم در تمام اندام‌های جامعه رسوخ می‌کند. اهمیت الگوی توسعه در این است که قانونگذاری و قواعد بازی باید از یک الگو تبعیت کند.اگر این امر صورت نگیرد توسعه مانند اجزای یک ماشین می‌شود که با هم خوانایی ندارند و جز اتلاف وقت، اتلاف منابع، اتلاف سرمایه‌های اجتماعی نتیجه‌ای ندارد. کسب و کار به‌خاطر قانونگذاری پراکنده و بی‌ثبات نمی‌تواند دوام بیاورد و کار آفرینی خلاق و مولد انجام نمی‌شود. این مجموعه است که درآمدهای کلان نفتی را بر باد داده، موجب فرار مغزها شده، محیط زیست را به نابودی کشانده و ایران را در تله توسعه جدید انداخته است.

تله توسعه قدیم عبارت از این بود که مثلاً مانند کشورهای آفریقایی جامعه توان سرمایه‌گذاری ندارد و چون سرمایه‌گذاری نیست شغل و پس‌انداز هم نیست و دور باطل فقر تشکیل می‌شود. در جامعه ما اما سرمایه به‌ خاطر پول نفت بیش از اندازه کافی وجود دارد، نیروی انسانی ورزیده و پیشرفته داریم که چون شایسته سالاری نیست فرار می‌کند، منابع طبیعی بسیار غنی داریم....و همه امکانات برای توسعه فراهم است اما چرا در تله توسعه جدید افتاده‌ایم؟ به حرف اول برمی‌گردیم، چون الگوی توسعه نداریم، قانونگذاری پراکنده است، جناح‌ها بشدت علیه هم عمل می‌کنند. خصیصه بارز الگوی توسعه این است که بین عدالت و رشد اقتصادی رابطه هم افزا ایجاد می‌کند.

نمونه بسیار بارزی از عدم توانایی جناح‌های سیاسی این است که بخشی از آنها می‌گویند رشد اقتصادی مقدم است و بخشی هم می‌گویند عدالت مقدم است، به این ترتیب یک خواسته را برای آن یکی قربانی می‌کنند. در بحث بین این دوجناح و زدوخوردشان هیچ عقلانیتی نیست. اگر به بحران‌های اقتصادی کشورهای سرمایه‌داری نگاه کنید، چون بعد از هر بحران، یک نظام یا بسته کامل نهادی تعریف می‌کنند و حداقل عقلانیت اقتصادی را به کار می‌برند، مثلاً ۳۰ سال طول می‌کشد تا دوباره بحران بعدی ایجاد شود. اما در ایران هر یک سال یا دو سال بحران وجود دارد و موضوع آن به تحریم وابسته نیست، دلیل آن نبود الگوی توسعه است.دولت توسعه بخش که دارای الگو باشد و نقش خودش را برای نهادسازی توسعه ایفا کند، در ایران تشکیل نشده است.

در واقع جناح‌های سیاسی ایران را به نوانخانه‌ای بزرگ تبدیل کرده‌اند و همه هم این طور می‌گویند که می‌خواهند به کم درآمدها برسند. اما در عمل می‌بینیم که فقر در حال گسترش است مانند افزایش اسکان غیررسمی... همه می‌خواهند روستاها را توانمندسازی کنند در حالی‌که روستا فقط نیاز به کشاورزی هوشمند دارد، وزارت جهاد برای کشاورزی هوشمند برنامه داده اما به دور انداخته شده است. برای ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی سال ۸۴ در برنامه جامع مسکن طرح داده شده است که حقوق مدنی باید به این سکونتگاه‌ها داده شود اما برنامه رها شده و همه می‌خواهند فقط امداد کنند.همه در حال سرشماری کم درآمدها هستند، اما سیاست اجتماعی برای ساماندهی اقتصاد دانش و توانمندسازی نداریم... ببینید چقدر گسیختگی در تمام دستگاه‌ها وجود دارد بدون اینکه از هیچ برنامه و مدلی تبعیت کند.
به این ترتیب تمام سرمایه‌های مالی، طبیعی و انسانی برباد می‌رود و توسعه درون زا در ایران رخ نمی‌دهد و این مسیری است که به بن‌بست بسیار خطرناکی خواهد انجامید.

*پژوهشگر توسعه

منبع: ایران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار