*‫زهرا افشار‬

‫نوبت اینترنتی‬

‫مطب پراز بیمار است. اغلب بیماران شهرستانی هستند. از دوماه قبل برای مادرم نوبت اینترنتی گرفته ام.‬ ‫پزشک مورد نظر از جمله پزشکان حاذقی است که به زحمت نوبتشان را گیر می آوری.‬

کد مطلب: ۱۱۷۷۲۸۶
لینک کوتاه کپی شد
‫نوبت اینترنتی‬

‫ناگهان زن و مردی میانسال همراه با کودکی حدودا شش هفت ساله وارد مطب می شوند. از پوشش و لهجه آن‬‌‫ها معلوم است که جنوبی هستند. چهره آفتاب سوخته و دستان پینه بسته‌شان حکایت از رنج و سختی‌های فراوان‬ دارد. کودک همراهشان بیمار است و رنگ به چهره ندارد، به سختی و با کمک مادر راه می‌رود.‬
‫مرد نزدیک میز خانمِ منشی می‌شود و با همان لهجه جنوبی درخواست نوبت می‌کند. منشی در حالی که با‬ ‫دوستش مشغول صحبت است، طوری وانمود می‌کند که متوجه حرف‌های مرد نشده است. از او می‌خواهد بار دیگر‬ ‫تکرار کند. پس از شنیدن حرف‌های مرد پاسخ می‌دهد که تا سه ماه دیگر نوبت نداریم.‬
‫مرد مرتب اصرار و حرف خود را تکرار می‌کند. می گوید که از یکی از روستاهای میناب آمده است، کودکش حال‬ ‫خوشی ندارد، دکتری در بندرعباس این پزشک را به او معرفی کرده؛ ولی معرفی نامه دکتر را هم گم کرده است. می‬‌گوید دیروز صبح از روستایشان خود را به بندرعباس رسانده، از دیشب تا صبح در اتوبوس بوده و صبح را تا عصر در‬ ‫پایانه مسافربری به انتظار بازشدن مطب دکتر سپری کرده است. هیچ کس و جایی را نمی شناسد.‬
‫درک صحبت‌های پیرمرد آن هم با لهجه غلیظ جنوبی برای منشی دشوار است، این مساله و اصرار بیش از حد‬ ‫مرد، سرانجام منشی را عصبانی می‌کند. با پرخاشگری و عصبانیت به مرد می‌گوید که می‌بایست اینترنتی نوبت‬ می‌گرفتید. مرد بیچاره که آب در دهانش خشک شده، حرفی برای گفتن ندارد. بدون شک او هم منظور منشی را از‬ ‫نوبت اینترنتی نمی‌فهمد. برای کسی که در روستای دور افتاده و بدون امکانات زندگی می کند، اینترنت و نوبت‬ ‫اینترنتی واژه چندان آشنایی به نظر نمی‌رسد.‬
‫مرد با دلی شکسته و با گفتن کلماتی نامفهوم مطب را ترک می‌کند. دوست دارم نوبت مادرم را به او بدهم؛‬ ‫اما حال مادرم خوش نیست. این واقعه بسیار مرا تحت تاثیر قرار داده است. از خودم خجالت می کشم که چرا نسبت به‬ ‫رفتار منشی اعتراض نکرده و یا هم صدا با مرد جنوبی برایش درخواست نوبت نکرده ام؟ تصمیم گرفته‌ام به محض‬ ورود به اتاق پزشک این مساله را با او در میان بگذارم، هرچند دیگر دردی از آن مرد دوا نمی شود؛ ولی شاید‬ ‫برای دیگران گره‌گشا باشد.‬
‫هنوز چند لحظه‌ای نگذشته است که خانم جوانی با آرایش غلیظ وارد مطب می‌شود. مستقیم به سمت میز خانم‬ ‫منشی می‌رود. پس از معرفی خود می‌گوید که از فلان شرکت دارویی آمده و می‌خواهد برای معرفی محصولات‬ ‫شرکت به اتاق پزشک برود. او پس از گرفتن مجوز ورود، یک بسته از محصولات آرایشی شرکت مربوطه را هم به‬ عنوان تبلیغ به خانم منشی هدیه می‌دهد و بی برو برگرد مجوز ورود را خیلی آسان به دست می‌آورد. پس از‬ ‫خروج یکی از بیماران، او با کمال احترام وارد اتاق پزشک می‌شود و رفتن همان و بیرون نیامدن همان.‬
‫حدود ۵۳ دقیقه از زمان ورود او به اتاق پزشک گذشته است. کم‌کم صدای اعتراض بیماران بلند می‌شود‬‫. در حالی که جناب دکتر برای ویزیت هر بیمار حداکثر ۱۰ تا ۳۰ دقیقه زمان اختصاص می‌دهد.‬
‫با خود می‌گویم راستی در این فاصله تقریبا یک ساعته دکتر می‌توانست چند بیمار مانند فرزند آن مرد‬ ‫جنوبی را ویزیت کند؟ آیا این شرکت نمی‌توانست محصولات خود را به شکل اینترنتی به جناب پزشک یا‬ پزشکان مشابه عرضه کند تا هم در زمان صرفه جویی شود و بیماران در مطب معطل نشوند و هم افرادی مانند آن‬ مرد جنوبی از وجود چنین پزشکان حاذقی بی‌بهره نمانند و در شهر غریب آواره هر کوی و برزنی نشوند؟ نوبت‬ ‫اینترنتی برای کدام یک ضروری تر است؟‬

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار