زینب ساعتی*
نوع تربیت والدین و فرایند سنتی آموزش
ساختار خانواده در زندگی ایرانی بسیار محکم، قوی و غنی ایجاد شده است. اعضای خانواده طبق آیین و مذهب و طبق قوانین، روابط ایجاد شده را محکم کرده است. فرزندان از بدو تولد تا جدا شدن از آنها را طی یک روند طولانی مشاهده کرده اند و بسیار به یکدیگر وابسته هستند.
در کنار خانواده، مدرسه به عنوان خانه دوم قلمداد می شود و باید برای اهداف شغلی، خانواده ها فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. در همین راستا ما یک وظیفه بزرگ اجباری را برای آنها تحمیل کرده ایم. چون هیچ کودک شش ساله یا هفت ساله دوست ندارد حتی به مدت کوتاهی از اعضای خانواده دور باشد پس در همین جا او دنبال راهکاری است که بتواند استفاده کند و دوباره به خانواده و خانه برگردد. آموزگاران دوران ابتدایی این موضوع را بیشتر درک می کنند. پس اگر بخواهیم بگوییم آیا مدت طولانی عامل بیرونی باعث قطع موضوع دوری بین مدرسه و خانواده می شود، دانش آموزان دوران ابتدایی این عامل بیرونی را بیشتر دوست دارند، زیرا باعث آرامش درونی آنها شده است.
در اینجا آنچه خود را به عنوان نقص، نشان خواهد داد نوع نگاه و تربیت پدر و مادر است. اگر خانواده در حالت عادی نوع نگاه به مدرسه را خلاص شدن ساعاتی از دست شلوغ کاری های فرزند خود بداند، اینجا عامل قطع مدرسه و خانواده، آسیب جدی به روح و روان پدر و مادر وارد کرده است. آنها حالا باید برای رو یارو شدن با چالش تدبیر کنند، زیرا مطمئن باشند دانش آموزان اصلا دچار اختلال روحی نشده اند، بلکه به اطمینان قلبی رسیده اند که این موضوع خودش را بعد از، از بین رفتن عامل قطع رابطه مدرسه و خانواده نشان خواهد داد، زیرا باید دید آیا آنها اشتیاقی برای رفتن به مدرسه دارند یا دنبال بهانه خواهند بود؟
دوره های تحصیلی مقطع متوسطه اول هم به همین صورت خواهد بود، اما در مقطع متوسطه دوم چون شرایط، ساختار و بعد اجتماعی طلب می کند که فرزندان کم کم آماده جدا شدن از خانواده باشند، در اینجا به تفکیک جنسیت باید توجه شود.
دختران این آمادگی را دارند که مدت طولانی جدا از خانواده باشند و در این دوران بیشتر همسالان خود را جهت گذراندان اوقات انتخاب می کنند، اما در چالش عامل قطع مدرسه و خانواده، آیا موضوع خود آن عامل است یا روابط با دوستان یا اهداف؟
در اینجاست که اگر هدف از فرستادن فرزندان به مدرسه برای اهداف شغلی و در دوره تحصیلی متوسطه دوم کنکور باشد، ممکن است از لحاظ نوع خواندن و تدریس دچار مشکل شوند و بخواهند از یک وسیله مکمل و جایگزین استفاده کنند. اگر خانواده تمکن مالی داشته باشد در اینجا دانش آموز احساس سختی نمی کند و بهتر برنامه ریزی کرده تا نهایت استفاده را ببرد. اگر خانواده ای این وسایل جانبی و مکمل را نتواند فراهم آورد متاسفانه در اینجا خانواده دچار آسیب های روحی و روانی خواهد بود و دچار چالشهای بسیار جدی خواهند شد که راهکار دولت ها باید طبق نظر کارشناسان امر رسیدگی و پیاده شود.
اما در بحث جنسیت، برای پسران در این دوران بیشترین ترک تحصیل اتفاق میفتد. دلیل آن به حس در بند نبودن و استقلال طلبی و سردرگم بودن روحی است. پسران بیشتر دوست دارند این دوره را بیرون از منزل حتی بیرون از مدرسه اوقات خود را بگذرانند و شاید به مسائل اقتصادی زود بازده که فقط اصطلاحا خود را و خرج خود را بگردانند رو آورند.
بر این اساس نتیجه اول اینگونه به دست می آید. آسیبی که عامل قطع مدرسه و خانواده را ایجاد کرده بیشتر به سمت نوع تربیت پدر و مادر است و برای فرزندان آسیب جدی به بار می آورد.
نتیجه دوم نیز به این صورت است. فرایند آموزش خیلی زودتر از این باید از جنبه سنتی خود خارج می شد و دنیای پیش رو را باید از دیدگاه متخصصان تکنولوژی آموزش و پرورش خالی نمی کرد. سند تحول بنیادین باید سیر تولید محتوای آموزش از راه دور را پیش بینی می کرد و در جهت آن قوانین تولید می شد. متاسفانه آموزش و پرورش در سالهای اخیر هیچ پیشرفت قابل توجهی در دنیای مجازی جهت ارائه نداشت، زیرا نظریه پردازان و کارشناسان، آن دیدگاه سنتی را در آموزش حفظ کرده اند.
اگر از دیدگاه عوامل مدرسه بخواهیم نظر دهیم، باید مشاوران، مربیان پرورشی و انجمن های اولیا تدابیر جدید پرورشی را در نظر بگیرند که هم آسیب های روانی را کاهش دهند، هم به کمک والدین بشتابند.
راهکارهای عملی تدوین برنامه های مناسب دوره های تحصیلی است. مانند برنامه های فضای مجازی، دست سازه های دوره کرونا در منزل. در واقع، بچه ها در دوران کرونا هر آنچه از دست ساخته دارند، جهت آنکه سرگرم شوند و حوصله آنها سر نرود دست سازه های خود را در نمایشگاه مجازی شرکت دهند.
دومین راهکار عملی که می تواند اجرای فرم هایی همچون مقیم، که جنبه دینی و مذهبی دارد، باشد.
مشاور و مربی تربیتی مدارس استان همدان*
ارسال دیدگاه