خیلی‌ها کرونا را یک انگ می‌بینند نه بیماری

تهران (پانا) -  «از اول گفتم محال است برادر من به خاطر کرونا مرده باشد اصلاً مگر یک آدم فرهنگی کرونا می‌گیرد؟ دیدید گفتم دلیل مرگش سکته قلبی بوده به همه‌تان ثابت شد؟» اینها را برادر کسی می‌گوید که با سکته قلبی درگذشته اما پزشکان شفاهی گفته‌اند مشکوک به کرونا هستند و البته فرصت آزمایش و... هم نداشته‌اند.

کد مطلب: ۱۱۶۲۹۴۸
لینک کوتاه کپی شد
خیلی‌ها کرونا را یک انگ می‌بینند نه بیماری

به‌گزارش ایران، آنقدر این حرف‌ها را مقابل پزشکی که باید گواهی فوت صادر کند تکرار می‌کند که پزشک از کوره درمی‌رود: «برادر شما مشکوک به کووید ۱۹ بود تا به بیمارستان رسید به دلیل درگیری شدید ریه و بسته شدن سه رگ قلب فوت کرد. ما فرصت نکردیم از او تست پی‌سی‌آر بگیریم و سریع به مرحله احیای بیمار رسیدیم. شما هم به جای اینکه این همه داد و بیداد کنید و اصرار کنید کرونا نداشته فاصله اجتماعی را رعایت کنید و از نزدیکان تازه درگذشته هم بخواهید قرنطینه را رعایت کنند.»

مرد اما کوتاه نمی‌آید و کمی آنطرف‌تر باز می‌گوید برادر من پروتکل‌ها و بهداشت فردی را خیلی رعایت می‌کرد، این یک‌جور توهین است. برادر من سکته کرد. خانواده خیلی زود دنبال برگزاری مراسم می‌روند و دلیل فوت را هم به همه سکته قلبی اعلام می‌کنند.
مریم برادرزاده تازه درگذشته می‌گوید: «اصرار خانواده عموی من برای این است که چون فکر می‌کنند شغل عمویم فرهنگی بوده زشت است به این و آن بگویند کرونا گرفته بوده. مثلاً همین دیروز آن یکی عمویم که تازه خبر مرگ را شنیده بود به همه زنگ زد و قدغن کرد در این‌باره چیزی بگوییم. می‌گفت اگر برادر ما شغلش این نبود ما قبول می‌کردیم اما ابتلا به کرونا برای یک فرهنگی هم بعید است هم زشت. اصلاً این تفکیک وجود ندارد که اگر رعایت هم بکنی باز ممکن است کرونا بگیری. این یک همه‌گیری است و من شرمی ندارم که بگویم عمویم را به این خاطر از دست داده‌ام. اتفاقاً خودم را جزو جامعه بزرگ آسیب‌دیدگان این بیماری همه‌گیر می‌بینم و دلیلی برای پنهانکاری پیدا نمی‌کنم.»

انگ و پنهانکاری از ابتلا به کرونا با وجود گذشت یک سال از شیوع آن همچنان وجود دارد و نه تنها خیلی‌ها نمی‌خواهند بپذیرند علت مرگ عزیزشان کووید ۱۹ بوده که هنوز عده زیادی هنگام مراجعه به پزشک و دیدن علائم هم از قبول ابتلا به این بیماری امتناع می‌کنند. آن‌طور که خیلی از پزشکان می‌گویند هنوز نیمی از انرژی‌شان صرف این می‌شود که به بیمار بفهمانند کرونا دارد و این بیماری ننگ و عار نیست.

فریده به تازگی مادرش را در اثر ابتلا به کرونا از دست داده است. او می‌گوید: «من، مادر و پدرم هر سه کرونا گرفتیم. من و پدر خوب شدیم اما مادرم چون بیماری زمینه‌ای داشت دوام نیاورد و علت فوتش هم کرونا اعلام شد. مادرم وصیت کرده بود در روستای محل تولدش در شمال ایران دفن شود اما از همان اول به ما گفتند اگر آنجا خاکسپاری دارید به کسی نگویید دلیل فوت کرونا بوده. چون یا همه ازتان فراری می‌شوند یا برخوردهای خوبی نمی‌بینید، من هم پذیرفتم. اما من در پاسخ به کسانی که زنگ می‌زدند و تسلیت می‌گفتند دلیلی برای پنهانکاری نمی‌دیدم و راستش را می‌گفتم. مادر من هم قربانی کرونا شد مثل خیلی‌های دیگر در دنیا. راستش را بخواهی برایم این پنهانکاری واقعاً آزار‌دهنده بود. تا آنجا که فهمیده‌ام انگار ما نسل جوانتر با این مسأله راحت‌تر کنار می‌آییم و خیلی راحت درباره‌اش حرف می‌زنیم. خاله‌ها و دایی‌های من مدام از من تقاضا می‌کردند نگویم مادرم کرونا داشته. نمی‌دانم شاید هم نگران برگزاری مراسم بودند که آن هم هر دو روزش سر خاک برگزار شد.»

هانیه زمانی کرونا گرفت که میزان ابتلا به کرونا بالا بود. او می‌گوید: «آمار مرگ‌و‌میر چندان بالا نبود اما آمار ابتلا خیلی بالا بود. من تا حرارت بدنم بالا رفت تست دادم آن هم وقتی که تست کرونا هنوز خیلی گران بود. اما رفتارهای دور و بری‌ها بدجوری روی روح و روانم تأثیر گذاشت. در محل کارم مشکلی نداشتم و گفتند در خانه استراحت کنم. ۲۱ روز گذشت اما وقتی می‌خواستم به کار برگردم یکی از مدیران اجازه بازگشت نمی‌داد و به همه این ترس را منتقل کرده بود که من هنوز کرونا دارم. توی فامیل هم رفتارهای خیلی بدی دیدم. مثلاً می‌گفتند لابد رعایت نکرده‌ای که مبتلا شده‌ای.»

آقای احمدی تازه چند روزی است از بیمارستان مرخص شده. او غیر از بیماری‌اش حرف‌های دیگری هم برای گفتن دارد. بعد از افت اکسیژن خونش یک هفته را در مرکز بیماران مبتلا به کرونا گذراند: «راستش الان می‌فهمم چرا خیلی‌ها بیماری‌شان را پنهان می‌کنند یا خانواده‌هایی هستند که نمی‌خواهند بگویند علت مرگ عزیزشان کووید ۱۹بوده. آنها نگرانند عزیزشان یا خودشان به رعایت نکردن بهداشت متهم شوند.

در بیمارستان هر کس از کنار من رد می‌شد، حتی برخی از پرستارها و کادر درمان می‌گفتند حتماً سفر و دورهمی داشته‌ای و رعایت نکرده‌ای و حالا کارت به اینجا کشیده. راستش من همیشه قدردان کادر درمان و زحمت‌هایشان بوده‌ام و حتی این حرف‌هایشان را به پای خستگی می‌گذاشتم اما آدم انتظار ندارد روی تخت بیمارستان این حرف‌ها را بشنود. در حالی که واقعاً من مسائل بهداشتی را رعایت می‌کردم. در این مدت کمتر جایی رفتم اما به هرحال مبتلا شدم. با این همه نگاه‌ها طوری بود که انگار من مقصرم. این نگاه‌ها خارج از بیمارستان هم بود؛ دوستانم تا زنگ می‌زدند حالم را بپرسند اولین جمله‌شان این بود که حتماً رعایت نکرده‌ای؟ لابد به خاطر شغلت جلسه رفته‌ای؟ من می‌گویم لزوماً کسی که کرونا گرفته این‌طور نیست که خودش رعایت نکرده باشد ممکن است با همه رعایت کردن‌ها کسی دور و برت این بیماری را بگیرد و تو هم قربانی رعایت نکردن دیگران شوی.»

دکتر هادی یزدانی، پزشک که تجربه ماه‌ها کار با بیماران مبتلا به کرونا را دارد از این که هنوز و با گذشت نزدیک به یک سال از اعلام خبر همه‌گیری همچنان هراس از انگ وجود دارد، این‌طور توضیح می‌دهد: «متأسفانه هنوز انگ نسبت به این بیماری وجود دارد و همین انگ اجتماعی موجب پنهانکاری و در نتیجه گسترش بیماری می‌شود. ما با یک بیماری ناشناخته و ترسناک مواجهیم که از همان ابتدا ترس و اضطرابی عمومی ایجاد کرد، بیماری که سیر درمان آن کاملاً نامشخص است. یادم می‌آید همان ابتدای همه‌گیری یکی از همکاران من در کادر درمان یکی از بیمارستان‌ها با واکنش عجیب مدیر ساختمان‌شان مواجه شده بود. مدیر ساختمان قفل در ورودی را عوض کرده بود چون ترسیده بود این پزشک همه ساختمان را آلوده کند. این واکنش‌ها از یک ترس و اضطراب شدید نسبت به این بیماری نشأت می‌گیرد.»

به گفته او هنوز خیلی‌ها پس از یک سال از شیوع کرونا با جدیت سعی می‌کنند بیماری خود را انکار کنند و با جدیت در مقابل پزشک استدلال می‌‌کنند که علائم‌شان نشانه کرونا نیست و این واقعاً وحشتناک است. چرا که این بیماری تنها زمانی قابل کنترل است که آدم‌ها آن را بپذیرند و خودشان را قرنطینه کنند و به دیگران بگویند این بیماری را دارند و فاصله اجتماعی را رعایت کنند. برای همین در این باره به اعتماد‌سازی عمومی نیاز داریم. اعتمادی که سیستم درمانی به فرد و فرد به سیستم درمانی داشته باشد تا بتوانیم زنجیره انتقال بیماری را کنترل کنیم. شکستن زنجیره انتقال بیماری با پنهانکاری ممکن نیست.

او برخی از دلایل این پنهانکاری‌ها را هم عنوان می‌کند: «بخشی از پنهانکاری‌ها دلایل اقتصادی دارد؛ اینکه فرد می‌ترسد شغلش را از دست بدهد. همچنین ممکن است فرد به عنوان کسی شناخته شود که مسئولیت اجتماعی خود را رعایت نکرده و دیگران را به خطر انداخته است. در چنین وضعیتی از ترس رها شدن، طرد شدن و تنها ماندن، بیماری را پنهان می‌کند. همه اینها فرد را در موقعیت آسیب‌پذیری روانی قرار می‌دهد و او را با همه این دشواری‌ها به پنهانکاری می‌رساند.»

او ادامه می‌دهد: «برای همین بود که از همان شروع بیماری ما دائم بر این نکات تأکید کردیم و به همه تذکر دادیم که از واژه کرونایی استفاده نکنند و بگویند بیمار مبتلا به کووید ۱۹ یا مبتلا به کرونا چرا که انگ در کنار سختی‌های ناشی از این بیماری موجب فروپاشی روانی فرد می‌شود. من خانواده‌ای را می‌شناسم که یکی از اعضای آن به دلیل کرونا فوت کرد اما همه این فشارها موجب خودکشی دو فرد دیگر از اعضای این خانواده شد. ترس از ناشناخته بودن بیماری، مرگ، تنهایی و طرد شدگی می‌تواند معجون خطرناکی بسازد که گاه عواقبش غیرقابل جبران خواهد بود.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار