دانشآموزان هنرستانی و چالش ایجاد هماهنگی میان اشتغال و تحصیل
تهران (پانا) _ شروع کلاسهای حضوری گرچه خبر خوبی برای دانشآموزان درسخوان مدارس بود اما یک عده از آنها را نیز با چالشی جدید مواجه کرد. امروز دانشآموزان بسیاری خصوصا در هنرستانهای کشور به مشاغل نیمهوقت و تمام وقت اشتغال دارند که کرونا فرصت خوبی برای این دانشآموزان بود.
از درب ورودی هنرستان که به داخل میروم فضای زنده و فعال مدرسه متعجبم میکند. از نخستین روزهای کرونا تا امروز، در مدارس خبری از شور و سرزندگی پیشین نیست و این ساختمانهای چندطبقه که همیشه از حضور دانشآموز و معلم و درس و سرود و خنده سرشار بودند، حالا روزهای آرامی را سپری میکنند.
اینجا اما کلاسها دایر است و معلمان و دانشآموزان در کلاسها حضور دارند. معاون فنی هنرستان مرا به یکی از کلاسهای درس حسابداری دعوت میکند و من چند دقیقه ای پای درس «آقای علی میان آبادی» مینشینم که «کنترل سرباری» را به بچههای پایه دوازدهم رشته حسابداری درس میدهد. حدود ۱۰ نفر دانشآموزان در کلاس حضور دارند. از دبیر حسابداری درباره کلاسهای حضوری سوال میکنم. میگوید: «بیشتر کلاسها به دو گروه ۱۵ نفری تقسیم شدهاند که طی برنامههای جداگانه برای آموزش دروس شایستگیهای فنی به مدرسه میآیند.»
میانآبادی ادامه میدهد: «البته حضور در کلاسها اختیاری است بنابراین همین دروس، علاوه بر ارائه حضوری، یک بار به صورت آنلاین هم برای دانشآموزانِ غیرحضوری تدریس میشود.»
به نظر میآید رابطه دوستانهای بین دانشآموزان و دبیر وجود دارد و بچهها با علاقه واقعی به درس توجه میکنند. از آنها درباره وضعیت فعلی آموزش در دوره کرونا میپرسم. مبین لطیفی میگوید: «آموزش غیرحضوری یادگیری را سخت کرده اما از آن طرف وقتمان آزادتر شده و با آرامش بیشتر و خستگی کمتری میتوانیم به کارمان برسیم.»
با پرس و جوی مختصری میبینم بیش از نیمی از دانشآموزان این هنرستان شاغل هستند؛ بنابراین ایجاد هماهنگی میان زندگی شغلی و تحصیلیشان خود درایت و ارادهای قوی طلب میکند. امیرعلی مظلوم یکی دیگر از دانشآموزان این هنرستان است که در بخش حسابداری شرکت مزمز مشغول بهکار است. او درباره ایجاد هماهنگی بین کار و درس میگوید: «خیلی از بچههای این هنرستان به دلیل نیاز مالی در بیرون اشتغال دارند و همین موضوع کار را سخت میکند. البته بعضی از بچهها به خوبی از عهده هردو کار برمیآیند و خوشبختانه خیلی از دبیرها موضوع را درک میکنند و با بچهها راه می آیند.»
وی اضافه میکند: «البته کسانی هم هستند که نمیتوانند این تعادل را بین کار و تحصیل برقرار کنند و از درسها عقب میافتند و به تدریج از درس و مدرسه فراری میشوند.»
اشتباه بزرگی است اگر دانشآموزی را به اجبار به هنرستان بفرستیم
امین مهرآفرین دبیر رشته گرافیک هنرستان است که در اتاق دبیران با او برخورد میکنم. ۱۲ سال است در این مدرسه تدریس میکند و هنرستان حزبالله را یکی از بهترین هنرستانهای شرق تهران توصیف میکند. او درباره نقش و ارزش هنرستانها در نظام آموزش و پرورش و بازار کار در کشور میگوید: «هنرستانها دورههای پستی و بلندی بسیاری را در دهههای اخیر پشت سر گذاشتند. هر دوره که هنرستانها جدی گرفته شدند و ورود به آن سختتر شد، کیفیت آن هم بالاتر رفته است.»
این هنرآموز اضافه کرد: «امروز دانشآموزان به خوبی مشاوره نمیشوند چون مشاوران وقت کمی برای هر دانشآموز دارند و اطلاعاتشان درباره فضای تحصیل بهروز نیست؛ بنابراین علایق بچهها سنجیده نمیشود، بلکه تنها بر اساس معدل تقسیمبندی میشوند. اشتباه بزرگی است اگر دانشآموزی را به اجبار به هنرستان بفرستیم. دانشآموز باید بتواند حال و هوای هنرستان را تحمل کند؛ نباید هر دانشآموزی به هنرستان هدایت شود.»
مهرآفرین یکی از روشهای مطلوب برای ورود به هنرستان را وجود آزمونهای ورودی میداند و میگوید: «در بعضی دورهها هر مدرسه آزمون ورودی مخصوصی داشت و افرادی علاقهمند و مناسب با شرایط مدرسه مورد نظر جذب میشدند. به نظر من امروز تنها ۵۰ درصد دانشآموزان از روی علاقه انتخاب رشته میکنند.»
امروز دانش معلم، شخصیت معلم و حتی تیپ و ظاهر معلم مهم است
محسن درزی هنرآموز رشته گرافیک است. او درباره برگزاری کلاسهای حضوری در برخی دروس تخصصی و تمایل دانشآموزان برای شرکت در این کلاسها در دوره کرونا میگوید: «کیفیت آموزشی و نقش دبیر خیلی مهم است. با توجه به اینکه بچهها درخصوص شرکت در کلاسهای حضوری آزاد هستند تنها زمانی به کلاس میروند که مطمئن باشند مطالب بیشتر و بهتری با آمدنشان یاد میگیرند.»
وی ادامه میدهد: «امروز بچهها اطلاعات خوبی دارند و اگر ببینند معلمی خوب تدریس نمیکند، فقط در حد گرفتن نمره در کلاسهایش شرکت میکنند. امروز دانش معلم، شخصیت معلم و حتی تیپ و ظاهر معلم مهم است.»
معلمی که در هفته ۲۴ ساعت تدریس داشت امروز ۲۴ ساعته در خدمت دانشآموز است
کاظم خرسند از دبیران قدیمی هنرستان حزب الله است که این روزها همچنان بعد از بازنشستگی به کار تدریس در این مدرسه مشغول است. او از سختیهای کار معلمان در دوره کرونا میگوید و درباره وقت و هزینههایی که اجبارا به معلمان مدارس تحمیل شده است اینطور میگوید: «در بعضی دروس تخصصی، هر کلاس به دو گروه ۱۵ نفری تقسیم شده است اما هر ۱۵ نفر در کلاس حاضر نمیشوند بنابراین همه کلاسها باید هم به صورت حضوری و هم آنلاین برگزار شود. در این صورت معلم ۲۴ ساعته در خدمت دانشآموز است. یعنی همان معلمی که در هفته ۲۴ ساعت تدریس داشت امروز در روز ۲۴ ساعت مشغول تدریس و ارتباط با دانشآموزان است. این در حالی است که مبالغ اندک حقالتدریس همین معلمان ماهها بعد واریز میشود.»
وی ادامه میدهد: «به ما اعلام کردند کلاسها باید به صورت حضوری تشکیل شود و برای دانشآموزانی که حضوری نمیآیند باید کلاس آنلاین تشکیل شود.»
ما و همه هزینههای هنرستان
نیما وصالی معاون فنی هنرستان از کیفیت پایین آنچه به نام «اینترنت ملی» به مدارس کشور داده شده ابراز ناخرسندی کرد و گفت: «قرار بود به مدارس اینترنت پرسرعت بدهند اما اینترنتی که دادند آنقدر ضعیف است که ما به اجبار برای هنرستان مودمهایی جداگانه با اشتراک اینترنت آزاد گرفتیم تا معلمان بتوانند در هر دو طبقه از اینترنت استفاده کنند. در ایام کرونا هم برای برگزاری امتحانات از نرمافزار "دیجی فرم" استفاده میکنیم که برای هر دوره امتحان مبلغ ۱۰۰ هزار تومان بابت هر دانشآموز هزینه دارد. برای "اسکای روم" هم برای ۲۰۰ دانشآموز و برای مدت یک ماه ۸۰۰ هزار تومان پرداختیم که هزینه آن برای ۹ ماه ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. از طرف دیگر به ما ابلاغ میکنند از خانوادهها پول نگیرید؛ خب اگر نگیریم این هزینهها به همراه هزینه آب و برق و گاز و صداها مورد دیگر از کجا تامین شود؟»
دو ساعت از ظهر گذشته و دبیران هنرستان یکی یکی آماده رفتن میشوند. هنوز کاغذ و خودکار به دست گوشهای از دفتر مدرسه نشسته ام و به حرفها و درد دلهای دانشآموزان و معلمان فکر میکنم. به مدرسهها و آدمهایش. به معلمی فکر میکنم که با داشتن مدرک دکتری و مهندسی، در تلاطم سختیها و محدودیتهای این حرفه، هنوز افتخارش این است که خود را معلم معرفی کند. به دانشآموزی که از صبح تا عصر کار میکند تا مرهمی بر زخمهای خانواده باشد، به مادری که به جای فرزندش هر صبح در کلاس مجازی حضور میزند و پدری که مسیر پیاده اتوبوس تا خانه را به جای راه رفتن میدود تا هرچه زودتر گوشی موبایلش را برای درسخواندن به دست فرزندش برساند. به همه انسانهای بزرگی که هر یک به قدرِ همت و توان خود آجری برمیدارند تا ساختن بنیانِ اقتصاد و فرهنگ و آموزش این جامعه را، رج به رج و طبقه به طبقه سهیم شوند و شبهای خستگی را در آرزوی سرزدن آفتاب صبح فردا تاب میآورند.
ارسال دیدگاه