نگاهی به نمایش «گرگاسها یا روز به خیر آقای وزیر» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی
یک کمدی تمام عیار
تهران (پانا) - «گرگاسها یا روز به خیر آقای وزیر»، یک کمدی انتقادی، اجتماعی و سیاسی است که به ماجرای فساد اقتصادی در دستگاههای مسئول و در یک ناکجاآباد میپردازد و این همان سرنخی است که میتواند ما را متوجه واقعیتهایی تلخ کند؛
بهگزارش ایران، با این پرسش بنیادین که چرا باید مدیران به جای آنکه در برابر فساد ایستادگی کنند خود به این قضیه بیش از هر کسی دامن میزنند؟!
گرگاسها از رابطه بین سگ و گرگ بهوجود میآیند و فوقالعاده خطرناک اند و این هم عنوانی است که عواقب یک رابطه خطرناک را در سلسله مراتب قدرت ترسیم میکند که ماحصلش یک هیولاست و این میتواند وضعیت را برایمان دردناکتر کند.
حمیدرضا نعیمی این بار یک اثر خلاقه را میآفریند و از دادههایی میگوید و به شیوهای دلخواه دادهپردازی میکند که همه چیزش باورپذیر باشد. او اتکایش به همه تجربیاتی است که در دنیا وجود داشته و ایران ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و بلکه با بیان این واقعیت به دنبال آگاهی بخشی است که مخاطب را در جریان سلسله مراتبی قرار دهد که مدیران و مسئولان میتوانند در امر قدرت ذینفوذ باشند و امکان هر نوع فساد را فراهم کنند و در اینجا حتی ممکن است که بخواهند با فساد اقتصادی مبارزه کنند و دست به اصلاحگری بزنند، اما در مقابل صاحبان قدرت که با روابط نامشروع و اعمال نفوذ در فساد میتوانند سمت و سویی قدرتمندانه تر بگیرند، به دنبال دفع این نوع کنش مندیها بر میآیند. گاهی با تطمیع مالی و گاهی با اعمال نفوذ و نوعی مقابله به مثل که در این بین امکان کشته شدن و حذف مقابله کنندگان و اصلاح گران براحتی فراهم خواهد شد، چون دنیا و ذی نفوذ بودن در آن امری آشکار، لذتبخش و کاربردی است و اصلاً مفهوم زیبندگی در دنیا هم چنین روالی است که در این کمدی سلسله مراتب فساد در قدرت از یک کارمند دون پایه تا رئیس شهربانی و وزیر گسترده شده و در نهایت وزیر نیز که انگار کم آورده یا راه «به زیستن» را در همین گرگی و دزدیها میبیند، به همراه همسر و فرزندانش سر از سوئیس درمیآورد و مقابله ساختگی با بانویی دارد که رئیس یکی از بانکهای معتبر سوئیس است و با آنکه آن بانو تا پای جان پیش رفته اما حاضر نیست نامی از مردان قدرتمند این ناکجا آباد به زبان آورد که حسابهای کلان در بانک باز کردهاند. حالا که وزیر دل قرص میشود از این پیشامد، خود نیز چمدانهای سرقت شده از بیتالمال را به نام خودش در این بانک میسپارد.
نعیمی یکی از بهترین متنهایش را به صحنه آورده و به زیبایی نیز بر آن است که در ژانر کمدی و با تکیه بر شخصیت وزیر دارایی با بازی زیبا و بسیار تکنیکی بهنام شرفی آن را در تئاتر شهر اجرا کند؛ بازیگری که تحت اختیار کارگردان و با بهرهوری از هوش، درایت و خلاقیت شخصی اش به نقش بها داده و آن را به بهترین نحو ممکن ارائه کرده است؛
به هر روی او بازیگری توانمند است که از این فرصت غایت بهره را برده که بتواند به وزیر متفاوت نگاه کند و از یک تیپ سطحی بازیاش را متمایل به یک تیپ شخصیت گرداند که ثمره کارش دو چندان باشد. چنانچه از لودگی میپرهیزد و از بدن و فیگورها و ژستها نهایت استفاده را میبرد که هر لحظهاش با شکوفایی دیداری همراه شود و مخاطب درگیر با لحظاتی شود که بهنام شرفی حضور پررنگی دارد؛ دیگر بازیگران کمابیش از این روال و شیوه هدایت و دستور بازی پیروی کردهاند و توانستهاند با قدرت افزودهای بازی خود را عیان کنند، شاید بازی امیر کربلاییزاده که در استندآپهای تلویزیونی داشت به تباهی میرفت، این بار با برجسته شدن بازیاش در یک کمدی، بر حضور مداوم او در تئاتر و در کنار کارگردانهای صاحب سبک و شیوه تأکید میورزد.
همچنین رامین ناصر نصیر که در نقش کارمند دون پایه پر مایه تلاش مینماید و انرژی اش به لحظات خلاق و مؤثر میانجامد؛ نمیتوان از بازی بهناز نازی و کتانه افشارینژاد غافل شد که هر یک توانستهاند قابلیت تازهای را بهعنوان بازیگران ثابت گروه نعیمی اثبات کنند؛ اینکه بدرستی کمدی بازی کنند و جلوه درستی از کمدین بودنشان را رخ بنمایانند. نازی در نقش همسر وزیر و افشارینژاد نیز در نقش وزیر آموزش و پرورش که هر دو نقش هم خلاقه و هم بسیار تأثیرگذار مینماید، بویژه در کشور ما که کمتر شاهد رخ نمایی بانوان در نقشهای کمدی هستیم.
همچنین کامبیز امینی در نقش پرزیدنت، رضا جهانی در نقش رئیس شهربانی، دنیا فتحی در نقش رئیس بانک و صالح لواسانی در نقش خبرنگار که اینها با توان لازم و حضور پررنگ تیپهای لازم را ارائه میکنند و به نسبت در اجرای گرگاسها حضور مؤثری دارند. این جمع بهعنوان بازیگران «گرگاسها یا روز به خیر آقای وزیر» در اختیار حمیدرضا نعیمی بودهاند که ضمن ارائه بازیهای شسته رفته نوعی ویژه از هماهنگی در بازیهای کمدی را به انظار همگانی میرسانند اما شاید بهتر باشد از شوخیهای کلامی و نیش و کنایههای کلیشه وار پرهیز شود که کمک زیادی به ساختار و شیوه بازی و اجرا نمیکند و لحن را دچار سکته و در واقع لودگیهای به دور از کمدی میگرداند.
نعیمی دیگر کاربلد است و به تمام عناصر اجرایی اش به یک میزان بها میدهد و چنان به بودن و ترکیب تصاویر بها میبخشد که از همنشینی کار طراحان (صحنه رضا مهدیزاده، نور رضا خضرایی، لباس و چهره پردازی) لحظات زیبا و مکمل برای القای مفاهیم و لحن انتقادی و ارائه به نسبت یک ژانر کارآمد در کمدی ممکن خواهد شد. همچنین از صدا و موسیقی نیز برای ایجاد ضرباهنگ و تکمیل هماهنگیها و القای فضا و کمک حال شدن بازیها بهره لازم را برده است و همه اینها از جمله مواردی است که قدرت کارگردانی نعیمی را به عنوان هنرمندی تئاتری و شیوهمند و دارای پیشینه و قابل تداوم در میان مخاطبانش آشکار میکند.
ارسال دیدگاه