سیمین بایرامی
قرار است برای آینده هنرهای تجسمی ایران، چه اتفاقی بیفتد؟
رضا بانگیز متولد ۱۳۱۶ در شهر مشهد، هنر آموخته و فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران و دارای مدرک درجه یک هنری معادل دکترا است. وی سال ها در زمینه نقاشی فعالیت چشمگیری داشته تا آن جا که ایجاد و نقوش آثار وی مختص این هنرمند و نشان از روح والا و حساس او است.
وی با آثارش توانسته است امضای هنری برای خود ثبت کند که البته قابل تقدیر و احترام است. در آثاری که از وی در نمایشگاه های گوناگون مشاهده کرده ام رضا بانگیز هنرمندی است که با توجه به مضامین ایرانی و با تکنیک چاپ توانسته آثاری را بیافریند که با دیدن آن به گفته خود خالق اثر به خویشتن آفرین گفته و لذت بصری بی نظیری به مخاطب منتقل کند. در واقع با تشویق خود علی رغم نامهربانی ها در حق هنر و هنرمند ایرانی به کارش ادامه داده تا بتواند برای آیندگان اثری را بر جای گذاشته و در اعتلای هنر ایران سهمی داشته باشد.
در مصاحبه هایی که از رضا بانگیز خوانده ام وی هنر را کار دل می داند و معتقد است هنر زیباست و کاری است که با عشق و رضایت قلبی همراه است و به خاطر عشقی که دارد تا به الان همچنان نقش می زند و می آفریند.
وی می گوید: کار هنر زیباست و هر جامعه ای که به هنرمند برسد و به آن اهمیت دهد به شکل درست و برتر، آن جامعه زیباتر است و البته
زیبنده هنر و هنرمند رفتار درست همراه با تکریم و احترام واقعی است.
وی همچنین می گوید: الکی نیست که به پاریس عروس دنیا می گویند زیرا در فرانسه «به هنر اهمیت شایانی می دهند»
وی که مدت ها در امریکا زندگی می کرده در باز گشت به وطن خود را در این خاک همیشه زنده و مانا می داند. حال هنرمندی با این تفکر و سابقه عالی هنری اثرش وارد عرصه رقابت می شود.
وی در چهارمین دوره حراج امسال تهران _(سال ۱۳۹۹)_شرکت کرده که بنا به دلایلی که برای من روشن نیست اثر وی دیر وارد حراج تهران می شود. اثر وی با عنوان «الله اکبر» با ابعاد «۹۰×۱۵۰» با تکنیک «چاپ لینوکات» بر روی دیوار ساختمان حراج تهران می رود. قیمتی که برای این اثر در نظر گرفته شد مبلغی بین صد تا دویست میلیون تومان بوده که اثر این هنرمند به مبلغ صد و هشتاد میلیون تومان چکش
می خورد.
با شناختی که از یکتایی آثار این هنرمند دارم ( خاص بودن آن) و ارزش والای معنوی و حتی مادی آثارش به عنوان یک مخاطب که اخبار هنری و ادبی را هم دنبال می کند سوالات متعددی برای من ایجاد شد.
اصول و قاعده برگزاری یک حراج هنری چیست؟ چرا اهالی هنر و آثارشان آن طور که باید دیده نمی شوند؟ آیا خدای ناکرده، یک مافیای هنری دست اندرکار ارزش گذاری بر روی آثار هنری هنرمندان است؟
این سوالات در ذهن من باعث شد تا به تحقیق موجزی در این مورد بپردازم.
دانستم شرایط حضور در مرحله اول اعتبار نام هنرمند است و البته مارکت اثر هنری وی و تقاضا برای خرید اثر از طرف خریداران، با توجه به سوابق هنری هنرمند و آثار وی است.
متوجه شدم مارکتینگ اثر هنری بیش از هر چیزی می تواند بر قیمت آثار و حضور هنرمند در حراجی تاثیر داشته باشد و باید بازار تقاضا برای یک کار هنری آن قدر بالا باشد که مسئولین حراج بخواهند که آن اثر در حراج حضور داشته باشد.
(سلیقه در این جا وارد می شود، هم از سوی متقاضی و هم عرضه کننده )، گالری داران و مجموعه داران در حراج بی تاثیر نیستند. آن ها نیز به نوعی تعیین می کنند که چه آثاری قابلیت شرکت در حراج را دارند و البته به نظر من مهم ترین بخش حراج تهران این است:
معرفی آثار به معنای پذیرش قطعی آثار نیست و حراج تهران از بین تمامی آثار «شایسته ترین و مطمئن ترین» آثار را انتخاب می کنند.
حال سوال من این است تا چه اندازه در حراج تهران (خاصه حراجی امسال) حضور برخی از هنرمندان و آثارشان شایستگی ورود به حراج را داشته اند؟
تا چه اندازه شرایط درج شده برای یک حراجی را برگزار کنندگان رعایت می کنند؟
چرا سطح قیمت گذاری در حراج تهران امسال این گونه از زمین تا آن سوی آسمان تفاوت دارد!
آیا حق حضور هنرمند و ارزش گذاری آثارش که سال ها قلم می زند و خلق می کند و از صفر تا صد کار برای خودش است تفاوتی با آن دیگری ندارد؟
تا چه حد عرصه برای حضور یک جوان هنرمند در کنار پیشکسوتان هنری در این رویداد فراهم شده است*؟
باز هم سوال دیگر، قرار است برای آینده هنرهای تجسمی ایران چه اتفاقی بیفتد؟
در جایی که از شواهد و قراین بر می آید مسئولین این چنین رویداد هنری بزرگ آن طور که باید سکان دار معتبر و مطمئنی برای این کشتی عظیم نیستند!
گرچه علاقه ای برای مطرح کردن نام خاصی ندارم اما از نگاه من و دیگران در کنار رویدادهای دیگر این سطح از اهمال موجب حیرت و شگفتی آیندگان در قرن اخیر خواهد شد!
اگر قرار باشد با همین رویه پیش برویم برای اهالی جوان و پیشکسوت که زحمت می کشند تا هنر ایران بماند افق روشنی وجود نخواهد داشت. اگر منطق انصاف را در نظر بگیریم آیا لزوما تعیین کنندگان دارای ویژگی و صلاحیت صد در صد برای هدایت هنر را دارند؟
تا اینجا جواب منفی است.
حرف بسیار است اما مجال در این صفحه اندک؛
کاش ارزش ها آن قدر محکم بودند که گزندی از نااهلانش تنه هنر را نمی لرزاند.
و ای کاش سرپرستان هنر، به هنر و هنرمند نگاه پدرانه و دلسوزانه تری داشته باشند تا حقی از هنر و هنرمند واقعی زایل نشود.
وعده های دلربای ماست سر تا پا غلط
نی غلط، آری غلط، امشب غلط، فردا غلط
نسخۀ آشفتۀ دیوان حال ما مپرس
خط غلط، معنی غلط، املا غلط، انشا غلط!»
شاعر، نقاش، فیلمنامه نویس، منتقد ادبی و هنری
ارسال دیدگاه