گفت وگو با مریم جلالی، دبیر علمی پانزدهمین جشنواره شعر فجر
شاعران را بشنوید
تهران (پانا) - انتخاب دیرهنگام دبیر جشنواره شعر فجر بیشتر از همیشه خبرساز شد. هر چند «مریم جلالی» نام ناآشنایی برای شاعران محسوب میشود اما خلافآمد این انتخابِ وزیر میتواند بهانهای برای انجام گفتوگویی مشروح با او باشد. اگر چه پس از هر انتخاب، صفی از موافقان و مخالفان به میدان میآیند اما شاید از پس چهارده دوره حضور حداقلی زنان که صرفاً به هیأت های علمی و ترکیب داوری محدود میشد، باید از این تمایز در انتخاب استقبال کرد؛
بهگزارش ایران، پیش از این در شش دورهای که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان تولیت جشنواره شعر فجر را برعهده داشته است «اسماعیل امینی»، «محمدکاظم کاظمی»، «جواد محقق»، «بهمن ساکی» و «سعید بیابانکی» در مقام «دبیر علمی» ایفای نقش داشتهاند و انتظار میرود «مریم جلالی» با تورق کارنامه شش دوره قبل، گفتوگویی صمیمانهتر با مخاطبان خویش داشته باشد.
انتخاب دبیر علیالقاعده تبلور تمامرخ جشنواره و تأکیدی بر چیستی و چرایی و چگونگی آن دوره خواهد بود. انتخاب «مریم جلالی» بیش از هر چیز مؤید رویکرد علمی و در ادامه ارتباط بخشی شعر بهعنوان یک «هنر-علم» با جامعه مخاطب است. آیا این انتخاب با درک و دریافت شما از موقعیت شعر امروز و مسئولیتی که برای جایزه باید متصور بود، تطابق دارد و چگونه خود را در این فرصت کم با مخاطبان مرتبط خواهید کرد؟
خوشبختانه در عصری زندگی میکنیم که فاصلههای فیزیکی تعیینکننده میزان ارتباطات نیست و شبکههای اجتماعی اطلاعات زیادی را از افراد و فعالیتهایشان در اختیار میگذارند. مفهوم جدایی یا پیوند هنر و علم نیز وابسته به شخصیت حقیقی افراد نیست و ملاک آن با قضاوتهای فردی تعیین نمیشود. در اینجا هم قصد ندارم نگاه هایدگری را پردازش کنم. در مجموع در جشنواره شعر فجر، هر دو موضوع یعنی علم و هنر در خدمت یک کنش قرار دارند یعنی جشنواره شعر فجر. جشنواره با داشتن دبیر اجرایی خوشذهن و باسابقه همچنین اعضای هیأت علمی حرفهای که در دانش و تجربه خصوصاً در حوزه شعر نام آشنایند، ارتباطش را با مخاطبان حفظ خواهد کرد و برنامه دقیق خود را در سه بخش شعر بزرگسال، شعر کودک و نوجوان و درباره شعر، طبق آییننامه پیش خواهد برد. فینفسه جشنواره شعر فجر متعلق به مخاطبان است و روی تمام رخ اعضای گروه که با وجود شرایط سخت کرونایی و محدودیتهای حضور، میدان را خالی نگذاشتند و از راه دور و نزدیک برای پیشبرد جشنواره شعر فجر یاری رساندند، قطعاً به سمت مخاطب است. در واقع توان علمی و اجرایی یک گروه است که نتیجه بایسته و شایسته را به مخاطب اعلام میکند.
شاید برای بسیاری از مخاطبان این دوره از جایزه شعر فجر میزان پویایی و جویایی شما در جریان شعر امروز مهم باشد. همچنان که میدانید آن چه بهعنوان ادبیات و بویژه ادبیات خلاقه امروز در دانشگاه تدریس میشود با ادبیاتی که در متن جامعه وجود دارد، تناسبی ندارد و دانشگاه نمیتواند داعیه ترویج و توسعه آن را داشته باشد. این دوگانگی را چگونه میخواهید پوشش دهید و اعتمادسازی کنید؟
سؤال شما صرفاً یک یا دو سؤال نیست؛ مجموعه سؤال است. تردیدی نیست که ترویج و توسعه شعرفارسی به شکل جدید، مدیون و مرهون ذهن و زبان قدرتمند شاعران امروزی است. نگاهی اجمالی به جریان گونههای شعر نو این امر را ثابت میکند. شعر حجم، شعرناب، اشعاری که با تلفیق تحول شعری و تحول اجتماعی بهصورت موج سوم نمود پیدا کردند، اشعاری که مبین ساختارشکنیها، معناگریزیها و چندصداییها هستند و خود را به دست خوانش مخاطبان سپردند، شعر فرانو که خودم به طنز آن را «نیوسعدیسیزم» نامیدهام، همه دستاورد شاعران بزرگ این مرز و بوم است. اما درباره ارتباط این ماجرا با دانشگاه؛ اگر سطح آگاهی همکاران دانشگاهی از میزان پویایی و جویایی شعر امروز برای گروهی مبهم است، نگاهی گذرا بر آثار دانشگاهی و پژوهشها اعم از مقاله و کتاب همچنین پایان نامهها و رسالههایی که محققان و دانشجویان در سالهای متمادی و مستمر با موضوعیت شعرمعاصر انجام دادهاند، میتواند گویای این نکته باشد که در دانشگاهها چه میگذرد؛ مرورش زحمت چندانی ندارد؛ جدای آنچه در ابتدا عرض کردم حتی گونههایی که از منظر جایگاه ادبی در محل تردید قرار دارد در بین اقشار دانشگاهی مغفول
نمانده است. برای مثال در مورد «ترانهها» که اهل ادب نگاههای متفاوتی به آن دارند، نزدیک به یکصد پایان نامه کار شده و گاه پژوهشگر ماهها و سالها برای رسیدن به نتایج مطلوب بر این کار متمرکز شده است. بنابراین ملاک ارزیابی وضعیت دانشگاهی، صرفاً مباحث آموزشی نیست هرچند، بخش آموزش نیز هرگز در چارت درسی نادیده گرفته نشده است. از طرفی فعالیتهای فرهنگی در حوزه شعر و ادب، دعوت از شاعران نامآشنا و برگزاری کارگاههای ادبی توسط بزرگان این حوزه، همیشه مخاطبان دانشگاهی خود را داشته است. بر اساس آنچه عرض کردم با پیشفرض شما مخالفم و نمیدانم این قضاوت از کجا حاصل شده که «آنچه بهعنوان ادبیات امروز در دانشگاه تدریس میشود نمیتواند داعیه ترویج و توسعه ادبیات را داشته باشد». معنای ترویج و توسعه ادبیات از زاویه دید شما چیست؟ قطعاً منظورتان این نبوده که هر کس ادبیات میخواند الزاماً بتواند شعر امروزی هم بگوید. مطمئنم مرز و تلاقیهای بین زباندانی و زبانخوانی را بهتر از من میدانید.
قاعدتاً من هم با شما در پرکارکرد بودن جنبههای پژوهشی شعر امروز در دانشگاه موافقم اما کافی است که به سرفصلهای ادبیات فارسی در دروس دانشگاهی، نظری ساده بیندازید تا متوجه عمق فاصله مورد ادعا شوید. بگذریم! از مهمترین دلایل در محاق بودن جشنواره شعر فجر عدم تدارکات حرفهای دبیرخانهای و هیجانات رسانهای است. در این دوره علاوه بر تأخیر در انتخاب و معرفی دبیر - بنا به مبهم بودن افق محدودیتهای کرونایی - نوعی سکوت و سکون متأثر از شیوع بیماری کرونا نیز در اضلاع اجتماعی به چشم میخورد که به ناگزیر در فرآیند شعر فجر مؤثر خواهد بود. حتماً برای نشاط بخشی و هیجانآفرینی تمهیداتی اندیشیدهاید که برای مخاطبان شعر فجر قابل توجه خواهد بود...
فضای مجازی در شرایط فعلی فرصتساز بوده است. با شیوع بیماری کرونا نیاز است به گونهای عمل کنیم که هم از قوانین وضع شده و رعایت پروتکلها عدول نشود و هم بتوان نشاط همیشگی را در جشنواره حفظ کرد. دبیرخانه جشنواره و متولیان بخش اجرایی در هفتههای منتهی به اختتامیه جشنواره، تلاش دارند تا محفلهای شعرخوانی شعر فجر را که هر ساله بهصورت حضوری در شهرهای مختلف و با مشارکت شاعران جوان و پیشکسوت برگزار میشده به شکل مجازی برگزار کنند. به علاوه با طراحیهای انجامشده در بخش ویژه جشنواره شعر فجر تلاش داریم به جز شاعران صاحب کتاب در جشنواره، چهرههای برتر شعر دفاع مقدس به انتخاب اهالی رسانه نیز در این رویداد سهیم باشند و امیدواریم نتایج حاصل، موجب کاهش بار منفی شرایط کرونایی بر جشنواره شود.
چقدر بهعنوان دبیر در تصمیمگیریهای جشنواره شعر فجر نقش دارید و میتوانید ایدههای خود را به اجرا برسانید؟ این پرسش از اینرو اهمیت دارد که در جشنواره شعر فجر بر خلاف دیگر جشنوارههای هنری، صرفاً یک دبیر به جمع مدیریت اجرایی جشنواره افزوده میشود و آن چه که از آن بهعنوان «تیم مستقل» یاد میشود و در اتفاقات هنری مرسوم و معمول است دیده نمیشود. در واقع میخواهم بگویم که وزنه «دبیر اجرایی» از ثقل و سنگینی بیشتری برخوردار است و عملاً دبیرعلمی در چنبره شیوهنامهها محدود و محصور است؟
دبیر علمی جشنواره در شعر فجر تعریف خاص خودش را دارد. دبیر علمی بهصورت پیوسته از صفر تا صد جایزه با دبیر اجرایی، دبیرخانه و بخشهای دیگری که در برگزاری جایزه دخیل هستند، تعامل دارد و البته که این تعامل به هیچ وجه مانع اختیارات و وظایف مستقل گروه نخواهد شد. دبیر علمی علاوه بر وظایف کلی و راهبردیای که دارد بهعنوان یکی از اعضای هیأت علمی جایزه در انتخاب داوران بخشهای مختلف تأثیر مستقیم میگذارد چون اختصاصاً درباره دبیر اجرایی پرسیدید اگر نظر شخصی بنده را بخواهید، معتقدم عملکرد یک دبیر اجرایی خوب با برنامهریزی منسجم، کلید اصلی موفقیت جشنواره فجر است. تمثیلی در زبان انگلیسی است که اینجا کاربرد دارد. در مقایسه دو نفر میگویند گاهی فردی ممکن است به تنهایی ۱۰ ساعت بیوقفه کار کند و در نهایت، هم، زمان را از دست بدهد و هم به نتیجه دلخواه نرسد؛ در مقابل فردی دیگر با مدیریت و ذکاوت در همین موقعیت از ۱۰ نفر دعوت میکند تا در عرض یک ساعت کار را با نتیجه مطلوب به اتمام برسانند. از نظر بنده دبیر اجرایی جشنواره فجر امسال، حسن نفر دوم را دارد.
پاسخ شما را با آن چه در واقعیت میبینیم منطبق نمیبینم. به هر حال باید بپذیریم اینکه همه دبیرهای انتخابی ناگزیر باشند با یک تیم ثابت کار کنند جای تأمل دارد. قطعاً حضور آقای جلالی را نه در تصدی دبیر اجرایی این دوره از جشنواره که در دیگر مسئولیتهای او در ادوار گذشته شعر فجر غنیمت دانسته و در این شکی نیست. آن چه از آن سخن به میان آمد ارتقای جایگاه دبیر علمی بود. باز هم بگذریم! بدیهی است که از یک سو در جریان برگزاری، داوریها و در نهایت انتخاب برگزیدگان، با مخالفخوانیها و اعتراضاتی مواجه خواهید بود و از دیگر سو با منتقدانی سنتی که همه این سالها امکان ارتباط گیری با آنها از سوی دبیرخانه ممکن نشد روبهرویید که هر دو به اعتبار جایزه تشکیک وارد خواهند کرد. آیا «مریم جلالی» نیز صرفاً بهدنبال برگزاری این دوره از رویداد است یا بنای مفاهمه و فرصت گفتوگو با منتقدان جشنواره را در نظر دارد؟
به نظر بنده هیچ سالی صرفاً هدف برگزاری جشنواره نبوده است. جشنواره شعر فجر فرصتی برای آشنایی، انتخاب و اعلام دستاوردهای ادبی علمی تازه است. شعر یک جریان در حرکت است. در شعر کلاسیک و نو فارسی شاهد پویایی مستمر هستیم. طبیعی است تعاریف و کلیشههای پیشین بر اساس «هستها» و آنچه از منظر ادبی علمی، جدید و تازه مطرح شده، در نقطه بازبینی قرار بگیرد. این کار همیشه مطلوب دوستان نیست و رضایت همه مخاطبان را جلب نمیکند. ممکن است شاهد عکسالعملهای دور از انتظار هم باشیم. اما بد نیست بدانیم دقیقاً در همین نقطه، تفاهم و گفتمان فرهنگی معنادار میشود. در سیر رسیدن به نتایج، پیشنهاد، انتقاد و گفتوگو نیز پیش خواهد آمد.
انتظار میرود در این دوره در شیوه قضاوت و تعمیم بخشی از داوری به مخاطبان و در نظر گرفتن سهمی از جایزه به خود شاعران، تغییرات و تمایزاتی ایجاد شود. آیا شاهد چنین بهبودی خواهیم بود؟
جشنواره شعر فجر در بخش اجرایی برنامهای منسجم دارد و مانند سالهای گذشته اعضای هیأت علمی به کمک کمیته داوران که تعداد قابل ملاحظهای هستند و اشراف تجربی و علمی دارند به شکل گروهی آثار را بررسی خواهند کرد و تلاش دارند نتایج نهایی را به بهترین صورت اعلام کنند و البته تأکید میکنم سالهای گذشته نیز اینگونه بوده است.
آخرین پرسش را به دو موضوع مهم بهرهمندی جشنواره شعر فجر از ظرفیت بینالمللی ادبیات و توجه به شعر مهاجرت اختصاص میدهم. در دیگر جوایز هنری فجر تعریف بینالملل الزاماً کشورهای همسایه و همزبان نیست و جدیترین و سودمندترین بخش رویدادها همین تبادلات بینالمللی گروهها و هنرمندان است که نمونه آن را در جشنوارههای سینما، تئاتر و تجسمی میتوان مطالعه و مرور کرد. مسألهای پراهمیت که همواره در جشنواره شعر فجر بهعنوان بخشی تزئینی به آن نگریسته شده است. در حوزه شعر مهاجرت نیز باید بپذیریم که بخشی از توان و توشه شعر امروز به هر دلیل در فرامرزهای سرزمینی واقع شده است که تخصیص بخشی از جایزه به مهاجران شاعر و شعر مهاجرت میتواند ضمن اعتمادسازی به جهانیسازی شعر فجر کمک کند.
ضــرورت تمرکز بر بیـــنالمــللــی شــــــدن جشنواره شعر فجر با توجه به ماهیت غنی شعر فارسی و گستره کاربردی آن در سطح جهانی، کتمانناپذیر است. التفات به این امر در جهانیسازی شعر فجر بسیار مهم است و به نوعی محدودیتهای مرزی از بین خواهد رفت. امیدواریم با توجه به سیاستهای توسعه فرهنگی، زودتر محقق شود.
زیرکانه از بخش شعر مهاجرت عبور کردید و آن را بدون پاسخ باقی گذاشتید. امیدواریم این دوره از جشنواره شعر فجر با تأکید بر غیردولتی بودن جایزه و اعتنا به مخاطبان در همه اضلاع رویداد، خوش بدرخشد.
ارسال دیدگاه