کامبیز نوروزی از رونق بازار قاچاق آثار نمایشی میگوید
بازار سینمای ایران، ناصرخسرویی شده است
تهران (پانا) -اکران آنلاین دری که به ناگزیر روی سینمای ایران گشوده شد و فضایی برای دیده شدن فیلمهای به خط شده پشت خط اکران ایجاد کرد، به گذرگاهی برای قاچاق فیلم هم تبدیل شده است. قاچاق آثار و کپی غیرمجاز تهدید جدی برای این فرصت است که اگر تدبیری برای آن نشود، فیلمسازان را مأیوس و سرخورده به صف طویل اکران عمومی با وجود بیمهری سینماداران بازمیگرداند.
بهگزارش ایران، برخی از صاحبان آثار برای جلوگیری از قاچاق فیلمشان مسیر تازهای را در پیش گرفتهاند؛ مسیری که البته کمهزینه نیست و شاید از توان هر تهیهکننده و فیلمسازی برنیاید. سازندگان سریال «قورباغه» و صاحبان فیلم «ناگهان درخت» برای قرار گرفتن زیر چتر حمایت قانون جهانی کپیرایت، آثارشان را در کتابخانه کنگره یا جایی شبیه آن ثبت کردهاند. به همین بهانه با کامبیز نوروزی، حقوقدان، درباره این راهکار و روشهای قانونی برخورد با قاچاق فیلم در ایران صحبت کردهایم.
برای برخورد و جلوگیری از پخش غیرقانونی فیلم یا سریال در فضای مجازی آیا در قوانین ایران، مجازاتهای بازدارنده وجود دارد؟
بله در قانون حمایت ازحقوق مؤلفان و مصنفان که آثار فکری از جمله فیلم و سریال هم یکی از مصادیق آن است مجازات زندان و جبران خسارت در نظر گرفته شده. ضمانت اجرایی هم پیشبینی شده و به لحاظ قانون کمبودی نداریم. بحث اصلی این است که این قوانین چقدر اجرا میشود و وضعیت عمومی کشور تا چه میزان شرایط اجرای این قوانین را فراهم میکند.
با وجود چنین قوانین و مجازاتی به چه علت آثار نمایشی براحتی بخصوص در فضای تلگرام و فضای وب در دسترس هستند؟
اول اینکه دستگاههای اجرایی کشور برای تثبیت حقوق صاحبان آثار تصویری برنامهریزی دقیق و کارآمدی ندارند و دیگر اینکه انگار خود صاحبان آثار هم به اندازه لازم فشار و تقاضایی برای اجرای این قوانین ندارند. در حالی که وقتی استفاده غیرمجاز زیاد میشود به طور طبیعی گروه صنفی ذینفع هم باید تلاش برای دفاع از حقوق خود را افزایش دهد.
یعنی با تعامل خانه سینما و سازمان سینمایی و مطالبهگری سینماگران میشود برای مقابله با پدیده قاچاق فیلمها به راهکار رسید؟
مسأله فقط تعامل نیست بلکه مشکل اصلی برنامهریزی کاربردی و اراده منسجم به همراه اقدامات عملی است. خیلی از سایتهایی که نسخه غیرقانونی آثار را عرضه میکنند در خارج از کشور هستند و به طور طبیعی سازمانهای قانونی ایران امکان نظارت و پیگیری حقوقی ندارند چرا که ایران به کنوانسیونهای بینالمللی ملحق نشده است.
پس باز هم پای مسائل حقوقی در میان است.
تأکید من همچنان این است که به برنامهریزی کارآمد نیاز داریم که فقط مختص مسائل حقوقی نمیشود. بخش مهم و گستردهاش تمهیدات تکنولوژیک است. تنها تمهید تکنولوژیک از نظر دستگاههای قانونی ایران فیلترینگ است؛ یک سیاست کاملاً شکست خورده و ناکارآمد که از آن هیچ موفقیتی عایدمان نشده است. در کنار اقدامات حقوقی بینالمللی، تمهیدات فنی تخصصی و افزایش امکانات پخش اینترنتی که این روزها تا حدودی حاصل شده، نکته مهم دیگر تغییر در سیاستهای سازمان صدا و سیماست؛ موضوع پراهمیتی که کمتر به آن توجه شده است. برنامههای سیمای جمهوری اسلامی تقریباً خالی از جذابیت است. تلویزیون رابطهاش را با سینمای ایران قطع کرده و محصولات سینمای ایران جایی در تلویزیون ندارد. آنچه از سینمای ایران در تلویزیون میبینیم محصولات بسیار قدیمی است. اگر تلویزیون ایران با رعایت حقوق صاحبان، محصولات سینمایی را با قیمت عادلانه خریداری کرده و نمایش دهد آن وقت مردم انگیزهای نخواهند داشت که با توسل به اینترنت و سایتهای غیرقانونی این آثار را ببینند. در واقع محرومشدن سینمای ایران از پخش تلویزیونی بهدلیل سیاستهای غلط و غیرحرفهای سازمان صداوسیما، زمینهساز
اصلی توسعه سایتهای غیرمجاز است. وقتی مردم به کالایی علاقهمند هستند و از مجاری قانونی در اختیارشان قرار نمیگیرد تقاضا از طریق بازارهای غیرمجاز تأمین میشود. بر همین اساس معتقدم مجموعهای گسترده و متنوع از اقدامات لازم است تا زمینههای وقوع چنین جرمی محدودتر شود.
امروز مسأله جدی سینما، مشکل قاچاق فیلمهای در اکران آنلاین است که طبیعتاً جایی در تلویزیون ندارد. در این ماجرا هم فقط صاحبان آثار لطمه میبینند. آیا طبق قانون پلتفرمهای نمایشی مسئولیتی در قبال حفظ و صیانت این آثار ندارند؟
بستگی به نوع قرارداد دارد. سایتها در حد خودشان مسئولیت دارند یعنی اگر ثابت شود که فیلم از مجرای این سایتها قاچاق شده یا به شکل پنهانی در اختیار سایت غیرمجاز یا شبکه ماهوارهای قرار گرفته آنوقت باید پاسخگو باشند. در نگاه کلی اما مسئولیتی متوجه این سایتها نیست مگر اینکه در قراردادها شرایط خاصی تنظیم و قید شود. متأسفانه سالهاست راجع به این ماجرا صحبت میکنیم که سینمای ایران با وجود پیشرفت در هنر و تکنولوژی در ابعاد حقوقی پیشرفتی نداشته است. در قراردادهای سینمایی روابط بین سینماگر و سایر عوامل بدرستی تبیین نشده است.
بجز تلگرام و فضای وب که بستر جدی قاچاق فیلمها هستند و به خاطر فیلترینگ، مسدود کردن و برخورد با متخلفان غیرممکن شده، شبکههای ماهوارهای به شکل جدیتر آثار ایرانی را تهدید میکند. تنها راهکار قانونی برای سینماگران ایرانی ثبت در کتابخانه کنگره یا جایی شبیه آن است که پیگیری حقوقی آن هزینه زیادی برای تهیهکنندگان دارد.
در بحث لزوم برنامههای جامع و فراگیر به ضرورت مباحث حقوقی بخش بینالمللی هم اشاره کردم. بله اقدامات قضایی در خارج از کشور هزینهبر است و خیلی از تهیهکنندهها امکان مالی چنین اقداماتی را ندارند. یکی از پیشنهادات مطرح شده در سالهای گذشته این بود که تمهیدی اندیشیده شود تا با مشارکت خانه سینما و سازمان سینمایی ساز و کار یا مؤسسهای برای پیگیری مسائل قضایی در خارج از کشور ایجاد شود، اما متأسفانه چند سالی است که هیچ کار مبتکرانهای در این زمینه انجام نشده است.
در شرایط موجود راهکار پیشنهادی شما چیست؟
راهکار مجموعه همه چیزهایی است که از ابتدای بحث به آنها اشاره کردم و باز هم تأکید میکنم از اقدامات سازمان صداوسیما در ایجاد چنین شرایطی نباید غافل شد. اینکه سینمای خانگی در ایران تا این میزان توسعه پیدا کرده علت اصلیاش کیفیت سریالهای تلویزیونی است و البته این روزها مساله کمیت آن هم هست. سازمان صداوسیما با این همه شبکه پر خرج و هزینه، خوراک مناسبی برای مخاطب تأمین نمیکند. اگر تلویزیون سریال خوب بسازد نه مخاطب سراغ شبکه نمایش خانگی میرود و نه تولید کننده؛ البته مقصود من این نیست که سینمای خانگی تعطیل شود، باید فعالیت خودش را داشته باشد. حرف من این است که نظام عرضه مختل شده و کل ساختار را با اختلال کارکردی مواجه کرده است. وقتی داروخانهها داروهای مورد نیاز مردم را عرضه نکنند مردم برای تهیه دارو سراغ ناصرخسرو و بازار قاچاق دارو میروند و البته آسیبش را هم میبینند. تلویزیون در این سالها فقط یکی دو سریال پرکشش ساخته و مخاطب کمکاری رسانه ملی را با مراجعه به شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و سریالهای ترکیهای که تقریباً هیچ ارزشی ندارد پر میکند.
فارغ از بحث ممیزی، با توجه به دستمزدهای کلان و هزینههای زیادی که صرف سریالهای شبکه نمایش خانگی میشود بعید است تلویزیون توان ساخت و رقابت با چنین سریالهایی را داشته باشد.
تجربه نشان داده که اگر فیلم و سریالی خوشساخت باشد برای خود تلویزیون هم درآمدزاست. با آگهیهایی که دریافت میکند این هزینه جبران میشود. برنامه نود که یکی از حرفهایترین برنامههای تلویزیون در طول عمر حدود ۶۰ ساله تلویزیون است یکی از همین نمونههاست، اما متأسفانه بدون هیچ دلیل موجهی این برنامه که هم آگهی جذب میکرد و هم مخاطب، تعطیل میشود. علاوه بر این امکاناتی که تلویزیون دارد میتواند در کاهش هزینهها اثرگذار باشد. ضمن این که صداوسیما خیلی اوقات برای خرج کردن مشکلی ندارد همین الان چند پروژه بیگ پروداکشن در حال تولید است اما هزینههایش را صرف کارهایی میکند که خیلی کارآمد نیست.
ارسال دیدگاه