مجید رضاییان*
بازخوانی استراتژی رسانهای در مقابله با کرونا
براساس آنچه در علم جامعه شناسی ارتباطات مطرح است، در مواجهه با پدیدههای اجتماعی با دو عنصر قطعی مواجهیم. نخست «کنشها» و دوم «واکنشها».
برای بررسی این دو باید در ابتدا به «عوامل تأثیرگذار بر ایجاد کنشها و واکنشها» پرداخت. چرا که اگر کنشهای اجتماعی بدرستی فرهنگسازی نشود، جامعه در یک «توازن غیرمنطقی» با واکنشها -در سطح پایینتر -قرار میگیرد. یعنی جامعه در یک حالت انفعالی در برابر کنشها، تنها واکنش نشان میدهد و این بیتحرکی اجتماعی میتواند به بدترین حالت ممکن تبدیل شود. بنابراین رسانهها در چنین شرایطی شایسته است با قدرت ظاهر شده و این وضعیت را به سمت «کنشگری یا کنشمندی» جهتدهی کنند.
برای رسیدن به این هدف، رسانهها به دو نقش خود که در مکتب فرانسوی و امریکایی مطالعات رسانه نیز به طور مشترک مطرح شده، یعنی آموزش و اطلاع رسانی، میباید بدرستی بپردازند. چراکه اگر سطح آموزش افزایش یابد، جامعه و افکار عمومی به سمت کنشگری هدایت خواهد شد و از انفعال بیرون میآید.
به باورِ من، رسانههای ما در شرایط کنونی در این دو حوزه به اندازه کافی پیشرو نیستند. برای مثال به جای تکیه صرف بر «تبعات منفی کرونا بر عوامل اقتصادی و اجتماعی» به سمت هدایت اخبار امیدوارکننده برای آینده بعد از کرونا بروند. با این رویکرد، رونق اقتصادی و افزایش سطح ارتباطات اجتماعی بعد از قطع شدن زنجیره سرسخت کرونا، باید در میان خبرها و گزارشها دیده شود. به عبارتی باید از زوایای دیگر و به شکل غیرمستقیم در ارائه پیامهای مثبت هم، قدم برداشت و لازمه این کار، وجود «استراتژی رسانهای» است. البته که در این مدت تا حدودی این اتفاق در برخی رسانهها افتاده است، اما ما بازهم به بازخوانی استراتژی نیاز داریم تا فراگیرتر شود. ما باید جامعه را به سمت کنشمندی ببریم و از کرونا درس بیاموزیم. بهعنوان مثال، برای «تقویت همیاری اجتماعی» صرفاً نیازی به نشان دادن سیاهیها نیست، تولید امید و انگیزه را هم باید مد نظر قرار داد. چراکه به هر میزان، انگیزهها، تقویت شود، جامعه بیشتر به سمت کنشمندی میرود.
برای نمونه میدانیم که تهران براساس آمارها و مطالعات جهانی هم اکنون در لیست پراسترسترین شهرهای دنیا، رتبه ششم را دارد. بنابراین، تلاش ما باید به سمت کاهش این «فضای منفی استرسزا»باشد و سریعترین راهکار موجود، این است که سوژههای دیگر هم، مورد توجه قرار بگیرد و در این فرآیند روزنامه نگاری، به جای طرح سوژه و رها کردن آن به سمت «پیگیری با تعقیب خبری»و «روزنامه نگاری تحلیلی» برویم. به عبارتی باید «چگونگی و چرایی رویداد» را مدنظر قرار دهیم و با انتشار اطلاعاتِ دقیق، مردم را از پیگیری شبه فکت و پسا فکت در شبکههای اجتماعی بینیاز کرده و به سمت روزنامهها و رسانههای مکتوب بیاوریم. در دنیا نیز هم اکنون به سمت روزنامه نگاری تحلیلی گرایش پیدا کردهاند و در تعقیب سوژههایی میروند که حتی ممکن است در شبکههای مجازی هم، موج ایجاد کرده باشد. شرایط کرونا شاید بهترین فرصتی باشد که بتوانیم به این سمت حرکت کنیم، بویژه در شرایطی که اخبار ضد و نقیض، زیاد مطرح میشود و لازم است که رسانهها، حرف اول و دقیق را درباره این ابهامها -به شکل حرفهای و تحلیلی-به گوش مخاطبان برسانند.
*استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
منبع: ایران
ارسال دیدگاه