امیر سیدی*
افق مثبت برای بورس در ورای نتایج انتخابات امریکا
بازار سرمایه از مردادماه سال جاری، پس از یک رشد قابل ملاحظه در میزان بازدهی و جذب نقدینگی، به دنبال تحولات اقتصادی و رخدادهای متعدد، وارد مرحله انتظار شد و چشمانداز میانمدت خود را برمبنای نتایج انتخابات امریکا قرار داد.
از همان زمان بود که به مرور گروهی از سهامداران اقدام به فروش بخشی از سهام خود در بازار کردند و بخشی از این منابع به سمت صندوقهای با درآمد ثابت هدایت شد.
در حال حاضر به واسطه اعمال تحریمها و البته تشدید آنها، ایران به منابع حاصل از درآمد نفت دسترسی ندارد و دسترسی به سایر منابع نیز بسیار سخت شده است. کاهش منابع ارزی کشور تا جایی پیش رفت که مدتی قبل رئیس کل بانک مرکزی برای آزادسازی و بازگرداندن بخشی از منابع، شخصاً به عراق سفر کرد. حالا این شرایط برای ایران، در صورت رأی آوردن ترامپ در انتخابات پیش رو، میتواند ادامه داشته باشد، کمااینکه حتی محدودیتهای کسب درآمد ارزی کشور با انتخاب مجدد ترامپ میتواند تشدید هم شود. در این صورت باتوجه به کسری بودجه دولت و محدودیت در تأمین نیازهای ضروری کشور، چشماندازی افزایشی برای تورم و نرخ ارز باید متصور شد که اثرات تبعی آن برای بازار سرمایه، روند صعودی و رشد مثبت بازار خواهد بود.
از سوی دیگر این تصور هم وجود دارد که اگر آقای بایدن، پیروز نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا باشد، باید منتظر کاهش قیمت دلار در بازار بود. کاهش قیمت دلار میتواند منجر به کاهش درآمد برخی صنایع بورسی که فروشندگان ارز نیمایی هستند همچون صنایع پتروشیمی و فولادی، شود. چشمانداز کاهش نرخ دلار، میتواند بازار را با چالش روبهرو سازد. کمااینکه زمان امضای توافق برجام همین اتفاق رخ داد و چشمانداز کاهش و تثبیت نرخ ارز، بر بازار تأثیر معکوس داشت.
اما این در حالی است که واقعیتهای کنونی اقتصاد ایران میتواند برآوردهای این چنینی را به چالش بکشد. قیمت دلار در یک فاصله زمانی کوتاه، از ۲۰ هزار تومان به بیش از ۳۰ هزار تومان افزایش یافت، این سرعت رشد قیمت ارز نشان داد که مشکلات و معضلاتی که اقتصاد ایران با آن روبهروست آنقدر سنگین است که حتی اگر نتیجه انتخابات امریکا، سیگنالهای مثبتی برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد، نتوان چشماندازی برای کاهش مؤثر قیمت دلار متصور شد. شرایط واقعبینانهتر آن است که اگر بایدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا رأی بیاورد، به جای کاهش نرخ ارز، شاید پس از یک برههای بتوان قیمت ارز را بر مبنای نرخهای فعلی تثبیت کرد.
بورس ایران تا زمان انتخابات ریاست جمهوری امریکا با یک روند نوسانی ادامه پیدا خواهد کرد و پس از مشخص شدن نتایج انتخابات میتوان انتظار واکنشهای هیجانی بازار را برای یک برهه زمانی دو هفتهای تا یک ماهه داشت. پس از عبور از این هیجانات، دوباره اقتصاد ایران با واقعیتهای خود روبهرو خواهد شد. به این ترتیب در صورت انتخاب مجدد ترامپ، با شدت گرفتن احتمال افزایش فشارها، نرخ دلار و افق تورمی کشور افزایش پیدا میکند که باید آن را به وضعیت فعلی اقتصاد کشور اضافه کرد. اگر بایدن پیروز انتخابات شود، در خوشبینانهترین حالت باز هم ما تا ماهها به درآمدهای نفتی و ارزی دسترسی نخواهیم داشت و شرایط فعلی اقتصاد، مسیر خود را بعد از یک برهه هیجانی کوتاه مدت ادامه خواهد داد.
اما آنچه مشخص است اینکه در هر دو صورت، میتوان افق مثبتی برای بازار سرمایه به ریال دید، گرچه تبعات رشد ریالی بازار سرمایه به دلار متفاوت خواهد بود.
به طور کلی، تصور میشود باتوجه به متغیرهای کلان اقتصاد کشور، با انتخاب بایدن یا ترامپ، با یک فاصله زمانی از هیجان اولیه، روال بازار مجدداً صعودی خواهد بود. البته این شرایط برای هر یک از صنایع، مختلف خواهد بود. مثلاً برخی نمادهای خودرویی که براساس صورتهای مالی، زیانده هستند، در شرایط هیجانی بازار میتوانند بیشترین نوسانات را داشته باشند. در این خصوص اگر ما چشمانداز رفع تحریمها را داشته باشیم، احتمالاً شاهد نوسانات مثبت هیجانی در گروه خودروییها پس از انتخابات خواهیم بود. در عین حال اگر پیروزی انتخابات با ترامپ باشد، برخی گروههای صنعتی مانند برخی پتروشیمیها یا صنایع معدنی و فلزی، به واسطه پیشبینی عدم کاهش نرخ ارز و حتی افزایش قیمت دلار، میتوانند چشمانداز رو به رشدی داشته باشند. اگر تصور شود که دلار به زیر ۲۰ هزار تومان بازمیگردد، قطعاً برآوردها از وضعیت بازار سرمایه نزولی خواهد بود اما معتقدم باتوجه به واقعیتهای اقتصادی کشور و نرخ رشد ارز در مدت زمان اخیر، نباید افق کاهش قیمت دلار تا حدود ۲۰ هزار تومان را دید، دلار با این سرعتی که افزایش داشته، کاهش پیدا نخواهد کرد.
به طور کلی با اعلام نتیجه انتخابات امریکا، نباید انتظار هیچ اتفاق سریعی برای اقتصاد ایران را داشت و هر تحول مثبتی در کشور، حداقل یک سال زمان میبرد و آن یک سال وضعیت ما بسیار پرفشار خواهد بود. یکی از اشتباهاتی که در زمان رشد بازار رخ داد و موجب شرایط فعلی در بورس شد، این بود که فشار زیادی روی بازار گذاشته شد. مثلاً اگر در شش ماه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد بازار شد، هشتاد هزار میلیارد تومان آن با سیاستهایی همچون فروش سهام عدالت، عرضههای سازمان تأمین اجتماعی، فروش اوراق دولتی و عرضه اولیه سهام شرکتهای مختلف، از بازار خارج شد. این سیاستها نفس بازار را گرفت. مشخصاً در هفتههای گذشته که بازار در حال جان گرفتن بود، با اجازه عرضه سهام عدالت، مجدداً نفس بازار گرفته شد. متأسفانه برای سمت تقاضا در بورس سیاست مشخصی در نظر گرفته نشده است. حتی باوجود افق تورمی پیش رو، باز هم همین رویکرد میتواند بازار را با چالش روبهرو سازد.
* کارشناس بازار سرمایه
منبع: ایران
ارسال دیدگاه