احمد مسجد جامعی*
تهران چراغ خانه زبان فارسی
تهران، جز آنکه پایتخت ایران است، پایتخت سرزمین پهناور زبان فارسی است و همچنان که تلاش داریم نمادهایی از جاهای گوناگون ایران، در تهران گرد آوریم. باید با چنین رویکردی نمادهای شعر و ادب ایرانی را ارج نهیم و آن را پایه و مایه همبستگی با سایر علاقهمندان به این ادب و فرهنگ قرار دهیم.
این روزها هفته تهران است، بحث تهران رونق دارد اما درباره موضوع زبان فارسی در تهران که موضوعی مهم و با قدمت است مغفول مانده و هنوز راهی دراز در پیش است. گشایش راسته رودکی در روبهروی تالار وحدت از مجموعه بنیاد رودکی از این موارد است که سابقه آن به دولت و شهرداریهای پیشین برمیگردد و در جای خود ارزشمند است. میدانیم که در تذکرهها رودکی را آدم الشعرا خواندهاند و درباره تسلط او به نغمهها و آواها و سازها داستانهای شگفتی آوردهاند. جز اینها میتوان او را نخستین شاعر فارسی زبان دانست که در همان اندک آثار باقیمانده از او اشعاری در مدح و منقبت علی امیرالمؤمنین (ع) و همسرش حضرت زهرای مرضیه (س) آمده است. اما با همه این گفتهها در راسته رودکی هیچ نشانی از این همه نیست و جای دارد که به آنها بپردازیم؛ حتی در مراسم افتتاح هم یادی از اشعار او نشد و شعر شاعرانی دیگر مجلس را آراست.رودکی شاعر ملی تاجیکان است و مجسمههای بزرگ و زیبایی از او در میدانهای اصلی شهر ساختهاند که همانها میتواند الگوی آثار هنری ما در این زمینه باشد.
از جمله معروفترین آنها اثری است از انوشیروان بی کسی یان.
به یاد دارم که در سالهای دور جزو نخستین دیدارکنندگان از جمهوری تاجیکستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بودم. در تاجیکستان به دعوت انجمن نویسندگان تاجیک، روزی میهمانشان شدم. آن سالها نشریهای به زبان و خط فارسی داشتند و برخی افغانستانیها نیز در این کار مشارکت میکردند. در آن ایام افغانستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود. چند نفری از اعضای کانون خود را تحصیلکردههای دانشگاه تهران معرفی میکردند. به هر حال یکی از سؤالات اساسی آنها حذف نام رودکی از تالار معروف بود. این موضوع در ذهن من ماند تا زمانی که اساسنامه بنیاد رودکی را در مجلس شورای اسلامی به تصویب رساندیم و این نام برفراز تالار وحدت قرار گرفت. از همان سالها بحث «تالار تا تالار» (تالار وحدت تا تئاتر شهر) یا راسته رودکی مطرح شد و خوشبختانه به نتیجه رسید. راسته رودکی بخشی از محله انقلاب است.
حال که این کار به نتیجه رسیده خوب است که از مواهب آن بیشتر و بهتر بهره گیریم و بدانیم که دیگرانی در این سو و آن سوی عالم از این اقدام استقبال خواهند کرد و به همبستگی علاقهمندان فراوان سرزمین زبان فارسی خواهد افزود. به شرط آنکه آداب به جای آوریم و تنها به نام رودکی بسنده نکنیم و در کنار پهنه رودکی، خانه رودکی را با رویکرد جمع آوری انواع آثار و نوشتهها و خوشنویسیها و کتابها و تصاویر و نقاشیهای مربوط به رودکی و برگرفته از آثار آن شاعر بزرگ و همچنین گزارشها و عکسهایی از گذشته و امروز راسته رودکی برپا سازیم. هنوز هم در گوشه و کنار نسخههای خطی ادبیات و اشعاری از رودکی پیدا میشود که بسیار مغتنم است و آخرین آنها گزارشی است که آقای حسن انصاری از نسخهای که راوی آن یک «مذکر» اهل ری بوده و در قرن پنجم کتابت شده، آورده و دکتر علی اشرف صادقی آن را تصحیح و تکمیل کرده است.
هان گیتیا، فسوس و فسوسی به راستی
شاهیت، بندگی است، فزونیت کاستی
بر بچه گان خوش همه مرگ خواستی
خود برکنی همان را که خود برنشاستی
هر که تو را به خواست، مر او را نخواستی
هر که تو را نخواست بدو دادی آستی
در تمامی این مجسمهها چشمان رودکی را به نحوی از کار در آوردهاند که گویی به کلی نابینا بوده است. در حالی که این اتفاق مربوط به چند سال پایانی عمر اوست. در تصاویر و نقاشیهایی که از چهره رودکی شده، نیز این نابینایی را پایه قرار دادهاند و چشم او را به کیفیتی ترسیم کردهاند که بیننده متوجه نابینایی او میشود و خوب است که نقاشیها و کارهای حجمی مبنا را بر بینایی او قرار دهد. درباره اینکه رودکی کور نبوده، سعید نفیسی و مجتبی مینوی بر مبنای توصیفاتی که در شعر او از طبیعت و رنگ و جلوههای مختلف زندگی هست، بحثهای مفصلی کردهاند.
در دولتهای هاشمی و خاتمی کاری ارزشمند درباره رودکی در زادگاه او صورت گرفت و آن تجدید بنای آرامگاه آن شاعر عالی مقام در رودک سمرقند بود. همان جایی که شاعر به دنیا آمد و در آن روزگار گذراند و روی در نقاب خاک کشید. همان جایی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بقایای جسد رودکی را یافتند و بررسی کردند و معلوم شد که شاعر بینا بر اثر جرمی، که شاید همان علاقهاش به اهل بیت بود، نابینا شده و علاوه بر چشم آثار دیگر از فشار و عذاب بر بقایای پیکر او بود و همان یافتهها مبنای تصویرسازی برای ساخت مجسمه باشکوه شاعر شد.
در همان سالها مجموعههایی ارزشمند با نام زبان و ادب فارسی در تاجیکستان و آسیای میانه به همت حسن انوشه تدوین و منتشر شد که رئیس جمهوری دولت اصلاحات در سفر به آن سرزمین، آن را هدیه میداد و با استقبال بسیار مواجه میشد. به هر حال دیپلماسی شهری تنها با کشورهای آن سوی عالم نیست، همسایگان، همزبانان، هم فرهنگان ما، چراغ خانه زبان فارسیاند. میدانیم که روسها از زمان اشغال بخشهایی از ایران در پی تضعیف فرهنگ فارسی و هویت واقعی آن مناطق بودند و به شیوههای گوناگون میان اقوام آنجا اختلافافکنی میکردند. این کار در مکتب خود احیاء کننده هویت اصلی ماوراءالنهر با خراسان ایران بود. هنوز هم در بخشهایی از آسیای میانه از جمله سمرقند و بخارا سادات رضوی حضور دارند.
حال که بحث راسته رودکی به میان آمد خوب است به چند نکتهای در همین زمینه و از نگاه شهرسازی اشاره کنم. نخست آنکه در همین جا، دو رشته قنات جاری است. یکی از پارک دانشجو به این سو سرازیر میشود و دیگری از اینجا به سمت سفارت روسیه یا پارک سابق اتابک که در گرو بانک شاهی بود، جاری میگردد. این دو میتواند زمینهساز بهرهبرداری درست از این امکان باشد به نحوی که نه تنها آب بلکه تأسیسات قنات که یادگار کهن ایرانیان است و در تهران [شهر قناتها] شمار قابل توجهی قنات وجود داشته، خود به جذابیتهای گردشگری و آگاهی از این نوع آبیاری بیفزاید. از یاد نبریم که هرگونه توسعه که برپایه همراهی با طبیعت نباشد، پیوسته و پایدار نخواهد بود.
راسته رودکی در کنار جایی است که پیشترها دروازه یوسفآباد-برگرفته از نام میرزا یوسف مستوفی الممالک- قرار داشت. هنوز هم به محل تلاقی خیابانهای حافظ و انقلاب چهارراه یوسف آباد میگویند. قرار بود راسته رودکی با دروازه یا نهادی که یادآور آن خاطره قدیمی تهرانیهاست از فضای پیرامون جدا شود که جای این هم همچنان خالی است.
و بالاخره محور اصلی بازسازی و توسعه این بخش از محله انقلاب، قرار بود خیابان شهریار و ادامه آن تا تئاتر شهر باشد و با کمترین دخالت در محیط و فضاهای پیرامونی این کار صورت گیرد و طبعاً این اقدامات مشوق و محرک توسعه در خیابانهای مجاور خواهد بود. به واقع مرحله دوم و سوم طرح خیابان نوفل لوشاتو و انقلاب را دربر میگرفت.
و نکته دیگر آنکه این روال و روند نباید متکی به اعتباراتی خارج از اقتصاد حوزه عمل فرهنگ و هنر باشد. هر فعالیتی که تکیه خود را بر کمکهای متوالی دستگاههای رسمی قرار دهد دوامی نخواهد داشت. هدف طرح باید زمینهسازی برای کمک به گردش مالی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و اجتماعی باشد. و نکته آخر اینکه در مناسبات شهری، هدف سکونت پایدار شهروندان و دفاع از حقوق شهر است و هیچ حرکتی جز در راستای این مهم پذیرفته نیست. بنابراین نباید این کارها منجر به خانه به دوشی اهالی و کسبه به عنوان ذینفعان اصلی این سکونتگاه باشد.
*عضو شورای شهر تهران
منبع: ایران
ارسال دیدگاه