درسی از کرونای ترامپ
تهران (پانا) - خبر ابتلای دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا به ویروس کرونا چند روزی است که رسانههای جهان را به خود مشغول کرده است.
بهگزارش ایسنا، بامداد جمعه (۱۱ مهر) بود که رسانهها خبر مثبت شدن تست کرونای ترامپ و همسرش را اعلام کردند. از همان روز تاکنون عدهای ابتلای ترامپ به کرونا را دروغی از سوی کارزار انتخاباتی او میدانند و هدفش را تاثیر بر نتایج انتخابات ماه آینده ایالات متحده عنوان میکنند. از سوی دیگر برخی گمانهزنی میکنند که نه تنها ترامپ با بیماری کووید-۱۹ دست و پنجه نرم میکند بلکه با توجه به سن و وزن بالایش، حال وخیمی هم دارد. حالت سوم هم همان چیزی است که منابع رسمی کاخ سفید و پزشکان رئیسجمهور آمریکا اعلام میکنند یعنی ابتلای ترامپ به کرونا و البته حال مساعد او.
در این هیاهو اگر هر کدام از این سه حالت درست باشند در یک نکته تفاوتی ایجاد نمیشود. نفس انتشار خبر ابتلای ترامپ به ویروس کرونا در همین دو سه روز تاثیرات منفی زیادی روی اقتصاد و سیاست آمریکا و البته بازارهای جهانی گذاشته است. از سقوط شاخصهای بورس در ایالات متحده گرفته تا کاهش ارزش دلار، از کاهش قیمت نفت تا ...
اینها تنها تاثیرات اقتصادی چنین خبری است و احتمال وقوع بحران در کاخ سفید، تاثیر بر انتخابات آمریکا، درگیری میان طرفداران و مخالفان ترامپ، نوع تعامل کنگره و سنا با کاخ سفید، چگونگی اداره کشور توسط مایک پنس (معاون رئیسجمهور) در نبود رئیسجمهور و ... میتوانند در کنار شیوع گسترده کرونا در این کشور، ایالات متحده را با بحرانی جدی مواجه کنند که مشخص نیست سرنوشت آن به کجا ختم شود.
از طرفی در چند ماه گذشته که ویروس کرونا در ایران شایع شده هر از چند گاهی انتقادات تندی نسبت به حاضر نشدن رئیس جمهوری اسلامی ایران در اماکن عمومی، سخنرانیها، افتتاحها و جلسات رای اعتماد در مجلس مطرح شده و منتقدان، حسن روحانی را به کمکاری، در میدان نبودن، تافته جدا بافته بودن، جاندوستی و ... متهم کردهاند.
حال اگر در خبر ابتلا به کرونا، به جای نام دونالد ترامپ نام حسن روحانی و به جای سمت رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران را جایگزین کنیم به یک خبر فرضی خواهیم رسید: «حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به ویروس کرونا مبتلا شد.»
با کنار هم گذاشتن این خبر فرضی و آنچه درباره تبعات ابتلای ترامپ به کرونا در این روزها مطرح شده و همچنین انتقادات از تلاش برای حفظ جان رئیس جمهوری اسلامی ایران (به عنوان یک شخصیت حقوقی و نفر اول اجرایی کشور) از ابتلا به کرونا، سوالاتی ایجاد میشود:
۱. ابتلای رئیسجمهور به کرونا چه تبعات سیاسی و اقتصادی برای کشور به دنبال خواهد داشت؟
۲. در وضعیت جنگ اقتصادی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند انتشار چنین خبری چه ضربهای به اقتصاد آشفته این روزها وارد خواهد کرد؟
۳. چه کسی بحران احتمالیای را که ممکن است کشور با ابتلای رئیسجمهور به کرونا، با آن درگیر شود مدیریت خواهد کرد؟
۴. آیا حاضر نشدن رئیسجمهور در مجامع عمومی لطمهای به انجام وظایف او وارد کرده است؟
۵. آیا در این هفت ماه، جلسات هیئت دولت، ستاد اقتصادی دولت، سران قوا، ستاد مقابله با کرونا، افتتاح پروژههای ملی و شوراهای عالی (امنیت ملی، انقلاب فرهنگی، فضای مجازی و...) تعطیل شده یا خللی در برگزاری آنها ایجاد شده است؟
۶. قطعا خون حسن روحانی از سایرین رنگینتر نیست اما حفظ جان رئیس جمهوری اسلامی ایران (چه این شخص حسن روحانی باشد چه هر سیاستمدار دیگری که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده) در کشوری که به دلیل شرایط کنونی از سوی آمریکا و متحدانش تحت شدیدترین فشارهای بینالمللی قرار دارد و پرهیز از ایجاد شرایط بحرانی (با ابتلای احتمالی رئیس دولت به کرونا) باید به عنوان تافته جدا بافته بودن او مطرح شود؟
۷. کرونا نشان داده که مثل هندوانه دربسته است و مشخص نیست کسی که به این ویروس مبتلا میشود زنده خواهد ماند یا خیر. با این وجود دفع خطر احتمالی برای نفر اول اجرایی و نفر دوم کشور یک امر منطقی به حساب نمیآید؟
۸. منتقدانی که از حاضر نشدن روحانی در جلسات عمومی انتقاد میکنند آیا شخصیت حقوقی رئیسجمهور را در نظر دارند یا شخصیتی حقیقی به نام حسن روحانی را؟
۹. آیا میتوان از بحرانی که ابتلای ترامپ به کرونا ایجاد کرده درس گرفت و به جای ترغیب رئیسجمهور به پذیرفتن ریسک ابتلا به کرونا، برای حل مشکلات کشور به او و دولتش کمک کرد؟
۱۰. از ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ که رئیسجمهور جدیدی کشور را اداره خواهد کرد آیا نباید به خاطر حفظ جایگاه حقوقی ریاست جمهوری، ریسک ابتلایش را به کرونا کاهش دهد؟
ارسال دیدگاه