* رضا بختیاری کیان
سیمرغ در شاهنامه نماد است نه افسانه
یکی از دلایلی که می توان بر اساس آن شاهنامه را اثری مستند و مستدل دانست، اشاراتی است که به دوره ای از زمان بازمیگردد که اقوام هندوایرانی پس از جداشدن از اقوام هندواروپایی، هنوز در کنار یکدیگر در یک مکان زندگی می کردند.
برخی از داستان های مربوط به دوره اساطیری شاهنامه در آثار بسیار کهن هند نیز دیده می شوند. یا چهره هایی چون کیخسرو، فریدون، جمشید و کیکاووس، هم در اوستا و هم در ریگ ودا که نوشته های کهن هندی است؛ چهره هایی شناخته شده و معرفی شده هستند.
متاسفانه بر اثر مرور زمان در برخی از این روایت ها افسانه هایی توسط افسانه سرایان وارد شده اند. اما با این وجود بسیار سخت است که بتوانیم افسانه بودن را از رمز و نماد بودن تشخیص دهیم.
مثلا این که "سیمرغ" را مرغ افسانه ای بدانیم و یا او را Saena بدانیم که در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان که یک سند تاریخی هم برای ما ایرانیان محسوب می شود، "حکیمی داناست" و محققان میان او و سیمرغ قائل به رابطه هستند.
به هر روی شیخ توس مانند هر ایرانی دیگری در درستی اصل این روایات تردید نداشته است. چنانکه می فرماید :
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
و برخی امور محیرالعقول و خارق العاده را رمز و نماد می دانسته است:
از او هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معنی برد
سیمرغ مرغی است اساطیری و در اوستا نام آن مرغوسئنه "Merghusaena آمده است که مرغی فراخ بال است و در پرواز خود پهنای کوه را فرا می گیرد و آشیان او بر درختی است که در دریای "وروکش" یا "فراخکرت" و این درخت درمان بخش است و تخم همه گیاهان در آن نهاده آمده .(۱)
احمد تمیم داری بر این عقیده است :
《نام سیمرغ در سنسکریت "سینا" "Cyena" و با واژه شاهین فارسی از یک ریشه و به همان معنی آمده . واژه "سئنه" در اوستا باری به همراه Merghusaena و بار دیگر تنها به کار رفته است .》
《محققان واژه سئنه را در اوستا به شاهین و عقاب ترجمه کردند و با ورغن اوستایی یکی دانسته اند . و سئن مورو (مرغ سئنه) اوستایی را همان سیمرغ فارسی و نیز نام حکیمی دانا می دانند .》 (۲)
در اوستا سئنا Saena نام یکی از بهدینان و پاکدینان است . او از جمله دانایان و خردورزان بود .(۳)
طبق برخی روایات نیز از خانواده ای به نام "سئن" یاد شده است و این نامی بوده که بر عده ای از مردم که با همدیگر رابطه خونی و خانوادگی داشته اند اطلاق می شده. (۴)
امروزه نیز شاهین، هم نام پرنده ای است و هم نام پسران و مردان پارسی و در کشورهای عربی نیز نام شاهین جهت نامگذاری مردان کاربرد دارد.
اما در شاهنامه، جناب فردوسی، سیمرغ را پرنده ای خارق العاده به تصویر کشیده است که بر البرزکوه می زید، بدنی بزرگ دارد که چون بال می گشاید سایه اش هوا را تاریک می کند و این همان رمز و نماد است.
در شاهنامه آمده است :
چون سام ، زال را رها کرد؛ اورا بپرورد و آن دم که رستم در حال تولد بود چون پزشکی عالم و طبیبی حاذق عمل نمود و رستم زایی یا همان عمل سزارین معروف از او به یادگار مانده است.
در تراژدی رستم و اسفندیار بنا بر خواهش زال و رابطه عاطفی بین زال و سیمرغ ، بواسطه زال ، رستم را از عاقبت شوم اسفندیارکشی آگاه کرد، اما چون رستم حاضر به گریز از مقابل این جوان کامجو و تازه به دوران رسیده نبود، رسم اسفندیار کشی بدو آموخت.
نتیجتا عقیده نگارنده بر این است که بین سیمرغ شاهنامه و "سئن" در دینکرت که مردی از دستوران بود(۵) و سئنا Saena در اوستا که نام مردی است پاکدین و فرزند "اهوم ستوت" که با صد پیرو در این زمینه به سر برد(۶) رابطه ای سمبولیک وجود دارد . در "دینکرت" وی از شاگردان زرتشت پیامبر ایران باستان شمرده شده است .(۷)
*پژوهشگر تاریخ ادبیات و شاهنامه
پی نوشت ها :
۱-پژوهشی در اندیشه های فردوسی ص۱۷۵ به نقل از بهرام یشت بند۴ و رشن یشت بند۱۷
۲-داستان های ایرانی ص ۲۸۴
۳-اوستا فروردین یشت بند ۱۲۶
۴-همان ، بند ۱۲۶
۵-دینکرت کتاب هفتم فصل ششم بند۵
۶-اوستا فروردین یشت بند۱۹۷
۷-دینکرت کتاب نهم فصل ۲۴ بند ۱۷
ارسال دیدگاه