مرتضی گازرانی*
شجریان معیاری برای قامتآزمایی هنرمندان امروز
نخستین روز مهرماه در تقویم موسیقی ایران، زادروز مردی است که سرآغاز فصل نوینی در موسیقی این سرزمین است. سپهر گردون در این روز از خانهای که آوای قرآنش به ثریا میرود، کودکی را به دنیا میآورد که دامنه نفوذش از گستره هنر فراتر رفته و سرحدات جامعه را نیز درمی نوردد تا آب حیات موسیقی ناب و زلال را در کویر تشنه رنجور ایران جاری سازد.
محمدرضا شجریان فارغ از آن که پیشوند استاد را قبل از نامش بیاوریم یا نیاوریم، به تنهایی شایسته احترام است و بر همه ایرانیان فرض است تا در برابر هنر فاخر او قیام کرده و کلاه از سر بردارند.
یکم مهرماه فرصتی است تا به بهانۀ زادروز این هنرمند گرانمایه، به واکاوی ابعاد هنری وی پرداخته تا معیاری باشد برای هنرمندان امروز که قامت خود را با او بیازمایند.
از این رو جایگاه هنری شجریان را با میراثداران ادب و فرهنگ ایران ناصرخسرو، فردوسی ، حافظ و سعدی قیاس میکنیم، تا حق بدهیم به آنانی که امروز دغدغه سلامت او را دارند.
شجریان، ناصرخسرو موسیقی زمان ماست. از آن رو او را خسرو آواز ایران نامیدهاند که چون ناصر خسرو هیچگاه هنر قیمتیاش را در پای فرومایگان نریخت و در سختترین شرایط زندگی سکه بر زر نزد.
او برای مخاطب و گوش شنوندهاش احترام بسیار قائل است و هیچگاه برایش به کم قناعت نمیکند.
شجریان فردوسی زمان ماست. همانسان که فردوسی، بدین پارسی عجم زنده کرد، شجریان نیز در کشاکش ندانم کاریهای عناصر بیفرهنگ، موسیقی ایران را از زوال و نابودی رهانید. درست زمانی که همراه داشتن ساز جرم سنگینی بود، وی جسورانه موسیقی را از زیرزمینی که در جلد کاست نوا به آن اشاره میکند بیرون آورد تا در نهایت شاهد حلیت موسیقی و رسمیت یافتن آن و دمیده شدن جان تازه در کالبد موسیقی ایران باشد.
شجریان نه تنها حافظ موسیقی زمان ما بلکه زبان حافظ در زمانۀ ماست. او از یک سو چنان آواز را با شعر حافظ درآمیخت که گویی حافظ این شعر را جز با این آواز نخوانده است. و از سوی دیگر همچنان که قرآن در شعر حافظ نافذ و جاری بود ریشههای لحن قرآن و پاکی و قداست در آواز شجریان هویداست.
شجریان سعدی موسیقی زمان ماست، سعدی که چون فرزند زمان خویش بود به تأثیرات اجتماعی شعرش ایمان وافر داشت. از این رو در جامعۀ زخم خورده به پنجههای زرد مغول مدام از حقوق شهروندی دم میزند. شجریان نیز چون او همراه و همدم مردم، زبان گویای آنان در سیر تحولات اجتماعی شده و دوشادوش آنان پیش میآید و چنان جریان ساز میشود که به جرأت میتوان گفت اهمیت تأثیرات اجتماعی هنرمند بر جامعۀ پیرامونش از آثار هنریاش افزونتر است.
از این رو حق میدهیم به مردمی که نگران حال استاد باشند؛ آنان نگران حال ایراناند.
کارشناس و پژوهشگر موسیقی
ارسال دیدگاه