دلنوشته یک دانشآموز درباره «حاج قاسم»: سلیمانیها تا آخرین لحظه عمر برای زنده نگهداشتن اسلام تلاش میکردند
تهران (پانا) – دانشآموزان سراسر کشور در همذاتپنداری با سردار سلیمانی به خلق دلنوشتههایی پرداختند که گزیدهای از این دلنوشتهها در کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» وارد بازار نشر شد.
کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعهای از دلنوشتههای دانشآموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دیماه سال ۹۸ طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.
از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، ۱۴۲ دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شدهاند.
در یکی از دلنوشتههای دانشآموزی به قلم محدثه فیروزی دانشآموز دوره متوسطه اول از استان فارس خطاب به سردار سلیمانی میخوانید:
« آرام آرام... قاصدکهای رسیده از سفری دور همراه نسیم دلنشین به دشت آلالهها میرسند. هر یکی به گوشهای بر میکشد تا خستگی راه از تنشان بیرون کنند. فرشتگان دست به کار میشوند و فرش قرمز برای آنان پهن میکنند. کبوترهای حرم امام رضا (ع) به استقبال آنها آمدند تا آنها را به خانه همیشگیشان بدرقه کنند از همان جایی حرف میزنم که پر از آرامش درونی است همان جایی که مانعی برای پر گشوندن پرنده آزادی نبود نه خوشهای نه ... نه ...! خاکیان اندوهگینی را دیدم که تابوت فرشته وطن را جا به جا میکردند و سرود بسمالله القاصم الجبارین سر میدادند. هر یکی هر گوشه و کنار یک قاسم سلیمانی بود؛ اما چند قاسم؟ چند سردار؟ شاید هزاران هزار قاسم سلیمانی بود که منتظر دستور رهبر برای انتقام یکی از همان قاسم سلیمانیها بود. سلیمانیهایی که تا آخرین لحظه عمر برای زنده نگهداشتن اسلام و یاری رساندن به مظلومان جهان تلاش میکردند...
خوشا به حال کسانی که پرواز کردند و هیچ قفسی مانع از پرواز آنها نشد...
خوشا به حال کسانی که عاشقانه پر کشیدند...
خوشا به حال کسانی که سفرشان بیپایان نماند...
خوشا به حال شهید زنده سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی...
سردارم! قسم به قطرهقطرهی خونت که من هم یک قاسم سلیمانی هستم...
شهادتت گوارای وجودت دلاور مرد...»
هدف از جمعآوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوههای انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.
ارسال دیدگاه