دلنوشته یک دانشآموز درباره «حاج قاسم»: عمری به برکت شجاعتت، آسوده نفس کشیدیم
تهران (پانا)- دانشآموزان سراسر کشور در همذاتپنداری با سردار سلیمانی به خلق دلنوشتههایی پرداختند که گزیدهای از این دلنوشتهها در کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» وارد بازار نشر شد.
کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعهای از دلنوشتههای دانشآموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دیماه سال ۹۸ طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.
از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، ۱۴۲ دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شدهاند.
در یکی از دلنوشتههای دانشآموزی به قلم سیده لیلا موسوی دانشآموز دوره متوسطه اول از استان زنجان خطاب به سردار سلیمانی میخوانید:
« سلام ای روشنای خانهی دل، سلام ای ستاره آسمان، ای مهربان پدر!
به کجا چنین شتابان تو به آسمان رسیدی؟ تو همان فرشتهای بودی که از این قفس پریدی! بیچاره دلم! سردارش رفته است و دیگر همچون اویی پیدا نمیشود. بعد از تو همه ردایت را به تن کردند اما هیچکس برای من حاج قاسم نمیشود. آن شب که ستارهی چشمکزن رویاهایم از صور فلکی آسمان محو شد، دانستم که بار سفر بستی و به ملائک پیوستی. انگار یک لحظه دنیا متروکه شد و قلبم تنگ آمد. نبودنت بودنت را به رخ میکشید. گویا همه، تو بودند و تو همهی شقایقهای اشعار سهراب؛ اما نه! شقایق کجا این قدر زیبا حماسه میآفریند؟ لاله بودی؟ آخر لاله کجا و این خون رنگینتر از گلبرگ لاله کجا؟ سیزدهم دی ماه بود. خواب دیدم پروانهای با بالهای نیم سوخته که از هر شمع، یک یادگار بر تن داشت، مظلومانه پر زد و به خدا پیوست. آه ای دل! پروانه تو بودی که از لحظه لحظه دفاع مقدس اثری عجیب دلنشین بر چهره نشانده بودی. آن شب خدا با اشکهایش بالهای سوختهات را نوازش کرد و تو را در آغوش کشید. بیدار که شدم انگار مرده بودم. اصلا شاید همهی عالم مرده بودند و تنها طنین نفسهای تو به گوش میخورد. صدای نفسهایت که نماهنگ تکتک دقایم شد، به یاد آن رشادتها و شجاعتهایت، چادرم را جلو کشیدم و سفت چسبیدم. قدمهایم را محکم برداشتم که دشمن صدای شکستن کمرم را نشنود؛ بغضم را بر دیوار گلو قاب کردم تا بیگانه اشکهایم را نبیند؛ مشت گره خوردهام را بالا آوردم و فریاد زدم: سردار مهربانم راهت ادامه دارد... تنها خدا میدید که من در خلوت دخترانهام چگونه میگریستم. غم دورن سینهام ذره ذره آب میشد و آتشزنان از چشم تا امتداد چانهام پیش میرفت... به من بگو ای شهید... با من از آن انگشتر بگو! آن شب در نگین سیمگون انگشترت روح مسیحایی کدام شهید را دیدی که جام شهادت را لاجرعه سر کشیدی؟ هر چه که بود ما به غم نشاند و تو را به تبسّم کشاند!
سپاس سردار... سپاس ای مظهر شرف! سپاس که عمری به برکت شجاعتت، آسوده نفس کشیدیم و آرمیدیم. سپاس که چهل سال آرام جانمان بودی و کربلا را به تمام معنا مصور کردی.
سردار! تا نفس در سینه هست و صحبت از گلهای نرگس در شب آدینه هست... راهت را ادامه خواهیم داد.
تمام جمله پر از حرف ناتمام ولی
مسیر سبز تو بیانتهاتر از عشق است،
مسیر سبز تو تا جمعهای که میآید
کسی که هر نفسش آشناتر از عشق است.»
کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» اردیبهشت ماه ۹۹ در مراسمی با حضور حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش رونمایی شد. این کتاب به همت سازمان دانشآموزی کشور و با مشارکت سازمانهای دانشآموزی سراسر کشور گردآوری و به چاپ رسیده است. «کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مبتنی بر ۵ بخش از مجموعه پیامها، متن وصیت نامه، منتخب دلنوشتههای دانشآموزی، بیانات مقام معظم رهبری در خصوص شخص حاج قاسم سلیمانی و بخش تصاویر است.
هدف از جمعآوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوههای انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.
ارسال دیدگاه