محمد آذرپناه*
گرسنگی ماندگار میشود؟
پیش از شیوع کرونا، آینده کار بر اساس متغیرهای کلانی همچون تغییرات تکنولوژی و نوآوری، تغییرات مربوط به انتقال جمعیت، تغییرات آب و هوا و محیطزیست، جهانی شدن یا به عبارت درستتر جهانیسازی تحلیل میشد، اما در دوره کرونا و پس از آن بهواسطه تاثیرپذیری متغیرهای فوق از ویروس، اندیشمندان بازار کار و اشتغال لاجرم شرایط جدید را در تحلیلهای خود محاسبه خواهند کرد. در دوره قبل از کووید ۱۹ حدود ۳/ ۳ میلیارد شاغل در سطح جهان کار میکردند و بیش از ۴/ ۱ میلیارد نفر از آنان اشتغال خانوادگی یا خود اشتغالی داشتند و در کنار اینها ۴۷۰ میلیون بیکار نیز حضور داشتند که حدود ۱۸۸ میلیون نفر از این بیکاران به دلیل ناکارآمدی نهادهای بازارکار - نه ناکارآمدی اقتصاد- و با وجود فرصت شغلی در نقاط دیگر بیکار بودهاند.
همچنین از شاغلان جهان حدود ۶۱ درصد شاغلین غیر رسمی(فاقد بیمه) بودند. در دوران قبل از کرونا بازارکار جهانی با پیروی از برنامهها و پروژههای سازمان بینالمللی کار(ILO) مسیر نسبتا پایداری را در پیش گرفته بود، در این راستا ما میتوانیم تاثیر ۵۰ سال برنامهریزی این سازمان برای توسعه بازار کار که بیش از ۶۰۰ برنامه و پروژه را با همکاری بیش از ۱۰۰ کشور اجرا کرده است، در برخی از حوزههای مفهومی و اجرایی از قبیل حقوق بنیادین کار، استانداردهای آمار کار، شاخصهای کلیدی بازار کار و... به وضوح مشاهده کنیم. با این وجود، تغییرات تاثیرگذار در سطح جهان مسیر سیاستگذاری و تصمیم گیران سازمان بینالمللی کار را به تغییر نگرش فرا میخواند، چرا که با وجود اقدامات گسترده در زمانی طولانی که با هدف کاهش فقر، خشونت و مقابله با گرسنگی صورت گرفته است، این پدیدهها همچنان باقی بوده و در مواردی حتی عمیق تر هم شدهاند، بهعنوان مثال در دو دهه گذشته میانگین سهم درآمد ناشی از کار از ۵۴درصد درآمد ملی در سال ۲۰۰۴ به ۵۱ درصد در سال ۲۰۱۷ کاهش داشته است.
یکی دیگر از اهداف سازمان بینالمللی کار گسترش عدالت در جامعه کار و بهویژه تعامل بدون تبعیض با کارگران در سطح جهان بوده است اما در طول دهههای گذشته عدم تعادلهای شدیدی نیز در سطح جهان شکل گرفته و تفاوت درآمد نیروی کار بهعنوان یکی از شاخصهای تعیینکننده نشانگر آن است که شکاف عمیق درآمدی در بین کارگران نقاط جغرافیایی جهان شکل گرفته است؛ بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۷ میانگین درآمد ماهانه کارگران در کشورهای با درامد بالا ۷۴۰۰دلار آمریکا و در کشورهای با درآمد پایین تنها ۲۲دلار بوده است. در کشورهای با درآمد پایین ۶۶ درصد جمعیت در شرایط فقر زندگی میکنند. همچنین بخش قابلتوجهی از جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله جهان حدود ۲۲درصد به اصطلاح جوانان «بیشام» (NEET) هستند (نه شاغلند، نه در حال آموزش و نه در حال مهارت آموزی). در آفریقا حدود ۹۵ درصد جوانان شاغل، شاغل غیررسمی هستند.
این واقعیتها نشان میدهند قبل از شیوع کووید-۱۹ نیز بازار کار فرازوفرودهایی را در پیش گرفته بود، ولی شیوع ویروس سرعت این تحولات را چند برابر کرده است، نگارنده این سطور در یادداشتی که در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۹۹در روزنامه «دنیایاقتصاد» منتشر شد، تعدادی سوال بنیادی تحت عنوان «پرسشهای بیپاسخ» از سیاستگذاران، دانشمندان و رهبران جهان پرسیده بود و همگان را به یافتن پاسخهایی منطقی و قابل اجرا به آن سوالها دعوت کرده بود، همچنان در مورد آینده کار و وضعیت کسب وکار در آینده سوالات اساسی بیپاسخ ماندهاند.در مواجهه با اثرات ویرانکننده کووید- ۱۹ در بازار کار نیز جای سیاستهای فراگیر و موثر بر اشتغال، معیشت و رفاه مردم بهویژه نیروی کار که هیچ بدیلی برای درآمد ناشی از کارشان ندارند خالی است. فقر شناخته شده در دوران مدرنیته برای اجتماعات کارگری و کارگران غیررسمی در اثر کرونا در حال تبدیل شدن به گرسنگی ماندگار است. باید این واقعیت نصب العین همگان قرار گیرد که دنیای کار جدا از دنیای بشریت نبوده و انسان محور جهان است، بنابراین در میان مدت توجه به تعادل زندگی و کار با شرایط آلوده به ویروس و بازنگری در سیاستهای انقباضی کار و در بلندمدت توجه اساسی به انتظام مجدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با در نظر گرفتن محوریت انسان- و نه اقتصاد- لازمه بازآفرینی جهانی عاری از فقر و گرسنگی، خشونت، آلودگی محیطزیست و از همه مهمتر نگاه به اعضای بشریت به مثابه انسان نه بهعنوان مواد اولیه اقتصادهای پیشرفته، باید مورد توجه سیاستگذاران در سطوح ملی و بینالمللی قرار گیرد، در غیر این صورت زخمهای اجتماعات انسانی همچنان باقی بوده و روز به روز بر عمق و حجم قربانیان آن افزوده خواهد شد.
دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
منبع : دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه