مجید مظفری*
سادهترین کار ماسکزدن است
سال گذشته در شهر خرمآباد سر پروژه یک سریال بودیم و چند روزی که برای مرخصی بهتهران آمدیم متوجه شروع آرام این بیماری شدیم. همانجا بود که متوجه شدیم کارگردان و دوسه نفر از عوامل همین سریال هم مبتلا به این ویروس شده بودند و خلاصه همه وارد دوره قرنطینه خانگی شدیم و کار هم که طبیعتاً تعطیل شد.
روزهای قرنطینه چون نزدیک کوههای ولنجک بودیم یکی دو ساعتی تنهایی به کوه میرفتم و برمیگشتم خانه و به آشپزی و مطالعه و... سرگرم بودم و امیدوار به اینکه این ویروس (با توجه به رعایت سفتوسخت پروتکلهای بهداشتی از طرف مردم و حمایتهای دولت) شرش هر چه سریعتر کنده شود. با اینحال بعد از تمام شدن دوران قرنطینه متأسفانه چنین اتفاقی آنطور که باید و شاید نیفتاد و بسیاری از مردم ماجرای ویروس را تمام شده پنداشتند درصورتی که چنین چیزی نبود و نیست و آمارهای روبهافزایش و هشدارهای مسئولان و مدیران ذیربط گویای خطری که همچنان پابرجاست. ما در این دوره راهی جز مراقبتهای فردی و گروهی نداریم و هیچکس بیشتر از خود ما مردم نمیتواند کمککننده باشد. چه بهلحاظ رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگیری، چه از نظر ماسکزدن که به گفته بسیاری از دانشمندان و پزشکان، مفیدترین راه پیشگیری از بیماری است و میتوانیم به سهم و اندازه خود، به عدم ابتلای نفرات بیشتری از جامعه یاری برسانیم. تعجب میکنم که در یکی از شهرهای ایران یک مراسم خانوادگی باعث ابتلای چهل نفر شده و این اتفاق، ماجرای تلخی است که نمیتوان تقصیر آن را دیگر به گردن دولت انداخت. تا واکسن این بیماری ساخته شود باید تا جای ممکن هم به فعالیتهای زندگی پرداخت و نگذاشت این بیماری وضعیت معیشتی را بیش از پیش تحت تأثیر قرار دهد و هم وضعیت سلامت جسمی را به خطر بیندازد. راهش هم مراعات و مراقبت است.
همه در این چند ماه از جان و دل کار کردند و هر کسی به اندازه و جای خود قدمی برداشت تا مردم این روزها را بهتر بگذرانند ولی اگر همراهی ما مردم، بهعنوان اصلیترین ستون و پایه این حرکت نباشد، کار به مشکل برمیخورد و باعث بالارفتن هزینهها میشود. نگاه کنید به کشورهای دور و نزدیک خود و ببینیم چطور در این شرایط رفتار میکنند؛ باور کنیم که آنها هم مشکلات اقتصادی دارند اما به این نتیجه رسیدهاند که همه چیز دست مردم است و دولتها تا آنجا که توانستهاند و زورشان رسیده کارهایی انجام دادهاند اما بزرگترین و مهمترین کارها هم بدون همراهی مردم محکوم به شکست و بهباد رفتن همه زحمتهایی است که مخصوصاً کادر درمانی در این چندماه متحمل شدند و واقعاً ما پرستاران و پزشکانی را میشناسیم که چند ماه است به خانه نیامدهاند و از تاب و توان افتادهاند اما بعضی از ما مردم متأسفانه از زدن یک ماسک پرهیز داریم. نمیدانم شاید به آنها اطلاعرسانی نکردیم اما مردم حالا حداقل فهمیدهاند که این بیماری اصلاً شوخی ندارد و اتفاقاً هر روز به شکل و روشی تازه سرایت میکند. این دیگر بحث ترساندن مردم نیست، بحثی واقعی است که چارهای جز آنچه گفتیم ندارد.
اگر به مردم گفته شود که این بیماری تا چه حد بیماری پر رنج و دردی است توجه آنها بیشتر جلب میشود و درک میکنند حمایت و مراقبت از خودشان و دیگران چقدر کارساز است. همانطور که گفتم سادهترین کار همین ماسکزدن است و احترامی است به خودمان و دیگران. اگر رفتارها و رفتوآمدهای پرخطر نداشته باشیم مسئولیت اجتماعی خود را انجام دادهایم چون جامعه، معنیاش زندگی فردی نیست، بلکه زندگی در جامعهای است که زندگی همه به هم مربوط است و نمیشود خود را جدا از دیگری دید. من واقعاً توصیه میکنم به مردم که پیش از آنکه دولت بخواهد چیزی را قدغن کند یا... خودشان به اهمیت ماجرا پی ببرند. ماسک زدن اطمینان را در جامعه بالا میبرد و سلامت روان اجتماعی را افزایش میدهد؛ باید بدانیم که این ویروس هر لحظه ممکن است ما را با خودش درگیر کند و درگیر شدن ما هم صرفاً درگیری ما نیست و ممکن است بسیاری از نزدیکان ما و در نهایت جامعه را با خطر روبهرو کند.
*بازیگر
منبع: ایران
ارسال دیدگاه