بمانید اما بیحساب و کتاب
کار و درمان رایگان مهاجران بله، کارت بانکی خیر؟
تهران (پانا) - اسکناسها را از توی جیبش درمیآورد، دستپاچه و نگران است. تایشان را باز میکند بعد دقیق میشمرد و میگیرد سمت فروشنده.
بهگزارش ایران، مرد زیرچشمی نگاهش میکند. سرتا پایش را ورانداز میکند. ماسکش را کمی این ور آن ور میکند و میگوید: «عمو پول نقد برای چی میدی؟ مگه نشنیدی کرونا رحم نداره؟ مگه نشنیدی پول نقد منبع آلودگییه؟ کارتت رو بده.» مشتری به دور و برش نگاهی میکند. شاید برای اینکه کسی صدایش را نشنود: «آخه کارت بانکی ندارم... یعنی داشتم اما باطلش کردند حالا این بار قبول کن!» مرد یک جفت دستکش پلاستیکی پیدا میکند و با اکراه اسکناسها را میشمارد و زیر لب غر میزند: «آخه الان تو این دوره و زمونه کیه که کارت بانکی نداشته باشه؟ عجب گرفتاری شدیم.»
مرد اما نمیداند که بجز محمد که کارگر ساختمانی در منطقه فرمانیه تهران است، خیلیهای دیگر از مهاجران ساکن کشورمان هم همین مشکل را دارند و بانکها از ارائه عابر بانک و خدمات الکترونیک به آنها خودداری میکنند و این در زمانه رواج ویروسی به نام کرونا واقعاً آنها را سرگردان و سردرگم کرده است. آخر چه کسی است که بخواهد این روزها پولهایش را زیر بالش قایم کند یا وقتی میخواهد از خانه خارج شود، حجم زیادی پول نقد همراهش داشته باشد؟ راستی چرا خدمات الکترونیک بانکی به مهاجران اعطا نمیشود و این محدودیت چه منفعتی برای ما و کشورمان دارد؟
محمد دستی به موهایش میکشد و گوشه خیابان مینشیند. انگار از همه این بحثها خسته است: «سه سال پیش رفتم بانک نزدیک میدان الغدیر که برای افغانها حساب باز میکرد، یک حساب قرضالحسنه برایمان باز کردند. یک بانک دیگر هم رفتیم. یک خانمی خدا خیرش بدهد کمک کرد حساب باز کنم اما بدون عابر بانک. یعنی فقط دفترچه داشتم. امسال رفتم همان بانک اما گفتند باید پاسپورت داشته باشی و آن هم بالای شش ماه اعتبار داشته باشد. من گفتم کارت آمایش دارم، گفت ارزشی در کارهای بانکی ندارد. بدبختی فقط اینها نیست؛ سه چهار سال پیش هم یک پولی دادم به آقایی که برایم حساب بانکی باز کند، پولم را برداشت و سرم کلاه گذاشت. ۵۰ میلیون من این وسط از بین رفت، بعد هم انکار کرد. چند بار دیگر هم پس اندازم را به خویش و آشنا دادم که همین طوری از بین رفت. آخر یک کارت عابر بانک دادن چه سختی دارد که به ما نمیدهند.»
سه میلیون مهاجر در ایران زندگی میکنند که از این تعداد یک و نیم میلیون رسمی و قانونی و نیمی هم به شکل غیررسمی ساکن هستند. مطابق قوانین بانک مرکزی و طبق قانون مبارزه با پولشویی و آییننامهای که به این منظور تدوین شده، خدمات بانکی به مهاجران به صورت محدود ارائه میشود اما برای افرادی که دارای کارت آمایشاند کارت الکترونیک بانکی صادر نمیشود که این مسأله معضلاتی را برای آنها به وجود آورده است.
محمد ارزگانی، فعال فرهنگی افغان و خوشنویس است. ۴۰ سال در ایران زندگی کرده و مثل خیلی از مهاجران ساکن ایران کار ساختمانی میکند. او میگوید: «من از سال ۶۲ ساکن ایرانم و تقریباً سه سال است با این مشکل مواجهم. اینکه میگویند برای مبارزه با پولشویی این کار را میکنند، به نظرم توجیهی ندارد. اگر بخواهیم بر اساس قانون مبارزه با پولشویی حرف بزنیم که وقتی پول مشخصی به حساب کسی بیاید و خرج کند، همه چیز قابل پیگیری تر است تا اینکه من از زیر بالشم پول دربیاورم، بویژه اینکه شعار دولت الکترونیک هم همین است.
من باید هر چند ماه اقامتم را تمدید کنم و عوارض و مالیات هم بدهم. همه اینها باید با کارت عابر انجام شود و چون کارت ندارم مجبورم از دوستان ایرانیام کارت عابر بانک قرض کنم. برای پرداخت بیمه حوادث هم مجبور به استفاده از عابر بانک و رمز دوم هستم و خیلی کم پیش میآید کسی رمز دومش را به من بدهد. حق هم دارند؛ آخر چرا باید کسی رمز دومش را در اختیار یکی دیگر بگذارد؟ پول آب و برق را هم باید اینترنتی بپردازم و اینها منوط به داشتن عابر بانک و رمز دوم است. اگر ما را به عنوان مهاجر به رسمیت میشناسند، این امکانات حداقلی حقوق شهروندی را باید به ما بدهند. من ۳۵ سال است که اینجا زندگی میکنم، این دیگر چه برخوردی است؟»
اما وقتی مهاجران به بانک مراجعه میکنند از مسئولان چه میشنوند؟ آن طور که محمد ارزگانی میگوید معمولاً یک جمله میشنوند؛ اینکه بخشنامهای آمده که طبق آن تأکید شده به مهاجران عابر بانک ندهند: «اگر مشکل قانونی داریم، چرا به ما اطلاع نمیدهند که مشکل را حل کنیم؟ چرا به صورت ناگهانی کارت را مسدود میکنند؟ من پارسال کارگرم را که سر ساختمان دچار حادثه شد به بیمارستان بردم و آنجا فهمیدم کارتم مسدود است. مانده بودم چطور پول بیمارستان را بدهم.»
بیشتر مهاجران ساکن ایران کارت آمایش دارند که وزارت کشور آن را صادر کرده است. برای همین آنها میخواهند بدانند چرا با وجوداین دولت امکانات اولیه را از آنها دریغ میکند؟ آنها میپرسند آیا با سیمکارت خودشان با نام و کارت بانکی خودشان راحتتر قابل شناسایی نیستند؟
سمیعالله سلطانی، تولید کننده کیف و کفش، بیش از ۲۰ سال است که در ایران زندگی میکند. او میگوید: «من از قبل در سه چهار بانک حساب دارم. یکی از آنها حسابم را مسدود کرده درحالی که قبلاً به عنوان مشتری خوب از من تقدیر کرده بودند. پرسیدم، گفتند بخشنامه آمده که حسابتان را تمدید نکنیم، این اتفاق سه سال است که افتاده و خیلی هم سلیقهای است. یعنی شعبههای نزدیک محل کارم در محوطه بازار هنوز کارتم را تمدید میکنند. حتی دوستان من که اروپا رفتهاند، همان موقع که در کمپ بودند عابربانک گرفتند تا دقیقاً خرید یا کارهایی که انجام میدهند، مشخص باشد. این طوری کنترل بیشتری هم وجود دارد تا کسی مثلاً نتواند پولش را خرج کار دیگری جز خرید مایحتاجش کند. من میگویم اگر بخشنامه شده، چرا همه جا اعمال نمیشود؟ الان که با وجود کرونا اوضاع خیلی سختتر است چون همه جا به کارت بانکی نیاز داریم.»
او تأکید میکند کارت آمایش دارد و بسیاری از مهاجران هم همین کارت را دارند: «من برای خرید سیمکارت بیشتر با مشکل مواجه شدم. بویژه زمانی که بچهها مجبور بودند از شبکه شاد استفاده کنند و ما هم دو سه خط، بیشتر نمیتوانیم بخریم. برای همین مجبور بودم از کارمندان ایرانیام بخواهم برایم سیمکارت بخرند. این برای یک خانواده اصلاً کفاف نمیدهد. در هر خانواده بچهها دو سه خط نیاز دارند.»
محمد انوررضایی هم ۴۰ سال است که در ایران زندگی میکند اما این روزها حسابش مسدود شده است: «اول گفتند تاریخ کارت آمایشات تمام شده، رفتم تمدید کردم، بعد گفتند به تو دفترچه میدهیم. گفتم دفترچه برای من کاربردی ندارد. گفتند ۹۰ میلیون بریز توی حسابت بهرهاش را ببر. گفتم آخر به چه درد من میخورد؟ گفتند عابر بانک برای افغانها ممنوع است.»
حمید رضا رضایی، پژوهشگر اقتصادی و فعال در حوزه حقوق مهاجران وعضو انجمن دیاران هم در این باره میگوید: «از نظر ابعاد حقوقی و قانونی، به آیین نامه ماده ۱۴ الحاقی قانون مبارزه با قانون پولشویی استناد میشود. در ماده ۷۳ این آیین نامه آمده است که خدمات بانکی به اتباع خارجی با ضوابط مشخص داده شود که قرار بود آن ضوابط سه ماه بعد از تصویب آییننامه ابلاغ شود. این آییننامه مهرماه ۹۸ تصویب شده و الان تیر ۹۹ هستیم اما هنوز ابلاغ نشده. به علاوه آنکه کرونا هم به این داستان اضافه شده. پس موضوع مهم است و باید هر چه زودتر حل شود. این خدمتی که مسیرش را بستهایم، یک بازی باخت- باخت است. از طرفی برای خود مهاجران مشکلات زیادی مثل دزدی و... درست کرده به ویژه آنها که کارگرند در روابط اجتماعی و روزانهشان با مشکلات زیادی مواجه میشوند. این موضوع همین طور برای ما از نظر امنیتی، اقتصادی و وجهه بینالمللی مناسب نیست؛ اینکه هنوز با سیستم قدیمی پول نقد خریدها انجام شود. اگر خدمات بدهیم میتوانیم مقصد و مبدأ تراکنش را ببینیم درحالی که این طوری هیچ کنترلی نداریم. ما حتی میتوانیم قاعده گذاری کنیم و با ضوابط مشخصی خدمات الکترونیک بدهیم. آیا هرکدام ما میتوانیم انتقال پول، دریافت حقوق ماهانه و خریدمان را بدون داشتن کارت بانکی و خدمات الکترونیک تصور کنیم؟ میدانیم با شیوع کرونا این مشکلات چند برابر هم شده و طبق دستورالعمل سازمانهای بهداشتی افراد مکلف به استفاده از کارتهای بانکی، خدمات غیرحضوری و الکترونیک مثل پرداختهای موبایلی و... شدهاند. این درحالی است که ما برای اتباع خارجی این خدمات را نداریم. البته این مدت اتفاقات خوبی در ماجرای کرونا افتاد به عنوان مثال درمان رایگان مهاجران اما واقعاً موضوع عابر بانک قابل درک نیست.»
او امیدوار است در این دوران مشکل کارت بانکی مهاجران هم حل شود: «تصور کنید مهاجران بدون کارت بانکی مجبورند در همه کارهایشان از پول نقد استفاده کنند. از نانوایی گرفته تا خریدهای دیگر. فکر کنید یک جامعه سه میلیونی از پول نقد استفاده کند چقدر میتواند ویروس را جابه جا کند و زنجیره قطع نمی شود. در این شرایط باید بتوانیم زنجیره را قطع کنیم.»
رضایی میگوید: «خیلی از مهاجران هم که از کارت بانکی استفاده میکنند از کارت بانکی ایرانیها استفاده میکنند و این از نظر امنیتی و اقتصادی هم اصلاً کار صحیحی نیست. خیلی اوقات آنها کارت را از ایرانیها اجاره میکنند و آنها هم بخشی از پول را برای خودشان برمیدارند. دو سه میلیون از اتباع خارجی اینجا کار می کنند. حساب کنید اگر ماهی دو میلیون هم بگیرند، سالانه چندهزار میلیارد میشود و چرا این گردش مالی را بانکها به نفع کشور استفاده نکنند؟ خیلی از اتباع خارجی کارآفرینند و بشدت در این باره مشکل دارند و مسائل مالی را مجبورند به شرکای ایرانیشان واگذار کنند و از حساب آنها استفاده کنند اما اگر آنها را هم جذب کنیم به نفع اقتصاد کشور است.»
محمد مانده این بار برای خرید با پول نقد کجا را انتخاب کند؟ هر بار به مغازه و سوپرمارکت متفاوتی میرود. حوصله ندارد برای همه بگوید چرا کارت بانکی ندارد. حوصله سرزنش شنیدن درباره انتشار ویروس کرونا را هم ندارد. او امیدوار است حالا که سالهاست در ایران زندگی میکند شهروندیاش کامل پذیرفته شود.
ارسال دیدگاه