نفیسه آزاد*
بار افزایش جمعیت تنها بر دوش زنان نیست
وقتی که از نسبت اشتغال زنان و تمایل آنها به فرزندآوری بحث میشود، بیم این وجود دارد که بار کاهش فرزندآوری در خانوادهها تنها به دوش زنان بیفتد.
به هرحال فرزندآوری و تداوم حیات جامعه یک مسأله عمومی است و مسألهای نیست که بارش را زنان به دوش بکشند و اینطور بیندیشند که اگر بخواهند تحصیلات داشته باشند یا موفقیت شغلی کسب کنند، باید از خیر بچهداشتن بگذرند یا بالعکس. جامعه هم در تأمین زندگی زنی که فرزندآوری هم بخشی از زندگی اوست، مسئولیتی دارد.
اگر امنیت شغلی داشته باشیم، شغل پایدار میسر باشد و مشاغل امکاناتی برای کارکنان زن ازجمله مهدکودک داشته باشند، یعنی جامعه هم برای رسیدن به مقصود نقش خود را ایفا کرده است. اگر فرزندآوری نیاز جامعه است و اگر زنها حق دارند بچه داشته باشند، در کنار آن حق رشد تحصیلی و شغل و حضور اجتماعی را هم دارند و جامعه نمیتواند بگوید زنها خانهدار باشند، چون شغل پایدار تأمین نمیکنم و حمایتی هم ندارم ولی آنها بچه بیاورند. این رویکرد مسأله را برای زنان، شخصی میکند و به نظر نمیرسد سیاست منصفانهای برای زنان باشد. منصفانهبودنش به کنار، این سیاست جوابگو هم نیست.
ما با کاهش رشد جمعیت روبهرو هستیم و این کاهش را نمیتوان نتیجه تصمیم شخصی افراد دانست بلکه ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بر آن اثر دارند. از سوی دیگر، به جز کشورهای آفریقایی که دارند وارد دوره دوم جمعیتی میشوند، مسأله کاهش رشد جمعیت، متوجه همه کشورها بوده و ایران مستثنی نیست. اگر بنا بر گرفتن نتیجه مثبت در افزایش فرزندآوری است، نباید از پذیرفتن واقعیتها سر باز زد، حتی اگر پذیرفتن واقعیتها مطلوب نباشد. به نظر میرسد که سیاستهای اجراشده تا امروز مطلوب سیاستگذاران هم نبوده است؛ چراکه تمایل به داشتن فرزند افزایش نیافته است. باید حقیقتی را بپذیریم که زنها چیزهای دیگری هم از زندگی میخواهند و ممکن است خواستههای خود را به داشتن فرزند ترجیح دهند. نپذیرفتن این واقعیت شرایط را سختتر میکند. اگر سیاستگذار صرفا به سمت رویکردهای دستوری و ابلاغی برود، تجربههای شکستخورده قبلی تکرار میشود.
سیاستگذار نمیتواند برای افراد جامعه تعیین تکلیف کند که تولیدمثل داشته باشید اما مسئولیتهایش را انجام ندهد؛ مثلا بیمه زنان خانهدار اجرایی نشود، مهدکودک مناسب در دسترس نباشد، شغل پایدار هم وجود نداشته باشد. البته حمایتهایی که از زنان شاغل در مشاغل رسمی میشود، چندان بد نیست مانند حق مهدکودک و مرخصی زایمان اما پرسش اینجاست که مگر نرخ اشتغال زنان در مشاغل رسمی چقدر است؟ اکثر زنان در مشاغل ناپایدار کار میکنند و مسأله دیگر این است که امروز نمیشود خانوار را یکنفره اداره کرد، اینکه بگوییم اشتغال زنان باعث کاهش تمایل به فرزندآوری شده، سادهلوحانه است. تمایل بیشتر برای داشتن فرزند به یک بسته سیاستی احتیاج دارد.
رویکردی که در همه زمینهها مداخله کند و این مسأله را هم درنظر بگیرد که نهتنها زنان بلکه جامعه تمایل کمتری برای فرزندآوری دارد. زمانی که شرایط فرزندپروری برای یک خانواده متوسط ارزان نیست، خودبهخود داشتن یک فرزند هم سخت جلوه میکند. باید بپذیریم که خانوادههای امروزی برداشت متفاوتی از فرزندپروری با نسل قبلی خود دارند کما اینکه شرایط اجتماعی هم متفاوت شده است. خانوادههای امروزی چیز دیگری در ذهن دارند و تا خواستههای خود را تأمین نکنند، تمایلی به داشتن فرزند نخواهند داشت. در این میان جامعه باید سهم خود را در فرزندآوری و فرزندپروری ایفا کند. شرایطی که باید بارش بر دوش زن نباشد و هزینههای داشتن فرزند را سخت نکند.
*جامعهشناس
منبع: شهروند
ارسال دیدگاه