تجارت شکست
تهران (پانا) - اگر او ایمان دارد اجازه نمیدهند تراکتور قهرمان شود، چرا این همه برای تیمش هزینه میکند؟ چرا قراردادهای چندصدهزار دلاری میبندد، چرا مربیان کوچک و بزرگ استخدام میکند و چرا حضورش در رسانهها این همه پررنگ است؟ هیچ آدم عاقلی برای شکست قطعی و محتوم هزینه نمیکند و رنج نمیبرد.
بهگزارش همشهری، «به نظر میرسد در فوتبال ایران هیچ چیز کمهزینهتر از ادعا کردن نیست. اتفاقا ادعاها هر قدر بزرگتر باشند، راحتتر در دهان میچرخند، بیشتر شنیده میشوند و اعتبار افزونتری به صاحبش میدهند. این ماجرا مکرر در مکرر و توسط بسیاری از اهالی فوتبال اتفاق افتاده و حالا یکی از طلایهداران بیچون و چرای آن محمدرضا زنوزی است؛ مالک تراکتور و ماشینسازی که در آخرین مصاحبهاش به شکل عجیبی ادعا کرده صاحب این دو باشگاه نیست و به طور مداوم، در تمام تریبونهای رسمی و غیر رسمی ادعاهای التهابآمیز در مورد یک اراده مخوف و فرامتنی برای جلوگیری از قهرمانی تراکتور به زبان میآورد. اساسا «نمیخواهند قهرمان شویم» به جدیترین تکیهکلام زنوزی طی ۲ سال گذشته تبدیل شده است. او که پیشتر در شبکه اول تلویزیون گفته بود: «هر وقت اجازه بدهند تراکتور هم قهرمان میشود»، حالا روی آنتن رادیو جوان ادعای بزرگتری مطرح کرده است: «در این سالها حداقل ۳ قهرمانی را از تراکتور گرفتهاند.» کی؟ کجا؟ چه کسی؟ چطور؟
هیچکدام از این سؤالات هرگز با پاسخ روشن همراه نشده و نمیشود اما آن چه زنوزی با ضریب نفوذ بالا بین هواداران تراکتور به زبان میآورد، بهراحتی تبدیل به فکت مستند میشود. به همین سادگی هواداران یک تیم خودشان را در موضع مظلوم و قربانی میبینند، به معادلات فوتبال ایران سوءظن پیدا میکنند و بعضا تلافی این حس بد را با پرخاشگری روی سکو یا فضای مجازی در میآورند. هیچ مقام مسئولی هم پیدا نمیشود از آقای مهندس بابت ادعاهای بزرگش توضیح بخواهد.
«جمعه سیاه» را چهکسی ساخت؟
زنوزی از ۳ قهرمانی دزدیده شده تراکتور حرف میزند و البته فقط به یکی از آنها اشاره میکند؛ جمعه سیاه. این عبارت در توصیف دیدار تراکتور و نفت تهران در هفته پایانی لیگ چهاردهم ساخته شد. در آن مسابقه هر دو تیم شانس قهرمانی داشتند، اما مساوی کردند و سپاهان جام را بالای سر برد. آن روز در ورزشگاه یادگار تبریز اتفاقاتی رخ داد که هواداران تراکتور آن را حمل بر توطئه بیرونی علیه تیمشان کردند اما هیچوقت هیچ سندی در مورد اتفاقات برنامهریزیشده برای صدمه زدن به تراکتور ارائه نشد. بارها از قطعی آنتن تلفنهای همراه بهعنوان مهمترین برهان خیانت یادشده، در حالی که این اتفاق در اماکن شلوغ و مخصوصا ورزشگاهها بسیار رایج است. به هر حال خطوط مخابراتی ظرفیت محدودی دارند و همین پارسال هم در جریان پیروزی تراکتور بر استقلال در ورزشگاه یادگار، خبر قطع آنتن بسیاری از تلفنهای همراه منتشر شد. جمعه سیاه بیش از هر چیز دیگری حاصل ناتوانی کادر فنی و سرپرستی تراکتور در اداره یک بازی مهم بود؛ آن چه میتوانست درسی برای آینده باشگاه تبریزی باشد اما متأسفانه الگوی ششدانگ فرافکنی و انداختن تقصیر بر گردن دیگران شد. حالا هم کسانی مثل زنوزی برای خوشایند هوادار، بر این طبل میکوبند و هر روز این باور غلط را تقویت میکنند.
جامی که زنوزی از تراکتور گرفت
اگر هیچ سند و برهانی وجود نداشته باشد که ۳ قهرمانی تراکتور را «از بالا» از این تیم گرفتهاند، در عوض با اطمینان محض میتوان گفت جام قهرمانی فصل گذشته تیم تبریزی را شخص زنوزی به یغما داد. پارسال تراکتور موقعیت خوبی برای قهرمانی در لیگ برتر داشت اما بعد از باخت این تیم در خانه سپیدرود، زنوزی با طرح ادعاهای علنی در مورد خیانت و تبانی محسن فروزان، یک بحران بزرگ خانگی به وجود آورد. حتی بعد از آن شکست هم تراکتور فقط ۵ امتیاز با پرسپولیس صدرنشین فاصله داشت اما زنوزی آن قدر شلوغش کرد که تراکتور در خانه به تیمی مثل پیکان هم باخت و حتی سهمیه آسیایی هم نگرفت. به فرض که فروزان واقعا مقصر بود؛ سادهترین اصول مدیریت میگوید در چنین مواقعی باید با خویشتنداری، مشکل را با کمترین ترکش و عوارض ممکن حل کرد، اما زنوزی نتوانست خشمش از آن شکست را کنترل کند و ناخواسته همه آمال و آرزوهای تراکتور را به باد داد. اگر فقط یک جام دزدیده شده بشناسیم، این همان قهرمانی است جناب مهندس!
پس چرا خرج میکنی؟
این مطلب را باید با یک سؤال کلیدی از زنوزی به پایان برد؛ این که اگر او ایمان دارد اجازه نمیدهند تراکتور قهرمان شود، چرا این همه برای تیمش هزینه میکند؟ چرا قراردادهای چندصدهزار دلاری میبندد، چرا مربیان کوچک و بزرگ استخدام میکند و چرا حضورش در رسانهها این همه پررنگ است؟ هیچ آدم عاقلی برای شکست قطعی و محتوم هزینه نمیکند و رنج نمیبرد؛ بنابراین زنوزی هم باید تکلیف خودش را روشن کند و اگر حقیقتا به آن چه میگوید ایمان دارد، دست از سر فوتبال بردارد. همه ما اما میدانیم که این طور نیست و خود زنوزی، نخستین نفری است که به باطل بودن ادعاهایش باور دارد.»
ارسال دیدگاه