در گفتوگو با پانا
محمد اورکی: نوع رفتارها با آرات حسینی کودکآزاری محسوب میشود؛ فعالان حقوق کودک باید وارد ماجرا شوند
برخی پدرها و مادرها کمبودهای خودشان را در فرزند دنبال میکنند / حریم شخصی آرات حسینی مخدوش شده است / آرات باید به جای شکم شش تکه از لحاظ شناختی و مغزی رشد کند
تهران(پانا) - عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور در رشته روانشناسی و نویسنده کتاب روانشناسی مرضی کودک، معتقد است نوع رفتارهایی که پدر آرات حسینی با این کودک 6 ساله انجام میدهد؛ مصداق بارز کودکآزاری است و باید مورد توجه فعالان حقوق کودک قرار بگیرد.
آرات حسینی و پدرش را دیگر باید یکی از سوژههای اصلی فضای مجازی در حوزه فوتبال دانست، کودکی که هر چند تنها ۶ سال سن دارد، اما به اندازه یک فوتبالیست بزرگسال حرفهای حاشیه داشته و طی هفتههای اخیر پس از اینکه لیونل مسی در اینستاگرام آرات کامنت گذاشت، حواشی پیرامون این کودک بیشتر شد و علی کریمی موج اصلی حملات هواداران این کودک با محوریت امیرحسین مقصدلو قرار گرفت.
با شدت گرفتن حملات و توقع پدر آرات مبنی بر حمایت از فرزندش توسط اسطورههای فوتبال ایران، اظهارنظرها درباره نوع رفتار پدر این کودک بیشتر شد. در همین زمینه دکتر محمد اورکی عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور در رشته روانشناسی در گفتوگو با پانا درباره آرات حسینی و حواشی این کودک گفت:
کمبودهای خودشان را در فرزندشان دنبال میکنند
یک بچه ۵-۶ ساله بیشتر از آنکه مجبور و محدود به فضای مجازی شود تا از طریق آن با دیگران ارتباط برقرار کند، نیاز دارد که جستوخیز کند و حواس لامسه، بویایی، چشایی و هماهنگیهای حرکتیاش را با بازی کردن پرورش دهد. اگر کودکی توسط والدینش در زمینههایی مثل شعر، قصهگویی، ورزش، نقاشی و یا هر رشته دیگری وارد شود در واقع نیازهای شخصی والدین است که از طریق بچه ارضا میشود.
بچهها نیاز به دیده شدن در فضای مجازی ندارند و اینها انعکاسی از نیازهای والدین است. محدودیتها، کمبودها و علاقهمندیهایی که خودشان داشتند را در فرزندشان دنبال میکنند. نه فقط این مورد، ما در تعلیم و تربیت هم خیلی از این موارد را میبینیم؛ بچهها به رشتههایی فرستاده میشوند که علاقه خودشان نیست. به الزام و زور پدر و مادر به این رشته رفتهاند و اینگونه است که استعدادهایشان تباه میشود.
نوع رفتار با آرات حسینی کودکآزاری به حساب میآید
در حوزه تربیتبدنی بچهها در حدود ۱۰ تا ۱۱ سالگی نیازی به استعدادیابی در فعالیتهای ورزشی ندارند چون ابتدا باید به موارد پایهای دست پیدا کنند و بعد از ۱۰ تا ۱۱ سالگی مشخص میشود در چه حوزهای استعداد دارند که به دنبال آن کار بروند.
در مورد آرات حسینی بر اساس موارد موجود نوعی سوء رفتار با بچه اتفاق افتاده و این رفتار کودکآزاری به حساب میآید که بسیار خطرناک است. این بچهای که نمیتواند حواسش را بپروراند، نمیتواند حسهایش را بشناسد و روابط دوستیاش را شکل دهد و آن را تمرین کند در سالهای بعد در ارتباط گرفتن به مشکل بر خواهد خورد. چون بچهها در این سنین رشد شخصیتی میکنند و بچهای که مدام پشت دوربین است و غیر از پدرش کسی را نمیبیند رشد نمیکند.
بچهها باید با هم سن خود بازی کنند، چون در قالب بازی رشد میکنند، این بچهها محروم میشوند و به دلایل مختلفی امکان بازی با هم سن و سالانشان سلب میشود و حتی در پژوهشی آمده که بچههایی که حواسشان را پرورش نمیدهند و کمتر بازی میکنند و امکانات کمتری برای بازی دارند، از لحاظ بهره هوشی با بچههای همسنشان فاصله پیدا میکنند و ۵ تا ۱۰ نمره، نمرات هوشی پایینتری میگیرند.
میل به مطرحشدن در کودک زمینهساز خودبزرگبینی خواهد شد
بنابراین نه تنها آرات درباره خیلی از این دست از افراد که مطرح شدند و یا میل به مطرح شدن دارند، به دلایل آسیبهایی که میتواند داشته باشد ازجمله توقف در ایجاد تحول و محدود شدن در رشد اجتماعی، ایجاد عزتنفس بادکنکی و یک جور جداسازی و آیسولیشن در اجتماع برای فرد به وجود میآورد که این حتی میتواند زمینه رشد گرایشهای خودبزرگبینی را در او ایجاد کند که اکیداً من با آن مخالفم.
وقتی کودک را جدا میکنید و با افراد بزرگتر از خودش در تعامل هست دیگر اصلاً نمیتواند با هم رده خودش تعامل کند و احساس میکند خیلی از بقیه برتر است و منجر به شکلگیری تربیتهای شخصیتی خود بزرگمنشی و خود بزرگبینی میشود.
نشانه دیگر کودکآزاری دور بودن مادر از آرات است
دیگر آنکه آرات با پدرش به کشور انگلیس رفته و بدون مادر در آنجا زندگی میکند خود نشان دیگری از کودکآزاری است. بچهها در این سن پدر مادر، هردو را میخواهد. طبق پدیدهای که در رشد کودکان به نام فقدان پدر و مادر داریم، بررسیهای متعددی صورت گرفته است که وقتی بچهها در این سن یکی از والدینشان را از دست میدهند ازلحاظ رشد شناختی از لحاظ تحصیل از لحاظ سازگاری اجتماعی و ارتباطات دچار مسئله میشوند و تا بزرگسالی ممکن است ادامه پیدا کند.
ممکن است فرد یک سری مهارتهای ورزشی بر اثر این تمرینها کسب کند اما باید به مدرسه برود به آکادمی فوتبال برود و در کنار بچههای همسن خودش کسب مهارت کند و حالا شاید تمرینات اختصاصی در آنجا داشته باشد ولی جدا کردن و آیسولیشن فرد از همسن و سالهای خودش و چیزهایی که از رابطه با آن یاد میگیرد به شدت مخرب، آسیبزا و مضر است.
لایک گرفتن نیاز بزرگسالان است
ریشه دیده شدن در فضای مجازی و لایک گرفتن مربوط به والدین و بزرگترهای کودک است، پشت این قضیه خود بچه هیچ تمایلی ندارد و تقویتکنندهای از اینها دریافت نمیکند و این چیزی نیست که حالت تقویتی داشته باشد. مورد توجه قرار گرفتن و لایک خوردن در فضای مجازی چیزی است که بزرگترها به آن نیاز دارند. علاقهمندی به دیده شدن و ارضا نیازهایشان چه مادی چه معنوی مثل مورد توجه واقع شدن و چیزهایی که در دوران کودکی و نوجوانی به آن نرسیدند را میخواهند در فرزندشان ببینند.
طبق بررسیهای صورت گرفته ۳۰ تا ۴۰ درصد از کسانی که به سمت فضای مجازی میروند و زمان زیادی را در فضای مجازی سپری میکنند، خود دچار افسردگی و مشکلات اضطرابی و مشکلات روانشناختی هستند و بین این افراد بهگونهای همبستگی وجود دارد که عموماً با اختلالات روانی و افسردگی بالایی درگیر هستند. یعنی هرقدر فردی علاقه بیشتری داشته و بیشتراستفاده کند، احتمال آنکه دچار بیماری باشد بیشتر است.
قرار نیست ربات تحویل جامعه دهیم
در دهه ۷۰ میلادی در اروپا یک طرحی تحت عنوان آموزش استثنایی بیان شد و گفتند تواناییهای برخی از بچه با دیگران متفاوت است و به خاطر آنکه آموزششان دچار مشکل نشود باید از باقی جدا شوند اما بعد از چند دهه متوجه شدند با وجود آنکه وقت بیشتر و روشهای آموزشی خاصی را برایشان گذاشتند و هرچند آنها با سرعت خودشان پیشرفت میکنند اما آنها از لحاظ رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی دچار مشکل هستند و نمیتوانند مستقل شوند ولو اینکه آموزش هم میبینند. در نتیجه در دهه ۸۰ میلادی یک جریانی در آموزش به نام یکیسازی شکل گرفت. که طبق پژوهش صورت گرفته بچههایی که متفاوت هستند باید با بچههای عادی درس بخوانند و فقط معلم خاص داشته باشند و آموزش اضافی ببینند نه آنکه جدایشان کنیم. بر اساس رویکرد دهه ۷۰ ما آمدیم آموزشوپرورش کودکان استثنایی را شکل دادیم و تیزهوشان را هم جدا کردیم.
من در حال حاضر مراجعینی از همین بچههای تیزهوش دارم که بهشدت در روابط اجتماعیشان مشکل دارند و خود برتر بینی و خود جداسازی و دیگر ویژگیهای اینچنینی دارند.
درصورتیکه ما قرار است فرد را آموزشوپرورش دهیم که یک آدم سالم بار بیاید نه آنکه یک ربات تحویل جامعه دهیم. انسانی که در همه ساحتها و ابعادش رشد کرده و بالغ شده است. انسانی که بتواند پدر یا مادر و یک همسر خوب باشد، بتواند تشکیل خانواده بدهد.
با پدیده انسانهای ناتمام روبرو هستیم
در بین مراجعینی که من دارم شخصی عضو هیات علمی یک دانشگاه معروف است که رتبه یک در کنکور هم بوده، اما نمیتواند تشکیل خانواده دهد و خود را ناتوان و ناقص میبیند اینجاست که پدیدهای به نام انسانهای نا تمام را مشاهده مینماییم که فقط یک بعدی تربیتشدهاند و چه بر سر فرد آوردهایم.
پس حتماً باید آسیبشناسی شود و دربارهاش در رسانهها برنامههای مفصلی گذاشته شود، که این مدلینگ به صورت برعکس شود و افرادی که تواناییهای متعددی دارند مهارتهای مختلفی را توانستهاند در خود پرورش دهند را به عنوان الگو مطرح کنیم نه اینکه فقط در یک رشته متمرکز شود و از جنبههای دیگر انسانی باز بماند چون قطعاً برای خودش و برای اجتماع میتواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد.
آرات باید به جای شکم شش تکه از لحاظ شناختی و مغزی رشد کند
آرات الآن نباید مراقب شکم و شش تکه شدن آن بلکه باشد باید از لحاظ شناختی و مغزی رشد کند و از فعالیتهای فیزیکی نامناسب دوری کند. رژیم غذایی و فعالیت غلط میتواند زمینه اختلال در یادگیری را رشد دهد، بیش فعالی را به وجود آورد و قطعاً مضر است و حتی در رشد جسمانی فرد هم اثر منفی دارد.
حریم شخصی آرات به شدت مخدوش شده است
حریم شخصی این کودکان به شدت مخدوش شده است و فضای خصوصی ندارد و نداشتن حریم خصوصی میتواند زمینهساز مشکلات شخصیتی برای فرد شود.
فعالان حقوق کودک باید وارد ماجرای آرات شوند
فعالان حقوق کودک، اورژانس اجتماعی و افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند و یا توسط و مقررات اجتماعی کودک پیگیری شود و متولیان این امر باید وارد شوند و عکسالعمل نشان دهند.
ارسال دیدگاه