گفتوگو با کیوان الستی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
کرونا اعتماد عمومی به علم را کاهش میدهد
تهران (پانا) - بسیاری از شاخههایی که ما آنها را در رده شبه علم تلقی میکنیم؛ اساسا ادعای علمی بودن ندارند.
بهگزارش شهروند، بشر تواناست. این باور دیروز ما بود. تصور چیرگی و تسلط انسان بر تمام جنبههای زندگیاش باعث شده بود تا ما تصور کنیم که علم بشر حتی میتواند از پس نابود کردن ویروس چند نانویی کرونا هم برآید. مشاهدات امروز ما اما خلاف این باور را نشان میدهد، امروز بشر دوباره به همان باور «ناتوان بودن» خود ایمان آورده است. باوری که مشخص نیست چه تبعاتی برایش داشته باشد. کیوان الستی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در جایی گفته است علم در دو شاخه پیشبینی وقایع و دانستن وضعیتی که در آن قرار داریم، میتواند به بشر یاری برساند. اما به نظر میرسد کرونا بسیاری از مناسبات را بهم زده و علم جدید یارای این را ندارد که به ما بگوید، امروز چه در انتظار ماست و در آینده چه رخ میدهد. کیوان الستی، دکتری فلسفه علم از موسسه پژوهش حکمت و فلسفه ایمان دارد. او پیشتر مقالهای با عنوان «علم، امید، جهل؛ آیا پیشرفت علم جایی برای امید باقی میگذارد» منتشر کرده است. عضو هیأتمدیره انجمن ترویج علم ایران، میگوید، کرونا بیش از این هم میتواند باورهای ما را درباره علم خدشهدار کند. ممکن است تاجایی پیش برویم که علم حمایتهای مردمیاش را هم از دست بدهد و دنیا جولانگاه شبه علم شود.
در روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا بسیاری از ما تصور میکردیم که بشر به چشم بهم زدنی میتواند راه درمانی برای آن پیدا کند، اکنون بیش از سه ماه است که از شیوع این ویروس میگذرد و به نظر میرسد همچنان اطلاعات کافی درباره نحوه شیوع آن نمیدانیم چه برسد به درمان آن. به نظر میرسد، کرونا باور و اعتماد و چیرگی انسان و علم او را به همه ابعاد مختلف طبیعت از بین برده است، آیا شما با این گزاره موافقید؟
همانطور که احتمالا اعتماد نداشتن به علم میتواند صدماتی به بار آورد، اعتماد بیش از اندازه به علم و اینکه میتواند هر کاری انجام دهد و هر پرسشی را پاسخ گوید نیز کاملا بیمورد است. بسیاری از مروجان علم بیش از اینکه شبیه فیلسوف یا متفکر باشند همانند یک سرباز عمل میکنند. یعنی باورشان به علم از پیش در ذهنشان تثبیت شده است و کمتر در مورد آن مناقشه میکنند. ازجمله این باور را دارند که چیزی که بهعنوان علم میشناسیم، بهترین و شاید تنها شکل از دانش است و برای هر پرسشی نیز پاسخی خواهد داشت. اما اصولا اینطور نیست. مسائلی که دانشمندان به دنبال پاسخ دادن به آن هستند در محدودهای خاص تعریف شده است و جوابهایی که به آن میدهند نیز در محدودهای خاص قرار دارد. به نظر میرسد اساساً مسائل بالقوه زیادی وجود دارد که دانشمندان روشی برای یافتن پاسخ برای آن ندارند. در این حین گاهی مسائلی نیز پیدا میشود که نهتنها از محدوده تعریف شده دانشمندان خارج است بلکه آنقدر فوریتی و سطح اثرگذاری آن وسیع است که ممکن است مناسبتهای پیشین را تا حد زیادی تغییر دهد. محدودیتها در این مواقع خود را بیشتر عیان میکنند. اینها مسائلی هستند که
توسط جامعه علمی تعریف نشدهاند بلکه به جامعه علمی تحمیل میشوند. شاید مواجهه با مسائلی مانند کرونا از این دست باشد.
پس این تغییر نگاه به نوعی خودش را در باور ما به علم نمایان کرده؟
بله دقیقا، ظهور پدیدههایی همانند کرونا، میتواند باور ما نسبت به علم را تغییر دهد. در علم ما مسائلی را مطرح میکنیم و روشهایی داریم که به نظر میرسد در طول مدت زمان کوتاه یا بلند میتوان پاسخهایی برای آن مسائل یافت. علم به خوبی این مسائل را حل میکند، اما توانایی کنترل تبعات آن را ندارد.
این روزها و همزمان با شیوع ویروس کرونا بسیاری از مردم در اقصی نقاط جهان ادعا میکنند که مثلا شربت ویروس کرونا را ساخته یا راهی برای درمان این ویروس پیدا کردهاند، دانشمندان اینها را در رده شبه علم جانمایی میکنند، اما سوال اینجاست که افراد عادی چطور باید علم را از شبه علم تشخیص دهند؟
در این مورد خاص ملاک ژورنالهای معتبر علمی است. برای اینکه بدانیم کاری، علمی است یا نه باید مرام و مسلک علمی را طی کرده باشد. وقتی ادعایی علمی مطرح میشود، آن ادعا قبل از اینکه در رسانههای عمومی صحبتی از آن شود، باید در مقالاتی مطرح شود، مقاله به جامعه علمی برود و همتایان داوری کنند یعنی افرادی که از جرگه همان دانشمند هستند و متعلق به جامعه بینالمللی باید مقاله را بخوانند و دلایل موجود در مقاله بررسی شود. اگر لازم باشد آزمایشها تکرار شود و درنهایت تصمیم گرفته شود که آیا ادعا درست است یا نه. اگر در نهایت ادعا مورد موافقت جامعه همتایان قرار گرفت میتوانیم بگوییم که ادعای ما علمی بوده است. اما چرا معمولا این اتفاق نمیافتد و قبل از اینکه داوری همتا اتفاق بیفتد مسأله رسانهای میشود؟ مشکل قضیه این است که به نظر میرسد ما درحال رقابت بینکشوری هستیم، مثلا کسی در ایران ادعا میکند روش درمان را پیدا کرده است و انگار میخواهد در این مورد نسبت به کشورهای دیگر، دانشگاههای دیگر یا موسسات دیگر پیشی بگیرد. بهطور کلی ایدهآلهایی درباره علم وجود دارد مانند بیغرض بودن، جهان شمول بودن،... گاهی البته رعایت همه این
ایدهآلها کاری سخت است زیرا شما میدانید در برخی مواقع بودجه تحقیقات علمی را تجار یا نیروهای نظامی میدهند. اما اگر نهاد علم کارایی خودش را داشته باشد باید تا حد امکان این هنجارها را داشته باشد و وارد رقابتهای تجاری و نظامی و سیاسی نشود.
اکنون تمام کشورها درگیر پیدا کردن راهی برای از بین بردن ویروس کرونا هستند، باتوجه به توضیحات شما آیا باید تمام گزارههایی را که از فهم علمی ما خارج است رد و به همه چیز شک کرد؟
اگر درباره دارویی گیاهی یا شیمیایی صحبت میکنیم که قرار است بهعنوان محصول و درمانی علمی در نظر گرفته شود، باید فرآیند علمی را طی کرده باشد. اینکه شبه علم چیست، موضوعی متفاوت است. ما در بسیاری از مواقع این را که چه چیز شبه علم است، از زاویه دید علم میبینیم. تصور ما این است که برخی از شاخهها تظاهر به این میکنند که همانند علم هستند و قرار است معرفتی از همان جنس به ما بدهند، با این حال این توانایی را ندارند. اما نباید فراموش کنیم که خیلی از آنچه ما شبهعلم قلمداد میکنیم، اصولا ادعای «علمیبودن» را ندارد. کسی که در طب سنتی کار میکند، ادعا ندارد که فعالیت او علمی است، ما از زاویه دید علم به آنها میگوییم و چون دلایلش شبیه دلایل علمی نیست، به آن میگوییم شبهعلم. فراموش نکنیم که ما هیچ ابزاری نداریم که بتوانیم ثابت کنیم حرف آنها غلط است.
این روزها ما در مواجهه با کرونا نیز از این دست شاخهها زیاد داشتیم، مانند طب سنتی. یعنی با اینها هم نباید برخورد کرد؟
ممکن است یک مروج علم به اهالی طب سنتی برخورد کند و اعتقاد زیادی هم به علم داشته باشد و ادعا کند که کاری که اهالی طب سنتی میکنند، اشتباه است، درحالیکه این درست نیست، زیرا اطمینان ما به علم یک اطمینان استقرایی است. ما به ۴۰۰سال اخیر نگاه کردهایم و اطمینان ما به علم از اینجا میآید که متوجه میشویم علم دستاوردهای زیادی مثلا در تکنولوژی داشته است. اما این به آن معنا نیست که بگوییم علم تنها راه برای یافتن حقیقت است. فراموش نکنیم که در علم نگاه ما به مسائل، نگاهی جزئینگر است. در بستر این نگاه جزئینگر ما تصویر کلیتر از حقیقت را نادیده میگیریم.. آلودگیها، اشاعه بیماریها و گرمایش زمین، اینها به نظر میآید مسائل در ابعاد جهانی هستند که دانشمندان برای کنترل آن جواب روشنی ندارند. ببینید در فیزیک هماکنون مسائل زیادی هست که جوابی برای آن ندارند، اما میدانند که با بهکارگیری یک روش میتوانند اگر نه امروز شاید در چند سال آینده به آن برسند، اما مسائل جهانی اصلا از این جنس مسائل نیستند که بتوانیم روشی را تصور کنیم که نشان دهد چطور میتوان سراغ آن رفت و عدم قطعیت زیادی درباره آن وجود دارد که نمیتوان از آن
قانون و همبستگی ایجاد کرد.
میتوانیم اینطور برداشت کنیم که پس از عبور ما از بحران کرونا ممکن است شبه علم بیشتر خودش را نشان دهد؟
هر وقت اعتماد نسبت به علم کمتر شود، سایر شاخههایی که ادعای دانش دارند، ظهور بیشتری خواهند داشت.
تبعات کرونا در باور عمومی نسبت به علم چیست؟ من از صحبتهای شما اینطور برداشت کردم که اعتماد مردم بعد از کرونا به علم کمتر میشود؟
تا هر زمانی که ما مسائلی در جامعه داشته باشیم که همه مردم را درگیر خودش کند و دانشمندان نتوانند آن را حل کنند، باور عمومی به علم بیشتر خدشهدار خواهد شد. بودجه علم را بیشتر مواقع خود مردم پرداخت میکنند، زیرا تصور میکنند این بودجه درنهایت به نفع آنهاست، اما اگر دانشمندان نتوانند در حل مسائلی شبیه کرونا که ابعاد بزرگی دارد برای مردم کاری کنند، اطمینان مردم به علم نیز کمتر خواهد شد و این یک خطر خواهد بود؛ خطری که یک جنبه آن پیداشدن شبه علم است و ابعاد بیشتری میتواند داشته باشد. این مسأله بسیاری از مناسبات اجتماعی را به هم میزند. هر ضربهای که به نهاد علم میخورد، تأثیر آن به بخشهای دیگر نیز دیده خواهد شد.
این روزها میگویند مردم که در خانه ماندند، هوا تمیزتر، آلودگی هوا و آلودگی نوری کم و حفره لایه ازون ترمیم شده است. به نظر میرسد کرونا باعث ایجاد تغییراتی در سبک زندگی انسان مدرن هم شده است. شما تصور میکنید کرونا چه تأثیراتی در روش کار مروجان علمی یا حتی دانشمندان خواهد داشت؟
ما وقتی صحبت از ترویج علم میکنیم، منظورمان تنها این نیست که مروج محتوایی را که دانشمند تولید کرده است، به دست مردم برساند، منظور ما این است که تفکر علمی و منطق علم در جامعه ترویج شود و مردم به جای آنکه سراغ جادوگر بروند، برای پاسخ به سوالاتشان سراغ دانشمندان بروند. اکنون ما درباره این صحبت میکنیم که مسائلی پیش میآید که باید کلنگرتر باشیم که اتفاقا آن چیزی که بهعنوان فرهنگ علمی به ما ترویج شده است، باید در آن بازاندیشیهایی صورت گیرد. منطق علم به ما میگوید که مسائل را جزئی کنیم و بعد برای آن راهحل و شواهد علمی پیدا کنیم، اما امروز میبینیم که با مسائلی سروکار داریم که کلی و جهانی است. گاهی میگویند علمی که ما از آن صحبت میکنیم در درجه اول کنجکاوی ما را برطرف میکند، اما اصلا اینطور نیست، بلکه این علم یک ذات دارد و این ذات، تکنولوژی است و تکنولوژی رابطه مستقیمی با اقتصاد دارد. بهطور خلاصه نگاه سرمایهداری از حامیان اصلی علم جدید بوده است. ماهیت سرمایهداری نیز به رقابت واحدهای مختلف وابسته است. در رقابتهای اقتصادی، مکانیزمهای تکامل و سازگاری با محیط درحال عملکردن هستند. این تفکر اقتصادی اصولا
در مقابل تفکر اجتماعی و اخلاقی قرار دارد. در تفکر اجتماعی نه رقابت که همبستگی است که دارای ارزش است. هر چقدر کمتر به همبستگیها فکر کنیم، کلیت را بیشتر از دست دادهایم و سیستم سلامت و یکپارچگی اجتماعی برای ما کمتر اهمیت خواهد داشت. رقابت یعنی من کلنگر نیستم و فقط به حفظ خودم و واحدهای کوچکی که عضو آن هستم، فکر میکنم.
شاید کرونا باعث شود ما در قرن ۲۱ وقتی منطق علم را تبلیغ میکنیم، به این موضع نیز توجه کنیم که به جز مسائل جزئی که داریم، مسائلی هم داریم که جهانی هستند. مسائلی که برای حلکردن آنها آدمها باید کنار هم باشند، درباره کرونا مثلا اگر من مشکلم را حل کنم و مشکل کنار دستی من حل نشود، مشکل همچنان باقی میماند. یعنی مسأله از جنسی است که باید ذاتا دستهجمعی حل شود. حس من این است که منطقی فراتر از منطق علم به معنای خیلی رایج آن لازم است که ابلاغ شود. به نظر میرسد مروجان علم باید بازاندیشی در نحوه کار خود داشته باشند.
این حرف که به معنای شک به ماهیت علم نیست؟
نه ما نمیگوییم باید به علم شک کرد یا باید به فیزیک و شیمی توجه نکرد و به جایگزینهای آن توجه داشت، بلکه منظور این است که در نوع منطقی که در تفکر علمی وجود دارد، بازاندیشیهایی باید اتفاق بیفتد، یعنی منطق اصلی که محتوا را ایجاد و پخش میکند نیاز به اصلاح دارد.
ارسال دیدگاه