یونس شکرخواه:
این روزها یک میدان دیجیتال گلادیاتوری داریم
تهران(پانا)- یونس شکرخواه استاد دانشگاه و بنیانگذار سایبر ژورنالیسم به تشریح وضعیت سواد رسانهای و تاثیرات فضاهای سایبری بر زندگی پرداخت.
به گزارش روابط عمومی کمیسیون ملی یونسکو- ایران، نهمین شب از نتگپهای یوسنکویی شب گذشته ۹ اردیبهشتماه با حضور یونس شکرخواه استاد دانشگاه و بنیانگذار سایبر ژورنالیسم در ایران به صورت زنده در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو در ایران برگزار شد.
شکرخواه در ابتدای این برنامه درباره سبک زندگی گفت:«رایج ترین تعریف سبک زندگی این است که ترکیبی از علاقهمندیها، افکار و سمتگیری های ماست، این شاید جدی ترین تعریف سبک زندگی باشد اما برخی هم معتقدند که فرهنگ یعنی سبک زندگی.»
وی افزود:«وقتی درباره فضای دیجیتال صحبت میکنیم باید تعریف ها را درست تفکیک کنیم. دیجیتال، صفریک شدن اطلاعات است، دادههایی که در یک مموری، یک سیدی و... وجود دارد صفریکی است ولی وقتی همین دادهها روی خط قرار میگیرند دیگر ما وارد فضای آنلاین و سایبری شدهایم البته فضای سایبری از آنلاین خیلی جلوتر است. در آنلاین فقط موقعیت برخطی داریم اما در فضای سایبری قابلیت تعامل با فضا خیلی زیاد میشود درواقع ماشین به فرمانپذیری مطلق شما تن میدهد. در فضای سایبری میگوییم تلاش سیستم به سمت صد و تلاش کاربر به سمت صفر میرود، ما دستورات را به ماشین میدهیم و این موضوع روی ابعاد مختلف زندگی ما تاثیر گذاشته است. می توانیم تاثیرات را ۲ گروه کنیم یک گروه کسانی هستند که می گویند ما وارد بهشت شدهایم چون تکنولوژی در اختیار ماست و یک عده درست نقطه مقابل این نظر هستند درواقع برخی شیفته تکنولوژی هستند و برخی از آن ترس دارند.»
این استاد دانشگاه عنوان کرد:«رسانههای اجتماعی از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییرات گستردهای را در فضا به وجود آوردند، برای مثال توییتر، فیسبوک و ... به ما فرصت طرح آرا و نظرات را دادند، همه ما از هر طبقه به یک میزان فرصت داشتیم تا نظرات خود را بگوییم به همین واسطه در جاهایی هم به یک رقابت دیدگاهی میافتیم چون میخواهیم به صدر برسیم از همین رو دست به تولید محتواهای عجیب و غریب می زنیم درواقع یک میدان دیجیتال گلادیاتوری وجود دارد حتی برخی برای این موضوع از اصطلاح دیوانگان اینترنتی یاد میکنند چراکه چنین افرادی مدام باید آنلاین باشند. متر اجتماعی هم یک اصطلاح دیگر است به این معنی که ما میتوانیم در فضای اینترنت پستی را لایک و از طریق همین لایک اعلام خوشایندی و یا نفرت کنیم. در این قطببندی برخی لایکها به معنی محکومیت و برخی پذیرش شدید است.»
شکرخواه در بخش دیگری از صحبتهایش عنوان کرد:«یک بار سایتی به وجود آمد که نامش «زندگی دوم» بود. در آنجا هرکسی میتوانست آواتار شخصیت دلخواه خود را بگذارد، این سایت به شما فرصت خرید زمین در همین بستر را میداد و حتی واحد پول خود را داشت یعنی یک جهان تازه بود این موضوعات نشان میداد که ما یک آدم دوم بودیم. کار تاجایی پیش رفته بود که در آن فضا برخی خبرگزاری ها دفتر داشتند و آنقدر گسترده شده بود که آنها خبرنامههای خود را می فروختند. میخواهم بگویم با هر ایماژی میشود وارد این فضاها شد و امتیاز دریافت کرد. در این فضاها عددهای لایک واقعی هستند ولی حقیقی نیستند یعنی برخی مسایل محبوبیت لحظهای دارند. باید بدانیم که فضای مجازی یک فضای توزیع است و هیچ چیزی در آنجا حقیقی نیست اما تکنولوژی توزیع، پیشرفته تر شده و هویت پیدا کرده است و این تکنولوژیها با هویتی که گرفتهاند ما را فریب میدهند چرا که یادمان میرود این فضا یک تکنولوژی توزیعی است و هویت ندارد.»
بنیانگذار سایبر ژورنالیسم درباره سواد دیجیتالی توضیح داد:«در اینجا این پرسش مطرح میشود که در سواد رسانهای چه چیزی قرار است شناخته شود؟ اما این مفهوم حالا تبدیل به یک تجارت شده است. برخی فکر میکنند اگر فرق بین گزارش، خبر، مصاحبه و... را بدانند این به معنای سواد رسانهای است که درست نیست. در فضای دیجیتالی هم ما باید با فرمتها آشنا شویم. بخشی از این کار در برگیرنده این موضوع است که وقتی محتوایی در اختیار ما قرار میگیرد بدانیم این محتوا از کدام سو به سمت ما آمده است. به طور کلی فلسفه سواد رسانهای ایجاد عدالت است. ضمن اینکه آنچه رمزگذاری میشود توسط سواد رسانهای رمزگشایی میشود. از سوی دیگر وقتی درباره فضاهای دیجیتال صحبت میکنیم باید ابزارهای آن را بشناسیم. ما امروزه حتی سانسور مدرن داریم یعنی در حالی که پیش از این، سانسور به معنی ندادن اطلاعات بود اما حالا به معنی بمباران اطلاعات است.»
وی با اشاره به وضعیت سواد رسانهای گفت:«من وضعیت مناسبی در این حوزه نمیبینم. در حال حاضر میبینم وبسایتهایی که تولید محتوا میکنند هنوز بلد نیستند به دادهها، فراداده بدهند. درواقع فرادادهها، دادههایی درباره داده هستند که ما این موضوعات را در وبسایتها نمیبینیم. برای مثال روزنامههای ما در تمام فصول یک رنگ هستند این در حالی است که رنگ دیگر تنها معنی رنگ نمیدهد بلکه برخی مواقع به معنی خبر است. از همین رو می توانیم بفهمیم که چطور تلویزیونهای ملی به ماهوارهها، سالنامهها به ماهنامهها، ماهنامهها به هفته نامهها و... باختند. بنابراین سواد رسانهای الزاما به معنی به کارگیری ابزارها نیست.»
این استاد دانشگاه توضیح داد:«خاستگاه اجتماعی دیجیتالمدیا در ناآرامیهای در کشورهای مختلف، متفاوت است از جمله در کشور خودمان که دیدیم چه تاثیری گذاشتند. اما جنبش وال استریت که در قلب تکنولوژی در آمریکا ایجاد شد سرانجامش چه شد؟ یا بهار عربی چه شد؟ بنابراین هر صدایی که در این فضا بلند میشود مشروعیت ندارد اما به هر حال نباید تاثیرات آنها را نادیده گرفت. هر کدام از این مدیاها مالک و هر کدام از مالکان منافعی دارند بنابراین اینگونه نیست که فکر کنیم انتقال داده یعنی تاثیرگذاری.»
شکرخواه در پایان گفت:«این روزها از طریق وبها تصویرسازی انجام میشود برای مثال ما به کره شمالی نرفتهایم اما از این کشور میترسیم، به لیبی نرفتهایم اما تصور میکنیم ناامن است اما آیا واقعا این چنین است؟ این تصویری است که رسانهها به ما دادهاند یعنی یک دنیای تصویرسازی حاکم است بنابراین این طبیعی است که سیستمها از نظر امنیتی فعال تر شوند. من قول قطعی میدهم که روزی فرا میرسد که پهنای باند از شاخصه.های حقوق بشر به شمار رود آنگاه دیگر کسی جرات نمیکند آن را محدود کند. یک جنگ واقعی در فضای مجازی برای تغییر عینیتها در جریان است.»
ارسال دیدگاه