کودکان زباله گرد، معلق میان قانون و پول!
تهران (پانا) - وضعیت زباله گردها را در تهران چگونه میبینید؟ آیا همه آنچه میدانید تصویر زباله گردهایی است که تا کمر در مخازن زباله خم شده اند؟ فکر میکنید مافیا و شبکهای پشت کار پرزحمت و آلوده آنهاست؟ یا شاید هم برخیها از سر تفنن و درآمدزایی، این شغل را انتخاب کرده اند؟ اصلاً میتوان به زباله گردها عنوان«شاغل» داد؟
بهگزارش ایران، گفتوگو با دکتر آرش نصر اصفهانی، مدیر کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران این سؤالات و ابهامات را بررسی می کند.
الگوی جمعآوری پسماند خشک در تهران چگونه است؟
قانون میگوید که پسماند خشک باید در مبدأ یعنی از در منازل بهصورت تفکیک شده تحویل گرفته شود. پیمانکاران شهرداری موظفاند با آموزش نیروهای خود و مراجعه به منازل شهروندان زبالههای خشک را دریافت کرده و به مراکز بازیافت منتقل کنند. از طرفی برای جمعآوری زبالههای تر هم از حدوداً دو دهه قبل، مخازن ویژه در سطح شهر نصب شد تا زبالهها بهصورت منظم جمعآوری شده و شهر چهره تمیزتری پیدا کند. پیامد ناخواسته این شیوه جمعآوری پسماند تر این بود که زبالههای تر و خشک باهم داخل مخازن ریخته شد. در نتیجه سادهترین راه برای پیمانکاران این شد که به جای مراجعه به منازل، پسماند خشک را از مخازن سطح شهر جمعآوری کنند.
یکی از شائبهها درباره پیمانکاران این است که همیشه کار را کسانی میگیرند که با شهرداری دادوستدهای ویژه دارند و از این نظر مختارند که هر طور میخواهند با زباله گردها برخورد کنند؟
برای انتخاب پیمانکاران، طبق روال تشریفات قانونی برگزار میشود و پیمانکارانی که تأیید صلاحیت شدند باید در مزایده شرکت کنند. برندههای مزایده در هر منطقه، میتوانند جمعآوری پسماندهای خشک را برعهده بگیرند. هر منطقه بسته به وسعت و جمعیت ممکن است یک تا دو پیمانکار داشته باشد. ولی بههرحال پیمانکاران در این بخش محدودند و اغلب کسانی هستند که از سالها قبل در همین حوزه فعال بودهاند. همین باعث میشود شائبههایی در مورد انحصار در این بخش و البته فساد سازمانی وجود داشته باشد. شفاف شدن فرآیند انتخاب پیمانکاران میتواند بخشی از مسأله را حل کند.
گردش مالی زباله گردی در تهران چقدر است؟
پیمانکار براساس قراردادی که با شهرداری میبندد، باید سالانه مبلغی را به شهرداریهای مناطق بپردازد، البته هر سال بر مبنای برآوردهایی که انجام میشود، ارزش پسماند خشک مناطق تعیین میشود و انتظار این است که شهرداری درآمدی متناسب با این برآورد داشته باشد.
یعنی هیچ برآوردی نمیشود؟ مگر این اعداد و ارقام در بودجه نمیآید؟
رقمی که ابتدای امسال اعلام شد، حدوداً ۴۰۰ میلیارد تومان بود؛ یعنی مجموع درآمد یک سال شهرداری از پسماند خشک این رقم هدفگذاری شده بود. البته ظاهراً چون امکان تحقق نداشت از این عدد نیز تا حدودی کاسته شده که رقم دقیق آن را باید از سازمان پسماند شهرداری سؤال کرد.
با وجود مشکل تأمین منابع مالی در شهرداری تهران، عجیب نیست که در این حوزه کم کار هستید؟
اینکه درآمد شهرداری از پسماند خشک چقدر باید باشد یک بحث تخصصی است که من صلاحیت آن را ندارم. برخی معتقدند شهرداری میتواند درآمد بسیار بالاتری داشته باشد و برخی هم میگویند اگر برای درآمد بیشتر فشار بیاوریم نتیجه آن افزایش زباله گردی و استخدام کودکان برای جمعآوری پسماند خشک است.
پیمانکار درجه یک چقدر درآمد دارد؟
چون درآمدها شفاف نیست، نمیتوان گفت درآمد شهرداری با پیمانکار چقدر فاصله دارد. همانطور که گفتم در این زمینه اختلافنظر وجود دارد، برخی معتقدند تفاوت زیادی نیست، اما برخی دیگر میگویند که درآمد پیمانکاران به نحو غیرمتعارفی بالاست؛ ولی چون سازوکار روشن شناسایی منابع درآمدی افراد در کشور وجود ندارد یا اجرا نمیشود، نمیتوان متوجه شد یک پیمانکار از این منبع چقدر کسب درآمد میکند. خود زبالهگردها هم براساس میزان زبالهای که جمع میکنند، درآمد دارند. معمولاً هر زباله گرد ماهانه مبلغ ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان به پیمانکار دسته اول بابت اجاره میپردازد و حدوداً ۱۰۰ تا ۱۵۰ کیلو ضایعات در روز جمعآوری میکند.
یعنی گردش مالی پسماند خشک در تهران عدد بزرگی نیست؟
اگر در مقیاس اداره تهران و در مقایسه با گردش مالی شرکتهای بزرگ و بنگاههای اقتصادی در نظر بگیریم عدد بزرگی نیست؛ یعنی آنقدر که درباره گردش مالی پسماند خشک و شبکههای مخوف آن حرف زده میشود، البته منظورم این نیست که نباید به احتمال سوءاستفاده در بخش پسماند بیتوجه بود.
پس منکر وجود مافیای زباله و شبکه بزرگ زباله گردها میشوید؟
قطعاً یک شبکه منافع قدرتمند وجود دارد که تلاش میکند منافع و سود خود را به حداکثر برساند، ممکن است فساد سازمانی هم به آن پیوند بخورد، اما نمیتوان گفت بخش پسماند، تفاوت زیادی با سایر بخشهای اقتصاد از جهت فساد و تخلف و عدم شفافیت دارد. من فکر میکنم در این حوزه کمی اغراق شده است، مثل اتفاقی که درباره تکدی گری و دستفروشی افتاده و آنجا هم مدام از مافیا سخن گفته میشود.
اما من حرف شما را قبول ندارم، چراکه همین الان در تهران شبکه دستفروشی وجود دارد و نقاط پرتردد و به اصطلاح پاخور را قطعهبندی کرده و اجاره میدهند.
بخشی از مردم این شهر از راه دستفروشی تأمین معاش میکنند و ممکن است گروههایی هم باشند که به نفع خود سوءاستفاده کنند اما این به معنای مافیا نیست. بخش زیادی از این تصویرسازی منفی از فرودستان مثل همین زبالهگردها، غیرواقعی است و میشود اسم آن را شر انگاری فقر گذاشت. ما تصویر اهریمنی از فرودستان میسازیم و طبعاً پاک کردن آن از سطح شهر را مشروعیت میدهیم. اما این طبقه بیش از آنکه مافیا باشد، نتیجه نابرابری و فقر در کشور است.
قطعاً وضعیت کودکان قابل ملاحظهتر است؟
در مجموع فرآیند جمعآوری زباله خطرناک است، اما بخش اسفبارتر، زندگی این کودکان است. در حریم منطقه ۲۰، در گودها و گاراژهای مناطقی مثل اشرفآباد، غنیآباد و محمودآباد و در شرق تهران در محدوده حکیمیه، تعداد زیادی از این کودکان زندگی میکنند. محل زندگی آنها در آلونکها و کانکسهای اطراف گاراژها و گودهاست. وضعیت بهداشتی این گاراژها و گودها بسیار بد و بشدت آلوده است. بسیاری از این گودها، سرویس بهداشتی ندارند و بندرت شما میتوانید حمام پیدا کنید. هیچ امکانات تحصیلی هم وجود ندارد، این کودکان فقط کار میکنند. در یکی از این گودها یک نهاد مدنی کانکس زده بود و یک معلم هم داوطلبانه درس میداد و بچهها میتوانستند ۲-۳ ساعت درس بخوانند، اما چند ماه پیش این گود را خراب کردند و بچهها همین امکان آموزش را هم از دست دادند. در کل اغلب این بچهها، بیسوادند و تجربهای از مدرسه ندارند. اغلب این گودها و گاراژها در زمینهای کشاورزی و کورهپزخانهها هستند و با شهرها فاصله زیادی دارند. بیشتر بچهها مدرک هویتی ندارند و غیرقانونی در ایران زندگی میکنند.
بچهها در روز حدوداً چند ساعت کار میکنند؟
معمولاً از ساعت دوازده - یک ظهر سوار ماشین میشوند و نیمههای شب هم به محل زندگیشان برمیگردند. صبحهای خیلی زود هم زبالهها را تفکیک کرده و وزن می کنند. درنتیجه یک کودک از صبح زود تا پاسی از شب کار میکند.
کودکان معمولاً در چه گروههای سنی هستند؟
شخصا در گودها و گاراژها کودکان ۸-۹ ساله هم دیدهام، اما کودکان ۱۱-۱۲ ساله به بالا زیاد دیده میشوند. حداقل شرایط کار در زباله گردی این است که قد بچه باید به مخزن برسد اما موارد زیادی در شهر دیده میشود که کودک حتی برای جمعکردن زباله از مخزن هم توان فیزیکی کافی ندارد. ولی از نظر قانونی هرکس کمتر از ۱۸ سال باشد کودک به حساب میآید. براساس قانون کار، بهطورکلی بهکار گرفتن افراد زیر ۱۵ سال ممنوع است اما در مشاغل سخت این ممنوعیت افراد زیر ۱۸ سال را شامل میشود. زباله گردی هم جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود و درنتیجه بههیچعنوان نباید از افراد زیر ۱۸ سال برای جمعآوری زبالهها استفاده کرد. اما اتفاقی که میافتد این است که پیمانکاری که در مزایده برنده شده، کار را به پیمانکاران دست دوم و سوم واگذار میکند.
در واقع وقتی انحصار یک منطقه به دست پیمانکار افتاد، محدوده خود را به بخشهای مختلف تقسیم کرده و هر بخش را به یک پیمانکار دیگر اجاره میدهند. بر اساس قرارداد شهرداری به پیمانکار چنین عملی غیرقانونی است. اغلب این پیمانکارهای دستدوم، گروههای خویشاوندی اهل افغانستان هستند که از هرات به ایران میآیند. درواقع خانوار ساکن افغانستان است اما مردان برای کار به ایران میآیند. این گروه خویشاوندی وقتی به ایران میآید با خود کودکان را نیز میآورد. یک پدر ممکن است سه فرزندش را بیاورد که دو نفر از آنها کودک باشند. آنها اغلب تعدادی از مخازن را از پیمانکار اجاره میکنند و در عصرها و شبها برای جمعآوری زباله به محدوده اجارهشده میآیند. درواقع این پیمانکاران دست دو و سه هستند که بیشتر از کودکان استفاده میکنند گرچه مواردی هم هست که پیمانکار دستاول هم کودکان را بهکار میگیرد.
صبحها چطور؟
اغلب پیمانکار اصلی از طریق خودروهای ویژه، پسماند خشک را از مخازن جمعآوری میکند. این خودروها که در سطح شهر میبینید، معمولاً با پیمانکار اصلی کار میکنند.
یعنی همه زباله گردهای کودک، اهل افغانستان هستند و ما کودک ایرانی نداریم که زباله گردی کند؟
مواردی از زباله گردی کودکان ایرانی یا کودکان افغانستانی که با خانواده ساکن دائم ایران هستند هم وجود دارد. برخی شواهد نشان میدهد زباله گردی کودکان ایرانی در حال افزایش است.
در بین ساکنان گودها و گاراژها دختربچه یا زن هم است؟
آنجا معمولاً زن نیستند، همه مردانی با روابط خویشاوندی هستند. آنها با اجاره کردن بخشی از یک گاراژ در آلونکهایی که میسازند در کنار هم زندگی میکنند. ممکن است همه در استخدام یک ارباب باشند که مالک گود است و طرف قرارداد پیمانکار شهرداری هم هست. در اغلب این گاراژها و گودها اکثریت با مردان جوان است اما رهبری گروه را معمولاً فردی میانسال برعهده دارد.
چرا آمار کودکان هم همانند تعداد زباله گردانها غیرشفاف و مبهم است؟
چند پژوهش در این حوزه صورت گرفته، اما امکان سرشماری بههیچعنوان وجود ندارد. براساس برآوردها و آماری که از سوی انجمن دفاع از حقوق کودک اعلام شده، حدود ۴ هزار کودک زبالهگرد در تهران فعال است اما من نمیتوانم تأیید کنم. براساس پژوهش این انجمن با توجه به میزان کل پسماند خشک تهران و متوسط زباله جمعآوری شده توسط یک زباله گرد، تعداد کل زبالهگردهای تهران ۱۴ هزار نفر تخمین زده میشود. با توجه به اینکه به نظر میرسد حدود یکسوم زبالهگردها کودک باشند، عدد ۴ هزار کودک به دست آمده است.
یکی از نگرانیها وضعیت سلامت کودکان است، گفته میشود چون در محیطهای مردانه زندگی میکنند، مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند و مثل کارگر جنسی با آنها برخورد میشود؟
من تا به حال چنین موضوعی نشنیدهام. در هر محیط مردانهای این احتمال وجود دارد، بویژه در مراکز اسکان کارگری که افراد هیچ نسبت خویشاوندی باهم ندارند. اما در گودها و گاراژها با وجود اینکه همه مجردی زندگی میکنند، این اتفاق بندرت گزارش شده است. اما وضعیت سلامت آنها بسیار وخیم است؛ بیماریهای پوستی، یکی از شایعترین معضلات زبالهگردهاست؛ چون معمولاً از دستکش استفاده نمیکنند و مدام با زباله و شیرابه آن سرکار دارند و خدمات درمانی و بهداشتی نمیگیرند، در میان زبالههای خانگی بعضاً زبالههای بیمارستانی هم دیده میشوند. مدتی قبل گزارشی از طرف یک نهاد مدنی درباره ابتلای این کودکان به ایدز و هپاتیت هم به خاطر سرنگهای آلوده مطرح شد.
چرا باوجود منع قانونی، شهرداری تهران هیچ اقدامی در این زمینه انجام نمیدهد؟
ما آلان در برابر یک دوراهی بزرگ قرار داریم، نهادهای مدنی و حاکمیتی از شهرداری انتظار دارند تا بر کار پیمانکار نظارت کند و اگر از کودکان استفاده کردند، آنها را مجازات کنند. ما این آمادگی را داریم تا با تشدید نظارتها، اجازه این کار را ندهیم و این طرح را اجرا کنیم. مشکل اینجاست که اگر ما با فشار به پیمانکار، مانع کار کودک شویم، چه وضعیتی در انتظار این کودکان خواهد بود؟ بسیاری از نهادهای مدنی نگراناند کودکان از جمعآوری پسماند خشک به مشاغل خطرناکتری وارد شوند؛ مثلاً کارخانههای بازیافت یا همان کارگاههای کوچک که پلاستیک را به مواد اولیه تبدیل میکنند. این کارگاهها دور از نظارت رسمی فعالاند و شرایط کاری بسیار بدتری دارد.
خب نمیتوان دست روی دست گذاشت؟
بله، راهحل این است که همزمان با فشار به پیمانکار برای بهکار نگرفتن کودکان، خدمات اجتماعی آموزشی و بهداشتی به کودکان ارائه دهیم. نمونهای از این خدمات مراکز پرتو هستند که الآن حدود ۴ هزار دانشآموز دارد که اغلب کودک کارند. میتوانیم همین نوع خدمات را هم در اختیار کودکانی قرار دهیم که در بخش پسماند خشک فعال هستند. یعنی همزمان با ممنوع کردن کار کودکان، آنها را به حال خود رها نکنیم و خدمات موردنیاز آنها را با کمک نهادهای دیگر فراهم کنیم. اما بخش زیادی از این گودها خارج از شهر است و نیازمند همکاری با فرمانداریهاست.
یک زمانی بحث ارائه شناسنامه کار به زباله گردها و حتی لباس متحدالشکل بود تا به نوعی این شغل به رسمیت شناخته شود؟
براساس طرحهای موجود قرار است شیوه جمعآوری پسماند خشک در بلندمدت تغییر کند و فرآیندی که ابتدای بحث گفتم از اساس تغییر کند. در این صورت موضوع زبالهگردی کاملاً حذف میشود. البته در کوتاهمدت برخی برنامهها برای اصلاح وضع موجود مطرح است که یکی از آنها بحث شناسایی زبالهگردها و به رسمیت شناختن آنها است.
آیا پیمانکاران الان به خاطر استخدام کودکان مجازات میشوند؟
خیر هنوز طرح اجرا نشده است؛ ولی اجرای این طرح بزودی آغاز میشود و میتواند به کاهش کار کودک در بخش پسماند منجر شود. این برنامه اقدام یک تفاوت بزرگ با سایر طرحهایی دارد که در مورد کار کودک در کشور انجام شده است. در این طرح هیچ برخورد تنبیهی و انضباطی با کودکان نمیشود و فقط پیمانکار مجازات میشود. تفاوت طرح شهرداری با بهزیستی هم در همین است، ما بهدنبال جمعآوری نیستیم. بهزیستی اوایل امسال طرح جمعآوری اجرا کرد که اطلاعی ندارم دوباره قرار است این کار را انجام دهد یا نه. نوع مداخله ما ماهیتاً فرق دارد زیرا ابزار ما مجازات بهکارگیرنده کودک و از طرف دیگر ارائه خدمات اجتماعی به کودک در کنار خانوادهاش است.
زمان اجرای طرح مشخص نیست؟
بهاحتمال فراوان از ابتدای سال آینده اجرای آن شروع میشود. وقتی هماهنگیهای لازم با سایر نهادهای حاکمیتی و مدنی و اطمینان حاصل شد.
ارسال دیدگاه