الزامات تحول در آموزش و پرورش از زبان رئیس سازمان پژوهش
ذوعلم: تحول، نیازمند همفکری و همسویی عمیق و شجاعتی برای اجرا است و باید هزینهاش را بپردازیم
تهران (پانا) - رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با اشاره به اینکه نباید انتظار داشته باشیم در این 10 سال همه آنچه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، عملیاتی شده باشد تاکید کرد اگر بتوانیم در بازه زمانی 40 ـ50 ساله مسیر تحول را بسازیم و ریلگذاری کنیم که قطاری متناسب با آن حرکت کند به دستاورد بزرگی رسیدهایم و به غایات سند نزدیک شدهایم.
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، علی ذوعلم در نشست علمی تخصصی «تجربههای برگرفته از روند گذشته تحول در آموزش و پرورش، ترسیم چشمانداز آینده» که در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار شد با بیان این سوال که اساسا تحول در یک نظام تربیتی به چه معناست؟ گفت: «در اسناد تحولی تولیدشده تعریفی از شاخصها، عرصهها، تقدم، تاخر و طراحی این تحول نمیبینیم، علیرغم اینکه ما متن مفصلی به عنوان مبانی نظری تحول در آموزش و پرورش داریم اما در این متن اصلا شاهد مبانی نظری تحول نیستیم بلکه مبانی نظری تعلیم و تربیت، برخی مبانی دینشناسی و ساحتهای تحول، شش زیرنظام و ... تعریف شده است.»
او افزود: «گاهی گزارههای خوب هم در این متن ۴۵۰ صفحهای پیدا میشود. اصلا همه این گزارهها، گزارههای بسیار خوبی هستند. اما دلالتهایی که از این گزارهها برداشت میکنید آیا یک مسیر تحول را نشان میدهد یا اینکه فقط نقطه مطلوب را ترسیم کرده است؟ این دو با هم بسیار متفاوت هستند. نمیخواهم دوستانی که در تنظیم سند تحول دخیل بودهاند را مورد نقد قرار دهم، گرچه این نقد هم باید انجام بشود. به هر حال در حد تلاش و برداشتشان و تا جایی که مجال داشتهاند کار بسیار خوبی انجام دادهاند. این سندتحول و مبانی نظری آن از افتخارات جمهوری اسلامی است و آن را قبول داریم، ولی سند فقط یکی از اجزای لازم برای تحول بوده است.»
ذوعلم با بیان اینکه وقتی صحبت از تحول به میان میآید به این معناست که در وضع موجودی قرار داریم که راضیکننده و قانعکننده و پاسخدهنده مسائل ما نیست و باید به وضع مطلوب تغییر پیدا کند گفت: «باید روشن و شفاف این وضع مطلوب را ترسیم و مشخص کنیم که به عنوان مثال در ۱۰ سال اول و ۱۰ سال دوم قرار است به چه نقطهای برسیم. باید ترتیب ایستگاهها و مقاصد را مشخص و برای مراحل اول، دوم و سوم راهکار ارائه دهیم.»
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: «سند تحول را بارها مطالعه کرده و راجع به آن بحث کردهام و ممکن است نقدهایی هم داشته باشم اما کلیت آن را راهگشا میدانم؛ از این جهت که نقطه آرمانی را نشان میدهد. رسیدن به مدرسهمحوری، حیات طیبه، لحاظ کردن رویکرد فطرتگرایی، رسیدن به انسانهایی که هویتشان ارتقا و تعالی یابد جزو همین نقاط آرمانی است. این ها حتما لازم بوده اما آیا کافی هم هست؟ به نظر میرسد هنوز در همان نقطه قرار داریم و از ۸-۹ سالی که از زمان اجرای سند میگذرد هنوز فاقد نقشه راه تعیینکننده، جامع و مشخص هستیم. در این مدت اقداماتی با اسم تحول صورت گرفته که اساسا ضد رویکردهای سند یعنی مبانی نظری تحول بوده و تصمیماتی اتخاذ شده که نه تنها زمینهساز تحول نبوده بلکه بازدارنده هم بوده است.»
گاهی تحولسرایی کردهایم اما نقشه راه هنوز ارائه نشده است
ذوعلم گفت: «از عنصر تاثیرگذار در تحول واقعی که بسترها و زیرساختهای پشتیبانیکننده تحول بوده غافل بودهایم. آیا میتوان با وزارتخانهای کاملا متمرکز تحول ایجاد کرد؟ آیا میشود با بخشنامههای متعدد که دائم به مدارس، مناطق و استانها میزنیم تحول ایجاد کرد؟ ما گاهی تحولسرایی کردهایم اما نقشه راه هنوز ارائه نشده است. البته در عین حال اینگونه هم نبوده که هیچ حرکتی نکرده باشیم. همین که تحول به عنوان یک گفتمان در سطح آموزش و پرورش مطرح شده خودش یک دستاورد است. همین که یک مبنای نظری متفق الیه در یک امر بسیار خطیر در قالب یک نوشته روی میز ماست دستاورد بسیار بالایی است. درباره نظریه سیاسی، اقتصادی، حقوقی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چنین متنی نداریم، اما درباره تربیت یک سند داریم که بسیار مهم است و همه نظام و نخبگان جامعه، دانشگاهی و حوزوی آن را قبول دارند. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، آورده ارزشمندی است که لازم بوده اما کافی نبوده است.»
او ادامه داد: «ابعاد تحول، پیچیده و ظریف است. مگر میتوان فرهنگ رسوب کرده دهها ساله که از آغاز شکلگیری مدارس جدید در جامعه ما وجود داشته را به آسانی تغییر داد؟ در همه لایههای آموزش و پرورش با عوامل انسانی مواجهیم. باید به تصمیمات روشنی برسیم. اگر چشمانداز را ترسیم کرده و خطوطی هم درباره ابعاد تحول در زیرنظام مالی و اقتصادی، برنامه درسی و ... گفته باشیم؛ چرخشهایی را بیان کرده باشیم که بسیار ارزشمند است، باید توجه داشته باشیم که برداشتها درباره همین چرخشها یکسان نیست و نگاه عملیاتی روشنی را به کنشگر تربیتی ارائه نمیدهد، فرهنگ رسوب کرده موجود، مانع میشود و کار به غایت مشکل است.»
ذوعلم افزود: «همین که جامعه ما درصدد بر افراشتن بیرق تحول در آموزش و پرورش شد، خودش یک شجاعت و خودباوری عمیق ملی و علمی بود. در این راه تاکید شد که از تجارب استفاده میکنیم اما میخواهیم با مبانی خودمان سند تحول را ایجاد کنیم. اگر سراغ فلان موسسه امریکایی و استرالیایی میرفتیم که نسخهای به ما بدهند چه بسا کار راحتتر بود ولی زیر بار نمیرفتیم و خودمان یک فلسفه، فرهنگ، پیشینه و غایتی داریم و قصد داریم متناسب با آن تحول ایجاد کنیم.»
هر معلم و مدیر باید به تعالی و تکوین هویت دانشآموز کمک کند
ذوعلم بیان کرد: «یکی از دستاورهای علمی مبانی نظری سند تحول را نوآوری فلسفی و علمی در باب تعریف "تربیت" میدانم که بسیار الهام بخش و قابل امتداد است. اگر بتوانیم برای معلم و مدیر این نکته را بگوییم و زمینهسازی کنیم که میخواهد به تعالی و تکوین هویت دانشآموز کمک کند نه اینکه فقط به بار علمی اش اضافه شود یا یک شهروند بله قربانگو باشد. انسان در نگاه فلسفه تعلیم و تربیت ما یک موجود انتخاب کننده، اندیشهورز و دارای اراده است. کافی است موانع برطرف و زمینه رشد و شکوفایی او فراهم شود. دانشآموز باید پرسشگر باشد و بتواند معلم را به چالش بکشد و باید نظام ارزشیابی به گونهای باشد که این به چالش کشیدن نمره در پی داشته باشد. اگر دانشآموز فکوری سوال معقولی پرسید که معلم نتوانست به او پاسخ دهد وی باید به همان سوال نمره بدهد.»
ذوعلم با بیان اینکه برخی تلاش کردهاند تعریف ارائه شده برای تربیت را امتداد بدهند که چندان شفاف نبوده است گفت: «رسالت انجمن فلسفه تعلیم و تربیت امتداد فرایندی و فرهنگی این سند از ابعاد مختلف است و باید صدها کتاب و مقاله برای مخاطبان مختلف متناسب با نیازهایشان از بین سند استخراج و تبیین میکردیم تا به امتداد گفتمانی میرسید.»
تحول نیازمند همفکری و همسویی عمیق و یک شجاعتی برای اجرا است
او اضافه کرد: «امروز در برنامهریزیها، سیاستگذاریها، پژوهشها و نگاهمان به مجموعه آموزش و پرورش هنوز دچار چالشهای جدی هستیم، زیرا سند خوانده نشده، به فهم عمیق و جهتدهنده رفتار و به یک باور تبدیل نشده است، البته رسیدن به اینکه نیازمند تحول هستیم و اینکه مبانی نظری تولید شده افق مطلوب را نشان داده و مدارس به تکاپو افتادند، دستاورد بالا و مبارکی است. به هر استانی رفتم شاهد بودم که مدرسه نشاط دارد، دانشآموز پرسش میکند و کلاس تعاملی اداره میشود، اگر سند تحول نبود برداشتهای نادرست مانع ایجاد میکرد و با همین چرخشهای سند است که میگوییم دانشآموز باید فکور و پرسشگر باشد، بیندیشد، فکر کند و سوال کند و چالش فکری ایجاد کند. امروز الگوی اهداف برنامه درسی ملی است که عقلانیت و تفکر را در کانون و محور اهداف قرار داده است و دغدغه اول در کلاس این است که دانشآموز بیندیشد، فکر کند و چالش ایجاد کند. اگر به ایمان و دینداری بچهها فکر میکنیم آن هم مبتنی بر تفکر و تعقل است. این را برخی هفت هشت سال قبل بر نمیتابیدند.»
ذوعلم یادآور شد: «اگر سازمان بخواهد خودش همه محتوا را تولید، ارزشیابی و اجرا کند، یک نوع انحصارگرایی است و فضای بستهای را ایجاد میکند؛ به همین علت دست به بازآرایی تشکیلاتی زدیم و به این نتیجه رسیدیم که ۱۱ حوزه یادگیری شکل بگیرد. تحول نیازمند همفکری و همسویی عمیق و یک شجاعتی برای اجرا است. باید هزینهاش را نیز بپردازیم.»
معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه بنده به آینده تحول بسیار امیدوارم گفت: «به تغییرات در زمان کوتاه در آموزش و پرورش انتقاد دارم اما از آن سو یک فرصت هم ایجاد کرده و اینکه مدیر و معاونی با برداشت شخصی خودش حرکت میکرده شخص بعدی میتواند وی را مورد نقد قرار دهد و عبرت بگیرد و راه تازهای باز کند. این مسیر دنبال میشود به شرط آنکه بسترهای فکری عمیقتر شود و مجموعههای مختلف به یک همسویی در غایت تحول که در مبانی نظری مطرح شده است برسیم.»
تا ارتباطها شکل نگیرد، تحول رخ نمیدهد
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در بخش دوم این نشست به پرسشها پاسخ داد و گفت: «یک سیستم بروکراسی دچار ناهمگونی بسیار داریم و بحث ارتباط ها ضعیف است. باید فاصلهها را کم کنیم. تحقق تربیت، یا خودش کم کردن فاصله است یا مستلزم کم کردن فاصله است. وقتی والدین با دانشآموزان، معلم با دانشآموزان، معلم با مدیر مدرسه و حتی وزیر آموزش و پرورش با بدنه ارتباط و تعامل نداشته باشد تحول رخ نمیدهد.»
ذوعلم درباره اینکه چه کسانی باید مجری تحول باشند؟ عنوان کرد: «مردم باید مجری تحول باشند و از میان مردم هم جوانان باید پیشگام باشند و تا آنها مطالبه نکنند و وارد نشوند تحول رخ نمیدهد. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، آزاداندیش، یادگیرنده، تحولگرا و انقلابی است. مدرسه باید محل زندگی باشد. شعار ما در برنامه درس ملی همین بود که باید گامی به سمت مدرسه زندگی باشد.»
هر مدرسه باید به حدی از بلوغ برسد که خود یک وزارتخانه باشد
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اضافه کرد: «معتقدم هر مدرسه باید به حدی از بلوغ و توانمندی برسد که خودش یک وزارتخانه باشد. مهمترین وظیفه ما این است که زمینه توانمندسازی مدرسه و معلم را فراهم کنیم. باید پژوهشمحور حرکت کنیم و بستر رشد معلم هم باید پیش بینی شده باشد.»
او با بیان اینکه باید فرهنگسازی و مدلسازی را مدنظر داشته باشیم اظهار کرد: «نمیتوانیم مدلی را قبول داشته باشیم که دانشآموز را منفعل صرف فرض کند. دانشآموز یاددهنده و یادگیرنده است. معلم نیز باید همینطور باشد.»
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با اشاره به اینکه چهار سطح اهداف در برنامه درس ملی تعریف کردهایم گفت: «هدف غایی، اهداف کلی، اهداف میانی و اهداف جزئی که اهداف غایی و کلی تغییر پذیر نیستند و اهداف جزئی هم به سطح مدرسه میرسد.»
ارسال دیدگاه