محمد کاظمی*
یک همهپرسیک همهپرسی برای همیشهی برای همیشه
به تعبیری و با توجه به جمیع شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما با وضعیت متفاوت و بیسابقهای به پیشواز یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی میرویم. علاوهبر ناآرامیهای آبانماه، حوادث فوقالعاده مهمی مثل ترور سپهبد حاج قاسم سلیمانی توسط امریکا، حمله موشکی ایران به پایگاه امریکایی عینالاسد در عراق و سقوط هواپیمای اوکراینی رخ دادهاند که هر یک بازتابهای متفاوتی در میان جامعه ایرانی داشتهاند.
اوجگیری تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه ایران در زندگی و معیشت اغلب خانوادههای ایرانی تاثیر منفی داشته است و ناکارآمدی و بعضی از سوءمدیریتها هم وجود داشتهاند که به اذعان اغلب صاحبنظران و حتی برخی مسوولان مردم را از ناراحتی به عصبانیت کشانده است.
مجموع اوضاع اشاره شده و تشدید حساسیت زمانه همه را به این باور رسانده بود که یک انتخابات رقابتی و جدی و باشکوه و شورآفرین با حضور حداکثر سلیقهها و گرایشهای ملتزم به قانون اساسی میتواند فصلالخطاب چالشهای موجود باشد و امید مردم را شکوفا و دوباره نگاهها را به داخل کشور معطوف کند و حداقل در میان مدت آرامش و ثبات را به کشور بازگرداند، ولی در میان بهت و ناباوری دلسوزان کشور ردصلاحیتهای گسترده و بیسابقه بسیاری از چهرههای خدوم و کار بلد و صاحبرای که اتفاقا اغلب اصلاحطلب بودند را از گردونه رقابتها حذف کرد.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ناچار رسما اعلام کرد که بهدلیل ردصلاحیتها و عدمامکان رقابت عادلانه لیست انتخاباتی نمیدهد. چنین پدیدهای البته انتخابات را در ابهامی خاص فرو میبرد و معلوم نیست انتخاباتی که ۱۶۰ کرسی آن بدون رقابت است چگونه انتخاباتی خواهد بود؟ اکنون چهرههای برجسته و محبوب و احزاب و گروههای اصلاحطلب چگونه میتوانند مردم را به حضور پای صندوقهای رای دعوت کنند در حالیکه هیچ اصلاحطلبی در میدان باقی نمانده و امکان ارایه لیستی کامل و فراگیر و حداکثری برای آنها وجود ندارد؟
لیستهایی که هماکنون در جریان اصلاحطلبی در حال تهیه است با شدیدترین محدودیتها و با حداقل گزینههاست و در بسیاری از حوزههای انتخابیه هیچ کاندیدایی از سوی اصلاحطلبان وجود ندارد و رقابت میان گرایشهای مختلف اصولگرا در حال انجام است. صورت مساله چنان لوث شده است که برخی از طرفداران یک سویه شدن انتخابات برای خالی نبودن عریضه به کاندیدا تراشی روی آورده و لیستهای جعلی ساختهاند و به دروغ اعلام کردهاند که اصلاحطلبان در تهران بالغ بر صد کاندیدا دارند! تا اندکی از اوضاع نابسامان انتخابات بکاهند!
در مجموع بهنظر میرسد که گستره ردصلاحیتها اصل انتخابات را با چالش جدی مواجه کرده است و اگر چنین روندی ادامه پیدا کند، عوارض سخت و خطیری برای مردمسالاری دینی بهوجود خواهد آورد. بالاخره این مشکل بزرگ که ظاهرا هر بار بزرگتر و آسیبرسانتر میشود باید روزی حل شود و به قول حضرت امام(ره): «دموکراسی این است که آرای اکثریت و آن هم اینطور اکثریت، معتبر است؛ اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست ما نمیخواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولی آنها نیستید.»
بهعبارت دیگر چون سرنوشت مردم دست خودشان است باید در این زمینه هم به رای و نظر مردم مراجعه شود و ملاک و معیار و میزان رای ملت باشد. در این زمینه اگرچه دولت محترم خیلی دیر اقدام کرد، ولی همین که لایحهای تهیه کردهاند تا مطابق آن نظارت استصوابی شورای نگهبان به رای مردم گذاشته شود باید از آن استقبال شود و یکبار برای همیشه صاحبان اصلی کشور پیرامون آن نظر دهند. اگر رای و نظر مردم معیار اداره کشور است که باید باشد، این آسانترین و قطعیترین راه برای خروج از وضعیت فعلی است، مگر اینکه برخی صاحبان قدرت اعتقادی به دخالت مردم در سرنوشت خودشان نداشته باشند که باید آن را رسما و صریحا و بدون مجامله اعلام کرده و تکلیف خود را روشن کنند.
*سیاستمدار
منبع: اعتماد
ارسال دیدگاه