مهدی قمشی*
مشکل سیلاب در استان کم آب
استان سیستان و بلوچستان از نظر نزولات جوی با متوسط دراز مدت ۱۰۰ میلی متر در سال، از لحاظ آب بعد از استان یزد فقیرترین استان کشور محسوب میشود.بههمین جهت در همیشه تاریخ به رودخانه هیرمند به عنوان بزرگترین رودخانه مشترک بین ایران و افغانستان وابسته بوده است.
حوضه رودخانه هیرمند در فضای سرزمینی دو کشور ایران و افغانستان قرار گرفته ولی سرچشمه آن و ۹۵ درصد مسیر این رودخانه در افغانستان است، لذا این کشور را نسبت به ایران در موضع بالادستی قرار داده و این کشور با استفاده از این مزیت، استان سیستان و بلوچستان ما را از آب هیرمند محروم ساخته است. کشور ما نیز از مزیت اشتراکات فرهنگی و تعاملات هیدروپلیتیک با افغانستان تا کنون نتوانسته استفاده مفید نموده و سهم متناسبی از آب هیرمند دریافت نماید بهطوری که در ۱۵۰ سال گذشته سهم ایران از آب این رودخانه از ۳۴۰۰ (سه هزار و چهارصد) میلیون مترمکعب در سال (قرارداد حکمیت گلد اسمیت در سال ۱۲۵۱) به ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال (پروتکل هیرمند در سال ۱۳۵۱) یعنی یک چهارم کاهش یافت و اکنون سالهاست بدون هیچ توافقی به نزدیک صفر رسیده است. لذا در سالهای اخیر استان سیستان و بلوچستان همزمان دچار خشکی هیدرولوژیکی و خشکی انسان ساز بوده است و در نتیجه خسارات مادی و زیست محیطی فراوانی (از جمله خشکی تالاب هامون) به این استان وارد شده است.
بارشهای حد فاصل ۲۰ الی ۲۳ دی ماه سیستان و بلوچستان که در حدود ۲۰ سال گذشته از خشکی هیدرولوژیکی و انسان ساز رنج برده است علی رغم صدمات و خسارات وارده، فرصت تنفسی به این دیار خشک داد و زمین بیش از حد تشنه این دیار را سیراب کرد تا آلام زیست محیطی گذشته اندکی تسکین یابند. متوسط بارشهای سال آبی فعلی در این استان تا کنون به ۱۱۲ میلی متر رسیده است که حدود ۲.۶ (دو و شش دهم) برابر متوسط دراز مدت همین بازه زمانی از فصل آبی است. از قبل این آورد، از پنج مخزن ذخیره ای استان، چهار مخزن کاملاً پُر شده و سرریز کرده اند و ظرفیت یک مخزن دیگر (ماشکید علیا) به ۶۰ درصد رسیده است. چاه نیمه های زابل نیز تا ۶۰ درصد حجم خود آب ذخیره کرده اند و تالاب هامون بالاخره رنگ آب را دید و زندگی به آن بازگشت.
هر چند سیلاب اخیر مشکلات عدیده ای برای هموطنانمان در استان سیستان و بلوچستان ایجاد کرده که لازمه توجه و رسیدگی را نمایان و محرز نموده است اما در بیست سال گذشته صدمات هر ساله خشکسالی و کم آبی نیز وخیم و شایسته توجه و رسیدگی بوده است.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد اینکه خشکسالی و سیل از پدیدههای معمول هیدرولوژیکی هر منطقه محسوب میشوند که طی دورههای درازمدت ثبت پدیدههای اقلیمی (۵۰ تا ۱۰۰ساله) تا قبل از این با به کارگیری علم آمار برای هر منطقه تقریباً شناخته شده بودند. این فرآیندهای هیدرولوژیکی تقریباً شناخته شده، در سالهای اخیر تحت تاثیر پدیده جدیدی به نام تغییر اقلیم قرار گرفته و شناخت قبلی ما از فرآیندهای هیدرولوژیکی هر منطقه را برهم زده است. بهعبارت دیگر خشکسالی مفرط و سیلهای مهیب هر دو، احتمالاً دو روی یک سکهاند به نام تغییر اقلیم. تغییر اقلیم فارغ از فاکتورهای موثر بر آن، سبب گرم شدن کره زمین شده است و همین مسئله سبب شده تا بر سایر پارامترهای اقلیمی (از جمله بارشها) و پارامترهای تقریباً غیراقلیمی (مانند بیماریها و امراض) اثر گذاشته و کره زمین را با چالشهای جدیدی مواجه نماید. گسترش پدیده جت استریمهای قطبی به کشورمان (که در بهار گذشته سبب سیل در چند استان کشور شد) خود یکی از اثرات این تغییر اقلیم ارزیابی شده است. در هر صورت در خصوص اثر تغییر اقلیم بر پارامترهای هیدرولوژیکی خصوصاً پارامترهای حدی فعلاً نمیتوان
اظهارنظر نسبتاً دقیقی انجام داد زیرا نه دورههای آماری خوبی در اختیار میباشد و نه پارامتر اصلی تغییر اقلیم که همانا درجه حرارت متوسط هر منطقه است پایدار شده است. با استخراج تغییرات متاثر از تغییر اقلیم بسیاری از مبانی طراحیهای سازههای مرتبط با اقلیم دچار تغییر خواهند شد.
پارامترهای اندکی که تاکنون از تغییر اقلیم در کشورمان به اثبات رسیده و میتوان بر آنها تکیه کرد به قرار زیر میباشند:
الف: فارغ از تغییرات متفاوت «تغییر اقلیم» بر مقدار بارش مناطق مختلف کشور، به صورت سرجمع مقدار متوسط بارشهای دراز مدت کشور کاهش یافته و یا خواهد شد.
ب: پارامترهای حدی هیدرولوژیکی حادتر جلوهگر خواهند شد. بدین معنی که خشکسالیها مفرط و سیلابها مهیب ظاهر میشوند.
ج: پیش بینی ها حاکی از آن است که در مناطق شمالغرب، غرب و جنوبغرب کشورمان نسبت به میانگین دراز مدت شاهد کاهش بارش و در مناطق شرق، جنوب شرق و مرکزی شاهد افزایش بارش سالیانه خواهیم بود.
بنابراین امیدوارم از نتیجه تغییر اقلیم بند جیم برای استان سیستان و بلوچستان محقق شود، هر چند ممکن است به صورت سیلاب اخیر بخواهد دردسر ساز شود، زیرا ثمره نهایی آن زندگی و شادابی است و تطبیق شرایط زندگی با آن به مراتب ساده تر از خشکسالی است که بیصداست اما نابود کننده. بهطور کلی در بخش تاثیر تغییر اقلیم بر نزولات جوی کشور، علی رغم اینکه هنوز پارامترهای مورد نیاز برای تصمیم دقیق بهخوبی شناخته نشدهاند اما همین سه سیگنال برشمرده فوق باید در سطح مدیریت کلان کشور دستمایه تصمیم سازی بخش آب کشور و زیر مجموعه های مدیریتی وزارت کشور قرار گیرند، تا در سطوح کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برنامهریزیهای معمول را متناسب با شرایط حدودی شناخته شده تغییر داده و صدمات ناشی از شرایط جدید را بر مردم و سرمایههای کشور کاهش دهند.
در نگاه کلی کارهایی که با لحاظ تغییر اقلیم میتوانند مدنظر قرار گیرند به شرح زیر میباشند:
۱- افزایش شدت بارشهای نازل شده در سطح شهرها و روستاها مشکل دفع آبهای سطحی را نمودار کرده و در نتیجه سبب مشکلات آبگرفتگی و بهداشتی شده است. لذا در سیستم دفع آبهای سطحی مناطق مسکونی با روشهای مهندسی باید تغییرات جدی ایجاد گردد (چنانچه در وقایع بارندگی های اخیر خوزستان و سیستان و بلوچستان ملاحظه شد) تا معضل آبگرفتگی مناطق مسکونی تخفیف یابد.
۲- همانگونه که سیلاب اخیر سیستان و بلوچستان نشان داد مناطق شرقی و مرکزی کشور با توجه به افزایش بارشها ممکن است شرایط سیلابی بیشتری را تجربه نمایند. لذا با توجه به فقر این مناطق از جهت منابع آب و مشکلات زیست محیطی فراوان، باید برای استفاده مفید از حجم آب جدید جهت حل مشکلات زیست محیطی با تمهیدات سازهای و غیر سازه ای فکری اندیشید تا ضمن جلوگیری از قسمت ویرانگری سیلاب، از آن استفاده مفید نمود.
۳- با توجه به بالارفتن احتمال خشکسالیهای مفرط در سیکل هیدرولوژیکی کشور، برنامهریزی در منابع آب و استفاده از آبهای ذخیره شده باید از شرایط مدیریت و تنظیم سالیانه به حداقل مدیریت و تنظیم دو و یا سه ساله تغییر نماید تا بتوان از ذخیره آب سالهای تر به مدیریت آب در سالهای خشک بهره برداری مفید نمود.
۴- با توجه به اینکه به صورت سرجمع مقدار متوسط بارشها در کشور کاهش خواهند داشت لذا نباید بر مصرف بیشتر آب در کشور دامن زد و حتی باید با مدیریت بهتر آن (خصوصاً در بخش کشاورزی) مقدار مصرف آب کاهش یابد تا مشکلات زیست محیطی انسان ساز سالهای گذشته فرصت ترمیم یابند.
* استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
منبع : روزنامه ایران
ارسال دیدگاه