ادایی‌شدن زندگی؛ چرا برای همدیگر نقش بازی می‌کنیم؟

وقتی از خود واقعی‌مان فرار می‌کنیم

تهران (پانا) - ما در زندگی اجتماعی، مدام در حال نقش‌بازی کردن هستیم. افراد در جلوی صحنه گاهی رفتاری متفاوت با آن‌چه در خارج از صحنه انجام می‌دهند بروز می‌دهند و این یکی از نشانه‌های آن است که فرد، خود واقعی‌اش را پنهان می‌کند.

کد مطلب: ۱۵۵۹۸۲۷
لینک کوتاه کپی شد
ادایی‌شدن زندگی؛ چرا برای همدیگر نقش بازی می‌کنیم؟

ادایی بودن؛ اصطلاحی که این روزها زیاد می‌شنویم و حتی ممکن است در باره دوستی که بسیار به زرق برق و ویترین زندگی‌اش اهمیت می‌دهد، به کار ببریم. ادایی بودن می‌تواند شکل خاص یک کافه یا رستوران باشد یا نحوه برگزاری یک مراسم عروسی یا حتی آداب و رفتار خاصی برای یک مهمانی ادایی بودن حتی می‌تواند یک عادت و روتین باشد. چیزی که فرد بتواند به اصطلاح با آن پز بدهد. مثلا مد شدن یک نوع ورزش خاص یا مراجعه مکرر به روانشناس یا افتخار کردن به شهر یا منطقه زندگی.  ادایی بودن بیشتر از اینکه از نیازی را برطرف کند، قرار است سک نمایش شیک از فرد ارائه بدهد. 

یکی از مهم‌ترین مصادیق ادایی‌بودن می‌توان به مراسم‌های عروسی‌ اشاره کرد. این روز ها در مجالس عروسی برخی میزبان‌ها حتی برای مهمانان لباس مشخص تایین می‌کنند و اگر آن مهمان بنا به هر دلیلی نتواند آن رنگ یا مدل لباس را بپوشد، به‌شدت ناراحت می‌شوند یا در کارت دعوت تاکید می‌کنند که کودکان خود را به عروسی نیاورید این در حالی است که در گذشته تعداد زیادی مهمان در یک خانه جمع می‌شدند و با فرهنگ‌ها، پوشش‌ها و سلایق متفاوت جشن عروسی برپا می‌کردند عروسی‌هایی که شاید امروزه با شادمانی و حسرت از آن‌ها یاد می‌شود.

حال سوال ایجاست آیا این ادایی‌بودن جزئی از فرهنگ مدیرنیته به حساب‌می‌آید یا نوعی ضعف فرهنگی است؟ چه شده که افراد با اینکه خودشان از نشاط زندگی گذشته و شادی آن روز ها صحبت می‌کنند ولی کماکان به سمت زندگی ادایی می‌روند؟

امیر طیبی، جامعه‌شناس در این خصوص در گفت وگو با پانا اظهار کرد: «بررسی این موضوع که چرا در جامعه نقش بازی می‌کنیم، نیازمند استفاده از چند نظریه‌ی کلیدی است. نخست باید به نظریه‌ی نمایش «اروینگ گافمن» اشاره کرد. در این نظریه، جهان اجتماعی به سه بخش تقسیم می‌شود؛ جلوی صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه. هر فرد در جامعه، زمانی که در جلوی صحنه قرار دارد، به ایفای نقشی می‌پردازد که جامعه برای او تعریف کرده است.»

طیبی گفت: « او نه کاملاً، اما تا حد زیادی خنثی آن نقش را اجرا می‌کند. نقش‌های اجتماعی مثل وکیل، پزشک یا حتی نقش‌های خردتری مانند پدر و مادر، در همین چارچوب معنا پیدا می‌کنند.در پشت صحنه، افراد در حال آماده شدن برای حضور در جلوی صحنه‌اند؛ جایی که تنها فضای نسبتاً «خصوصی‌تری» برای افراد فراهم است. اما خارج از صحنه، تنها جایی‌ست که فرد نه نقش ایفا می‌کند و نه در حال آماده شدن برای ایفای آن است.

افراد گاهی خود واقعیشان را نشان نمی‌دهند؛ ادایی‌بودن واقعیت آن‌ها نیست؛ نوعی نقش است

وی افزود: «ما در زندگی اجتماعی، مدام در حال نقش‌بازی کردن هستیم و این نقش‌آفرینی به دو چیز اساسی نیاز دارد؛ وسایل و محیط. افراد در جلوی صحنه گاهی رفتاری متفاوت با آن‌چه در خارج از صحنه انجام می‌دهند بروز می‌دهند و این یکی از نشانه‌های آن است که فرد، خود واقعی‌اش را پنهان می‌کند. برای مثال، نوع پوشش یا نحوه‌ی گفتار یک فرد ممکن است در مقام پدر، کارمند یا عضوی از یک جمع خانوادگی خاص کاملاً متفاوت باشد.اما برای فهم عمیق‌تر این تضاد بین نقش و خودِ واقعی، باید به نظریه‌ی «تورستین وبلن» هم رجوع کرد.

خرید یک کالا دیگر به دلیل کارکرد آن نیست؛ بلکه برای نمایش و تثبیت موقعیت اجتماعی است

وی افزود:‌«او معتقد است که  مصرف دیگر برای رفع نیاز نیست، بلکه نشانه‌ای از جایگاه اجتماعی افراد است. این مسئله را به‌روشنی می‌توان در شیوه‌ی لباس پوشیدن دید. باومن نیز همین نوع مصرف‌گرایی نمایشی را مختص طبقه‌ی ثروتمند می‌داند. اما نکته‌ی مهم آن است که حتی اقشار کم‌برخوردار نیز با تقلید از طبقات بالاتر، به همین نوع مصرف‌گرایی(یا همان فرهنگ ادایی) روی می‌آورند. بنابراین، خرید یک کالا یا استفاده از یک برند، دیگر تنها به دلیل کارکرد آن نیست؛ بلکه برای نمایش و تثبیت موقعیت اجتماعی است.»

این جامعه‌شناس ادامه داد: «نظریه‌ی سومی که به فهم این موضوع کمک می‌کند، نظریه‌ی «بودریار» است. از نظر او، هر رفتار ـ به‌ویژه رفتارهای مصرفی  زمانی که در کنار دیگر رفتارها قرار می‌گیرد، مانند یک زبان عمل می‌کند که معنا تولید می‌کند. به نظر بودریار، حتی اگر طبقات اجتماعی به معنای کلاسیک آن دیگر وجود نداشته باشند، باز هم شیوه‌ی مصرف، پوشش و سلیقه می‌تواند نشان‌دهنده‌ی هویت جنسی، جایگاه فکری یا تعلق فرهنگی یک فرد باشد.»

افراد جامعه ناگزیر از به ایفای نقش تحمیلی از سوی جامعه هستند

وی بیان کرد: «با اتکا به این سه نظریه، می‌توان گفت که افراد جامعه ناگزیر از ایفای نقش‌هایی هستند که یا به دلیل جایگاه اجتماعی‌شان به آن‌ها تحمیل شده، یا تلاشی برای ورود به آن جایگاه‌اند، و یا نشانه‌هایی قراردادی‌اند که معنا یا هویتی خاص را بازنمایی می‌کنند. در این معنا، نقش‌ها حقیقتی ندارند، بلکه یا بازتاب واقعیتی بیرونی‌اند یا نشانه‌هایی قراردادی برای ساختن یک واقعیت اجتماعیما، چه بخواهیم چه نخواهیم، برای زیست در اجتماع ناچار به ایفای نقشیم.

طیبی ادامه داد: «برای پذیرفته شدن در گروه‌های اجتماعی مختلف، باید خود را بازتعریف کنیم و عضویتمان را برای دیگران (چه اعضای درون گروه و چه بیرون آن) اثبات کنیم. این در مورد طبقه‌ اجتماعی نیز صدق می‌کند، چرا که منافع و اهداف مشترک با دیگر اعضای طبقه یا گروه باعث می‌شود که عضویت ما در آن‌ها به ما کمک کند تا به اهدافمان برسیم. خوشایند یا ناخوشایند زیست اجتماعی، پذیرش قواعد آن و ایفای نقش‌های اجتماعی ضرورتی ناگزیر است؛ ضرورتی که خواه عادلانه باشد، خواه ناعادلانه، بخشی از بودن ما در جامعه است.

 

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار