طلوعی نو در شبهای تاریک مکه
سنندج (پانا) - در شبهای سرد و بیصدای مکه، نوری از غار حرا برخاست که برای همیشه دلهای مشتاق را متحول کرد. این نور، رسالت پیامبری مهربان بود که با پیامی از عشق، صبر و عدالت، جهانی را ساخت که مرزهای جغرافیا و زمان را درنوردید.
شبهای مکه تاریک بود، تاریکتر از سکوت صحرا؛ انسانها در میان ظلمت جهل و ستم در جستوجوی نوری بودند که راه را نشان دهد، نوری که دلها را آرام کند و آن شب، نوری برخاست؛ نوری که از غار حرا آغاز شد و تا ابد بر دلهای مشتاق تابید.
ای محمد! ای رسول مهربانی! چگونه میتوان لحظهای را تصور کرد که جبرئیل به تو گفت: «بخوان به نام پروردگارت!»؟ چگونه میتوان درک کرد که چه بار بزرگی بر دوشت نهاده شد؟ باری که با عشق، صبر و استواری پذیرفتی.
مبعث تو، آغازی بود برای پایان تاریکی؛ صدای تو، صدای عدالت بود در جهانی که لبریز از ظلم بود. تو آمدی تا دست مظلومان را بگیری، دلهای شکستگان را مرهم بگذاری و جهانی را بسازی که در آن عشق و ایمان، مرزهای جغرافیا و زمان را درنوردد.
ای پیامبر رحمت! ای رسول نور! امروز در این دنیای پر از هیاهو و آشوب، بیش از هر زمان دیگری به پیام تو نیاز داریم. به یادآوری اینکه انسانها برابرند. اینکه اخلاق، زیباترین لباس انسانیت و مهرورزی، راهی برای رسیدن به خدا است.
ای رسول خدا! مبعث تو فرصتی است تا دوباره به یاد آوریم که در میان طوفانهای زندگی، تنها راه نجات، بازگشت به پیام روشن تو است. پیام صلح، عدالت و ایمان؛
السلام علیک یا رسولالله، ای پیامآور عشق و امید! مبعثت، روشنیبخش دلهای مشتاق است و ما در این روز مبارک، دلهایمان را به نور تو میسپاریم.
ارسال دیدگاه