«به آواز باد گوش بسپار» کتابی برای روزهای کرونایی
تهران(پانا) - هاروکی موراکامی در روزگار ما یکی از مشهورترین و پر خواننده ترین نویسندگان جهان است که کتاب «به آواز باد گوش بسپار» اولین رمان این نویسنده ژاپنی است که باعث شناخته شدنش در ادبیات ژاپن شد.

در سالهای گذشته نوروز فرصتی بود برای دید و بازدید از اقوام، پا گذاشتن در طبیعت و لذت بردن از زیباییهای آن اما امسال نوروز ۹۹ مهمان ناخواندهای دارد که باعث شده خانوادهها کمتر بتوانند خود را در دامن طبیعت ببینند و یا به دیدار اقوام بروند، کرونا امروز خانوادهها را خانه نشین کرده است و این امر باعث شده هر شخص بهترین زمان برای مطالعه و دیدن فیلم و گوش دادن به موسیقی را پیدا کند.
حال ما برآنیم که در این فرصت قرنطینه شدن خانواده کتابهای متفاوتی را با سلیقههای مختلف به خانوادهها معرفی کنیم.
«هاروکی موراکامی» (Haruki Murakami) نویسنده مشهور ژاپنیتبار است که آثار او در ایران هم به محبوبیت خوبی دست یافته است. آثار موراکامی به شانزده زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند و در بازار کتاب ایران میتوانید بیش از پنجاه کتاب (اگر ترجمههای متعدد از یک اثر واحد را نشماریم) از این نویسنده را به زبان فارسی پیدا کنید.
هاروکی موراکامی نخستین بار در سال ۱۹۷۹ دست به قلم شد و نخستین اثرش، «بشنو آواز باد را» نوشت. او در همین آغاز کار، موفق به دریافت جایزهٔ نویسندگانِ تازهکار، یعنی گونزو شد. این پیروزی که به مزاج موراکامیِ جوان خوش آمده بود و استعدادش را در این زمینه شکوفا کرده بود، سبب شد تا کلوپش را بفروشد و بهصورت جدی و تماموقت به نویسندگی مشغول شود. همانطور که خودش میگوید «اگر داورها این رمانم را انتخاب نمیکردند، شاید هیچ وقت دیگر سراغ نوشتن نمیرفتم و دیگر هیچ وقت کسی به نام موراکامی در ادبیات وجود نمیداشت».
او بعدها در کتاب دیگرش، «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» درمورد نویسنده شدنش نوشت: «حوالی یکونیم بعدازظهر اول آوریل سال ۱۹۷۸ بود. اون روز تویِ استادیوم جینگو بودم… اون روزها استادیوم هیچ نیمکتی نداشت؛ فقط یه چمنزار شیبدار بود. تنها روی چمن دراز کشیده بودم؛ نوشیدنی خنک میخوردم و هرازگاهی به آسمان نگاه میکردم. بازی اولِ فصل بود بین تیم پرستوها و هیروشیما کارپ. یادم میآد که دیوهیلتون، توپزنِ اول پرستوها بود. هیلتون از خط چپ زمین توپ زد و درست در همین لحظه، فکری به سرم زد: من میتونم رمان بنویسم.»
درباره داستان کتاب «به آواز باد گوش بسپار»
در کشور ژاپن که همه چیز بر نظم استوار است و شهرت ژاپنیها نیز بر انضباط آنان است، مردم معمولا در این کشور روندی را برای زندگی خود انتخاب میکنند مانند اتمام تحصیلات و یافتن شغل و سپس ازدواج، اما در این میان موراکامی این روند را کسالت آور میدانست و تمایلی به این روش زندگی کردن نداشت به همین ترتیب ابتدا ازدواج کرد بعد ادامه تحصیل داد سپس به سرکار رفت. او به همراه همسرش که هر دو دانشجو بودند کافهای در نزدیکی توکیو دایر کردند اما گرفتار بدهکاری و انبوهی از قسط و وام شدند. با این حال خوشحال بود که هر روز به دنبال قطار شهری یا چاپلوسی برای رئیسش نیست و...
در این داستان، یک جوان بیست و چند ساله، هجده روز از زندگی قدیم خود را روایت میکند. زندگی که پر است از فقدانها و روابط نیمه تمام و یا موقعیتهای از دست رفته، انگار که او با بیان گذشته، دارد از شدت دلتنگی به خاطرات قدیمش چنگ میزند.
این کتاب بسپار پر است از تنهایی و ناامیدی. دو دوستی که دوران دانشجوییشان را سپری میکنند و با زنان و دخترانی آشنا میشوند که هر کدام مشکلات و ناامیدیهای خودشان را دارند.
قابل ذکر است؛ قیمت کتاب «به آواز باد گوش بسپار» از انتشارات نشر چشمه ۱۷ هزار و هشتصد تومان است.
ارسال دیدگاه