محمدرضا دلیر*
کوکتل مولوتوف؛ در دام کلیشه ها!
تهران (پانا) - کوکتل مولوتف فیلمی کمدی که داستان آن در دهه ۵۰ میلادی میگذرد قصه پرویز را روایت میکند که در شرایط بد مالی و بدهکاری بلیط بختآزماییاش برنده میشود؛ اما بل از گرفتن پول شاه فرار میکند و پول پرویز بلوکه میماند. اثر به سرنوشت سرمایهای میپردازد که بدون تلاش به دست آمده و با داشتن ناهنجاری بالا برای زیر ۱۵ سال توصیه نمیشود.

شخصیت فیروزه یک خواننده و رقاص کاباره است که ارتباط عجیب او با مردان مختلف در سراسر اثر دیده میشود. نمایش، مصرف و فروش مشروبات الکلی در طول فیلم زیاد دیده میشود و صحنهای از رقص پرویز و سیروس در مستی وجود دارد. پرویز برای نزدیک شدن به ژاله لباس زنانه میپوشد و کاری میکند ماشالله(پدرزنش) عاشق او شود.
فیلم «کوکتل مولوتوف» یکی از متفاوتترین آثار سینمای اجتماعی ایران در سالهای اخیر است که با بازی درخشان پژمان جمشیدی و امین حیایی، ترکیبی جسورانه از طنز، انتقاد اجتماعی و روایتهای تلخ انسانی را به نمایش میگذارد. این فیلم نهتنها به موضوعاتی حساس و روز جامعه میپردازد، بلکه با پرداختی تاحدودی خلاقانه، مخاطب را درگیر داستانی چندلایه میکند.
در دل یکی از محلههای پرتنش شهر، داستان دو شخصیت با سرگذشتی متفاوت روایت میشود. یکی، مردی سادهدل و خوشقلب (با بازی پژمان جمشیدی) و دیگری مردی سرد و جدی که زخمهای زیادی از زندگی دارد (با بازی امین حیایی). آنها به شکلی غیرمنتظره درگیر ماجرایی میشوند که سرنوشتشان را به آتش میکشد؛ درست مثل یک کوکتل مولوتوف. فیلم با نگاهی واقعگرایانه به مشکلات معیشتی، فساد اجتماعی و شکاف طبقاتی، داستانی را روایت میکند که هرچند تخیلی است، اما ریشه در واقعیت جامعه دارد.
کوکتل مولوتف داستان جوانی به نام پرویز با بازی امین حیایی است که وقتی شاه برای آخرین بار کشور را ترک میکند، بلیت شانسش برنده میشود اما متولیان این رویداد به او میگویند تا شاه به ایران برنگردد، جایزه به او تعلق نمیگیرد. این جواب میشود دال مرکزی داستان و پرویز با کمک دوست خود سیروس (احمد مهرانفر) انواع راههای احمقانه را پیش میگیرد تا انقلاب به سرانجام نرسد و شاه به ایران برسد و پرویز به جایزهاش.
از داستان پیشپا افتاده و البته پرداخت کودکانه آن که بگذریم نکات دیگری در آن است که خود بحثی جدید را باز میکند. مثلا در فیلم یک راوی (مهدی هاشمی) وجود دارد که حضورش ذیل هیچ کدام از شش موقعیت استفاده از راوی (بازگویی خاطرات، روایت روانکاوانه، روایت دانای کل، روایت چندگانه، روایت از دید شخصیت و روایت در آثار فانتزی و سورئال) قرار نمیگیرد و صرفا سعی میکند تا خلأهایی را که در داستان قرار دارد، پر کند. خلأهایی که مانع از شکلگیری یک روایت منسجم میشوند.
پژمان جمشیدی بار دیگر توانایی خود در ایفای نقشهای جدی-کمدی را به رخ کشیده است. او با ظرافت خاصی، لحظات طنز را در دل بحرانها خلق میکند. از طرفی، امین حیایی با بازیای پخته و پر از درونمایههای احساسی، مکمل خوبی برای جمشیدی است. شیمی میان این دو بازیگر بهقدری طبیعی و روان است که انگار سالهاست در کنار هم بازی میکنند. این دو شخصیت با تضاد رفتاری خود، تعادل روایت را حفظ کرده و باعث میشوند مخاطب بین خنده و تأمل در نوسان باشد.
کارگردان «کوکتل مولوتوف» با بهرهگیری از زبان استعاره و روایت غیرخطی، فضایی باورپذیر و پرتنش را خلق کرده است. او در انتقال پیامهای اجتماعی از نمادهایی چون کوکتل، دود، شعله و خرابکاری استفاده میکند. روایت فیلم در ابتدا به شکل سادهای آغاز میشود، اما رفتهرفته پیچیدهتر شده و ابعاد تازهای از شخصیتها و ماجراها را آشکار میسازد. یکی از نقاط قوت این فیلم، حفظ ریتم و تعلیق است که باعث میشود حتی یک لحظه هم از پیگیری داستان غافل نشوید.
موسیقی متن در «کوکتل مولوتوف» بهخوبی فضای احساسی و روانی فیلم را تقویت میکند. آهنگهایی که در لحظات حساس پخش میشوند، گاهی با ضرباهنگ سریع، تنش را افزایش میدهند و گاهی با ملودیهای آرام، تلخی و تنهایی را نشان میدهند. طراحی صحنه، بهویژه در لوکیشنهای شهری و خانههای قدیمی، حس واقعگرایانه فیلم را افزایش داده است. فیلمبرداری نیز با قاببندیهای دقیق و استفاده هوشمندانه از نور و سایه، فضای دراماتیک فیلم را چندبرابر کرده است.
نکته ای که فیلم کوکتل مولوتوف دست روی آن گذاشته است کنایههای سیاسی درون فیلم است. کنایههایی که کارگردان و نویسنده اثر سعی دارند مفهوم انقلاب را به نسلی که انقلاب کردند گوشزد بکنند یا کسی که تفاوت میان جنگ و انقلاب را برای پرویز به صورت دقیق شرح و تفسیر میکند اما درنهایت معلوم میشود که خود چیزی از حرفهایی که میزند متوجه نمیشود و این سکانس خود دارای حرفهای بسیاری است که گرچه ظاهرا در لفافه گفته شده اما آنچنان واضح است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. فیلم همچنین کنایه و شوخیهای دیگری هم درون خود دارد مانند شخصیت پدرزن پرویز که پژمان جمشیدی بازی در نقش آن شخصیت را بر عهده دارد. شخصیتی که وقتی میبیندکمکم مقدمات انقلاب در کشور فراهم شده است رنگ عوض میکند.
فیلم کوکتل مولوتوف به کارگردانی حسین امیری دوماری،باوجود تیم بازیگری قوی وسابقه درخشان کارگردان در فیلمنامهنویسی، به نظر میرسد که نتوانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند. این اثر که اولین تجربه کمدی و کارگردانی مستقل امیری دوماری محسوب میشود، بیشتر از آنکه اثری خلاقانه و نوآور باشد، به فرمولهای تکراری سینمای کمدی ایران وفادار مانده است. نتیجه، فیلمی است که نه تنها از کلیشههای رایج فاصله نمیگیرد بلکه حتی در برخی موارد این کلیشهها را پررنگتر نیز میکند. در نهایت، کوکتل مولوتوف نمونهای دیگر از آثار کمدی ایرانی است که بیش از آنکه بخواهد نوآوری کند یا حرف تازهای بزند، به دنبال استفاده از فرمولهای امتحانشده برای گیشه بوده است. این رویکرد اگرچه ممکن است در کوتاهمدت موفقیت تجاری داشته باشد اما دربلندمدت باعث افت کیفیت سینمای کمدی ایران خواهد شد.شاید بهتر باشد کارگردانانی مانند حسین امیری دوماری که پیشتر آثار موفقی در ژانرهای دیگر داشتهاند، یا دیدگاه خود را نسبت به کمدی تغییر دهند یا به ژانرهایی بازگردند که در آنها توانایی بیشتری دارند. سینمای ایران نیازمند آثاری است که نه تنها مخاطب را بخنداند بلکه بتواند او را به فکر فروببرد و تجربهای تازه ارائه دهد؛ چیزی که کوکتل مولوتوف در تحقق آن ناکام بوده است.
منتقد سینما
ارسال دیدگاه