گاهی تاریخ، در سکوت کویر فریاد می‌کشد

یزد (پانا) - یادداشت معلم یزدی به مناسبت سالروز شکست نظامی آمریکا (پنجه عقاب) در طبس و شهادت سردار محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه یزد، منتشر شد.

کد مطلب: ۱۵۶۳۱۲۹
لینک کوتاه کپی شد
گاهی تاریخ، در سکوت کویر فریاد می‌کشد

گاهی تاریخ، در سکوت کویر فریاد می‌کشد. و گاهی یک مشت شن، کاری می‌کند که هزاران بمب و بالگرد و نقشه نظامی حریفش نمی‌شوند.

پنجم اردیبهشت، روزی است که طبس، این شهر آرام در دل کویر ایران، به نقطه جوش تاریخ بدل شد؛ جایی که آمریکایی‌ترین عملیات نجات تاریخ، در برابر ساده‌ترین عناصر طبیعت به زانو درآمد؛ و جایی که اراده الهی، نقاب از چهره پوشالی امپراطوری سلطه برداشت.

عملیات «دلتا»، مأموریتی کاملاً سری از سوی پنتاگون و سازمان سیا بود. هدف: آزادسازی گروگان‌های سفارت آمریکا در تهران. نقشه‌ای دقیق، پیچیده و چندلایه طراحی شد. هواپیماها از ناو هواپیمابر برخاستند، بالگردها از خاک عربستان به پرواز درآمدند و طبس، قرار بود ایستگاه اول این تهاجم مخفی باشد.

اما آنچه هیچ‌کدام از ژنرال‌های ستاره‌دار آمریکا پیش‌بینی نکرده بودند، طوفانی بود که نه از آسمان پنتاگون، بلکه از حکمت پروردگار برخاست. شن‌های کویر، به امر الهی، طوفانی ساختند که نه‌تنها تجهیزات دشمن را فروپاشاند، بلکه غرور آن‌ها را نیز خاک کرد.

اما این ماجرا فقط شکست آمریکا نبود؛ قصه‌ای است پر از قهرمان. و در صدر آن‌ها، مردی از دیار یزد، شهیدی به نام محمد منتظر قائم.فرمانده سپاه یزد، با گوشه‌هایی از خبر عملیات و تجاوز نیروهای بیگانه، بی‌درنگ و بی‌هراس، برای مقابله با دشمن وارد میدان شد. اما دست‌های ناپیدا، آتش به انبار مهمات زدند و محمد، آغشته به خون شد؛ نه در میدان نبرد رو‌در‌رو، بلکه در معرکه‌ای که پشت‌پرده آن، خائنان داخلی نیز نفس می‌کشیدند.

او شهید شد؛ اما نه فقط با پیکری سوخته، بلکه با نامی که چون آفتاب، در قلب تاریخ ماندگار شد. محمد، تجسم مردانگی و بصیرت در روزهای سخت بود؛ کسی که طبس را نه صرفاً «حادثه» که «میدان بصیرت» دانست و برای آن جان داد.

امروز، طبس فقط یک شهر نیست. یک روایت است.روایتی از ناتوانی مطلق استکبار در برابر ایمان و امداد غیبی. روایتی از خاکی که حرمت دارد، چون با خون شهیدی همچون محمد منتظر قائم آمیخته است.و اگر کسی خیال کند آن طوفان، تنها معجزه‌ای برای همان سال‌ها بود، سخت در اشتباه است.خدای دیروز، خدای امروز است.همان خدایی که شن‌ها را به تیغ بدل کرد، امروز نیز اراده‌اش فراتر از تمام تحلیل‌ها و محاسبات دشمن است. همان وعده‌ای که در طبس به تحقق پیوست، امروز نیز پابرجاست:

«إن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرْکُم»

و آمریکا، همان آمریکاست؛ با همان نقشه‌ها، همان طمع‌ها و همان غرورهای توخالی.اما باز هم نمی‌داند که هنوز ایمان در دل این مردم زنده است. هنوز در هر کوچه‌ی این سرزمین، محمدی منتظر است برای برخاستن؛ برای ایستادن.برای معلمان و مربیان، این حادثه فقط یک خاطره تاریخی نیست. طبس، یک کلاس است. کلاسی برای تربیت دانش‌آموزانی که بیاموزند غرور دشمن، آن‌گاه که بر خاک ایمان قدم می‌گذارد، فرو می‌ریزد.کلاسی برای درک این حقیقت که امنیت این کشور، با «طوفان شن» و «خون شهید» حفظ شده، نه با سکوت و بی‌تفاوتی.پنجم اردیبهشت، روز طوفان نیست؛روز بیداری است. روزی که کویر فریاد زد:«وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللهَ رَمی»

 

 

نویسنده : محمد حسین خیراندیش

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار