شاعر نوجوان اشکذری دو شعر جدید خود را به ساحت امام زمان هدیه کرد

متن دو شعر به شرح زیر است :

متن شعر" آشوب گیسو":

نخواهم من دوچشمی را که محروم است از رویت/نمیخواهم دو پایی را که جامانده است از کویت

نیرزد آن دو دوستی را که هرگز نامده سویت/نباشد آن مشامی که نبوییده است از مویت

خودش دریاست هر قطره که افتاده است در جویت/نمیرد هر غلامی که گرفته نان زِ بازویت

جهانی را دگرگون کرده است آشوب گیسویت/نماز عارفان را برده بالا طاق ابرویت

خلایق مات و مبهوت از مرام و شیوه و خویت/سیاه پوشیده کعبه از فراق دیدن رویت

و اما متن شعر دوم به نام "نبض زندگی":

مگر دنیا بدون تو بهای زیستن دارد؟ 

مگر این نبض مرگ آگین صدای زیستن دارد؟ 

اگر این پلک بالا می‌رود از شوق دیدار است

اگر این جان نفس دارد به یُمن دیده یار است

(خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را‌‌) 

متاع سیر عشاق از همین آشفته بازار است

علی این بار با نام محمد چشم وا کرده 

علی با یازده تن آینه در حال تکرار است 

از این در من نخواهم رفت تا جامم نگردد پر

کلید سائلی کردن همین اصرار و اصرار است

مدال فخر شاهان هم بساط سائلی از توست

بساطی که پر از آه و نوا و اشک و اقرار است