شعر "میهمان شریف" و "قرض بارانی" رونمایی شد

شعر اول شاعر نوجوان اشکذری به نام"میهمان شریف" است،که چنین به رشته تحریر درآورده است.

 

شعله ور سازید خشم خویش را صیاد ها

می‌رسد اینبار از تهران غم فریاد ها

صبح صادق رفته است از یادشان اما شما

حال،مهتابی کنید این بار شما تار را

امتداد غزه،تهران است و ما هم‌ سنگریم

دست در دستان هم ما فاتحان خیبریم 

ریشه های ظلم را با سیل خون خشکانده ایم

ملت خونیم؛ از یُمن شهادت زنده ایم

ایستاده در خروش زوزه کفتار ها

سیر گشتند از بقای جان خود اشرار ها

می‌زنند هربار و زهر تلخ ما را می‌چشند 

کِی بگیرند عبرت از این تلخی تکرار ها؟ 

میهمان بر ما مقدس؛میهمان بر ما شریف! 

برکت قدسِ شریف است است حُسن این دیدار ها

رفته اسماعیل اما راه و رسمش باقی است 

فاش کرده با شهادت آتش اسرار ها 

سرّ آزادی قدس است ذبح اسماعیل ها

کم نکرده است امت ایثار از این ایثار ها

با سلیمانی ابومهدی هنیه مغنیه 

باز خواهد گشت مهدی؛ با سپاه یار ها 

 

اما این شاعر؛ شعر دوم خود را که به نام" قرضِ بارانی" است چنین سروده است.

 

اسماعیل پشت اسماعیل میبینم صف قربانی اند

شیرخواران شیر مرد و فکر میدان داری اند 

کهنه سالان چون حبیب اینجا هنیه می‌شوند

آه!تهران مثل غزه؛فکرِ عاقبت بِخیری اند 

نقش زینب این زمان در حال تکثیر، از یاد

تکثیرها فکرِ ظهور،آن هم ظهور مهدی اند

باز فرعون است و نیل، دست و پا ها می‌زند

دست سامری بریده!گوساله ها مردابی اند

خون اسماعیل در ایران، قاسم به عراق

قابِ خون های شریکی، بی شمار دریایی اند

قرض دادیم جان به چشم کودک غزه 

ودر رجعت پس می‌گیریم، این قرض ها بارانی اند