پدران، قهرمانان بیادعای زندگی
سنندج (پانا) - پدرها، ستونهای محکم زندگیمان هستند که با سکوت و صبوری خود، داستانهای ناگفتهای از عشق و فداکاری را روایت میکنند. آنها زخم میخورند و درد میکشند اما همیشه برای رفاه ما ایستادهاند.
پدرها همیشه آرام و محکم، مردانی که خستگیهایشان را در سکوتشان دفن میکنند؛ ستونهایی که با تمام فرسودگیشان هنوز ایستادهاند تا سقف زندگی ما هرگز فرو نریزد.
پدران، قهرمانانی بیادعا هستند. آنها زخم میخورند و درد میکشند اما هرگز شکایت نمیکنند. هر خطی که روی دستانشان جا مانده، قصهای است از هزاران روز جنگیدن با سختیها؛ هر چین صورتشان، نقشهای از مسیرهایی است که برای رفاه ما پیمودهاند.
چه کسی میداند وقتی برای هزارمین بار لبخند میزنند شاید دلی شکسته در سینه دارند؟ چه کسی میداند شبهایی که ما آسوده خوابیدهایم، آنها با فکر آیندهمان پلک بر هم نگذاشتند؟ پدران، سنگهای سختیاند که برای عشق، نرمترین قلب دنیا را دارند.
پدرها! دستانتان خسته اما پر از برکت است. دلی دارید که همیشه نگران است اما هرگز چیزی از نگرانیتان به ما نشان ندادهاید. شما هر روز برای ما جنگیدید حتی وقتی خودتان زخمی بودید. زیر بار زندگی خم شدید اما نشکستید، فقط برای اینکه ما شکست نخوریم.
پدران! شما بیصدا زندگی میبخشید. بیهیچ چشمداشتی، بیهیچ منتی؛ اگرچه گاهی حرفهای شما را نشنیدیم، اگرچه خستگیهایتان را ندیدیم اما امروز، تمام وجودمان فریاد میزند که قدردان تمام لحظات بودنتان هستیم.
ای پدران صبور و استوار! سایهتان بر سر زندگی ما مستدام؛ دنیا اگر معنایی داشته باشد، آن معنا تلاش و ازخودگذشتگی شما است. دوستتان داریم، بیشتر از آنچه که کلمات، توان گفتنش را داشته باشند.
ارسال دیدگاه