حسین رضازاده:
گلستان وزنهبرداریتان این بود؟ جفای بزرگی در حق ورزش ایران شد
تهران (پانا) - نمیشود عاشق وزنهبرداری باشی، اما حسین رضازاده و رکوردشکنیهای فراموشنشدنی او را از یاد ببری. امکان ندارد جایی بحث وزنهبرداری نقل محفل باشد، اما سخنی از رضازاده در دنیای پولاد سرد مطرح نشود. اسطورهای نامدار که علاقهمندان به ورزش و اهالی این رشته المپیکی، تاریخ وزنهبرداری نوین ایران (بعد از انقلاب) را با او به نیکی یاد میکنند و میشناسند.
اما دارنده ۲ نشان طلای بازیهای المپیک ۲۰۰۰ سیدنی و ۲۰۰۴ آتن و رکورددار سنگینوزن جهان در دسته ۱۰۵+ کیلوگرم (دسته سابق فوقسنگین) سالها است مثل خیلی از همقطاران پرافتخار و عنواندارش از خانه اصلی خود یعنی فدراسیون و مجموعه وزنهبرداری ایران دور شده است. به قول خود حسین رضازاده، علی مرادی در طول چند سالی که رئیس فدراسیون بوده، فقط یک بار بهصورت رسمی از من برای حضور در فدراسیون وزنهبرداری دعوت کرده است، آن یک بار هم برای ماجرای «کمکهای مؤمنانه» بوده است.
این بیمهری از سوی خودیها در شرایطی دیده میشود که در عوض خارجیها هنوز با رضازاده خاطره دارند و وقتی او را میبینند، شروع میکنند به گرفتن عکس یادگاری. درست مثل اتفاقی که در حاشیه همین رقابتهای جهانی تاشکند افتاد و او میهمان کنفدراسیون وزنهبرداری آسیا بود.
خیلی وقت است با هم حرف نزده بودیم.
بله، شرمنده شما و بقیه دوستان رسانهای هستم. حقیقتش بهخاطر مشغله کاری که داشتم خیلی فرصت نمیکنم پاسخ محبت و لطف دوستان را بدهم. اما واقعاً من هم دلم تنگ شده بود برای حرف زدن درباره برخی مسائل.
فکر کنم بعد از دو سه سال دوری از دنیای وزنهبرداری، حضورتان در رقابتهای جهانی تاشکند هم برای شما و هم برای خارجیها اتفاقی جالب بود؟
درست است. بیش از دو سال بود که در دنیای وزنهبرداری چه داخل و چه خارج از ایران هیچ فعالیت خاصی نداشتم. بازیهای آسیایی جاکارتا آخرین حضور رسمی من در رقابتهای وزنهبرداری بود که بهعنوان عضو هیأت اجرایی کنفدراسیون قاره آسیا به این رقابتها دعوت شده بودم. البته ماجرای پاندمی کرونا و تعطیلی ورزش هم مزید بر علت بود.
چه اتفاقی افتاد که حسین رضازاده از خط اول وزنهبرداری ایران دور شد؟
خودتان میدانید چه انرژیهای منفی و چه دستهای پشت پردهای باعث شد تا من به قول شما از خط مقدم، سیستم فنی، مدیریتی و اجرایی وزنهبرداری ایران دور شوم. اصلاً هم نمیخواهم به عقب برگردم و آن مسائل را نبش قبر کنم. فقط باید این را بگویم که حسین رضازاده عاشق وزنهبرداری است. حسین رضازاده هر آنچه در این سالها به دست آورده مدیون وزنهبرداری و محبت و لطف مردم بوده است. من از سن ۱۴- ۱۳ سالگی وارد چرخه قهرمانی و دنیای وزنهبرداری شدم. در وزنهبرداری رشد کردم و به حسین رضازادهای که امروز همه میشناسند، تبدیل شدم. بعد چطور میتوانم دلم با این رشته نباشد و عرق وزنهبرداری را نداشته باشم؟ اما برخی بیمهریها و کملطفیهایی که در طول این چند سال (بعد از پایان دوره ریاستم در فدراسیون) به من و اغلب پیشکسوتان، قهرمانان و چهرههای نامدار وزنهبرداری ایران شد، باعث شد که ما کنارهگیری از وزنهبرداری را به بودن و تن دادن به هر چیزی در وزنهبرداری ترجیح دهیم. کجای دنیا با قهرمانان و اسطورههای ورزش خود اینچنین با بیمهری و کملطفی برخورد میکنند؟ فکر کنم فقط ما در ایران بجای تجلیل و تقدیر از ستارههای ورزش خود دنبال تخریب و نابود کردن آنها هستیم.
شنیدیم که حضور شما در رقابتهای جهانی تاشکند با استقبال از سوی قهرمانان و مسئولان تیمهای حاضر در این رقابت همراه بود.
بله. هر چقدر در داخل کشور مسئولان فدراسیون وزنهبرداری و برخی عزیزان مسئول نسبت به ما بیمهر و کملطف هستند، خارجیها هر وقت من را در مسابقات مختلف دیدند، محبت داشتند و من را شرمنده کردند که خودم هم باورم نمیشد. در تاشکند هم که مسئولان فدراسیون جهانی مثل جلود، مایکل ایرانی و...، هم میزبان مسابقات ازبکها و هم قهرمانان و مربیان مختلف کشورهای خارجی به قدری نسبت به من لطف داشتند که برای خودم باورکردنی نبود. خدا را شکر میکنم که حتی اگر مدتی هم از دنیای وزنهبرداری دور بودم، باز هم اینقدر اعتبار و آبرو در عرصه بینالمللی دارم که میتوانم نام ایران را در این مجامع زنده نگه دارم.
با توجه به نزدیک بودن تغییرات در فدراسیون جهانی، گفتوگویی با مسئولان فدراسیون جهانی در تاشکند داشتید؟
محمد جلود، دبیرکل عراقی فدراسیون جهانی و مایکل ایرانی سرپرست موقت فدراسیون جهانی وزنهبرداری از قدیم بهواسطه دوره قهرمانی و عضویتم در هیأت اجرایی کنفدراسیون آسیا، با من خیلی ارتباط خوب و دوستانهای داشتند. در تاشکند هم چند جلسهای با آنها داشتیم و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت کردیم. مسئولان فدراسیون جهانی از من سؤال میکردند که چرا به جای وزنهبرداری، در ورزش جانبازان و معلولان مشغول فعالیت هستم. من هم جوابی برای آنها بجز سکوت نداشتم! آنها که نمیدانند ما اینجا چه وضعی داریم. فکر میکردند همه چیز روبراه است و ما خودمان دوست نداریم در وزنهبرداری فعالیت کنیم.
چطور میشود ازبکها در طول این چند سال در وزنهبرداری جهان این همه رشد کردند، اما ما که همیشه از آنها جلو بودیم تا این حد چه از نظر سختافزاری و چه از لحاظ پشتوانه عقب افتادیم؟
پاسخ این سؤال خیلی واضح و روشن است. نه تنها ازبکها بلکه کشورهای حوزه خلیج فارس در رشته وزنهبرداری به واسطه اینکه همیشه در مجامع مختلف پشت هم بودند و از نمایندهها و چهرههای شاخص خود حمایت و پشتیبانی کردند، امروز در عرصه بینالمللی موفق بوده و صاحب کرسیهای بانفوذ در فدراسیون جهانی و قاره آسیا هستند، اما ما چون همیشه زیر پای هم را خالی کردهایم و تا توانستیم تیشه به ریشه چهرههای شاخص و نامدار خود زدهایم تا خودمان در رأس باشیم و صاحب قدرت و کرسی بینالمللی؛ نه تنها عایدی نداشتیم، بلکه در داخل کشور هم میبینیم که وضعمان خراب است و روز به روز هم حال این رشته پرافتخار بدتر از قبل میشود.
چرا با این وضعیت اسفباری که توضیح دادید، مسئولان ورزش نسبت به شرایط وزنهبرداری واکنش نشان نمیدهند؟
سؤال من هم از مسئولان ورزش همین است؛ چرا کسی پیگیر شرایط بد وزنهبرداری نمیشود؟ حال وزنهبرداری خراب است، روز به روز هم بدتر از قبل میشود. کافی است نگاهی به وضعیت وزنهبرداران، پیشکسوتان، قهرمانان و مربیان این رشته بیندازید و پای درددل آنها بنشینید، خودتان متوجه میشوید که چقدر حال وزنهبرداری خراب است. خواهشم از وزیر ورزش و مسئولان ورزش کشور این است هر چه زودتر به داد این رشته برسند، زیرا هرچقدر وزنهبرداری به حال خودش رها شود، مطمئن باشید اوضاع از این بدتر میشود.
آینده ملیپوشان و تیم ملی وزنهبرداری ایران را به واسطه عملکردشان در تاشکند چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم این بچهها بینظیرند. من میدانم که زجر و فشارهای فراوانی را در اردوهای مختلف تحمل کردند تا در میدان جهانی برای کشورمان افتخار کسب کنند. اما وقتی شنیدم که حتی آب معدنی و غذایشان را خودشان با پول توجیبی تهیه میکردند، خیلی غصه خوردم. واقعاً این گلستانی بود که رئیس فدراسیون وزنهبرداری میخواست برای وزنهبرداری ایران مهیا کند؟ شما خودتان دوره ریاست من را یادتان هست. ما برای اردوهای خارج از خانه و داخل تهران، اسپانسرهای توانمندی میگرفتیم که همه جوره بچهها و تیم را حمایت میکردند. نتیجه کارمان هم در المپیک لندن و سایر رقابتهای مختلف در تمامی ردههای سنی مشخص و مستند است. به نظرم همه این بچههایی که در تاشکند وزنه زدند، جزو بهترینهای وزنهبرداری ما هستند و اگر خوب حمایت شوند میتوانیم در بازیهای آسیایی و المپیک پاریس بهترین نتیجه را کسب کنیم.
نظرتان درباره برخورد قهری کادرفنی و فدراسیون با ستارههای مدالدار وزنهبرداری ایران مثل سهراب، کیانوش، قشقایی و هاشمی چیست؟
این جفای بزرگی است که به ورزش و منافع ملی ایران شد. مگر میشود که یک مدیر یا سرمربی بهترینهای خود را کنار بگذارد فقط به خاطر اختلاف سلیقه یا احیاناً کدورتی که بین آنها وجود داشته است. ما اگر در تاشکند همه این ستارهها را داشتیم خودتان مقایسه کنید، نتیجه شگفتانگیزی برای وزنهبرداری ایران کسب میشد. آیا این ضربه به منافع ملی و بازی با سرنوشت این قهرمانان نبود؟ به نظرم ما در فدراسیون وزنهبرداری ایران در حال حاضر بزرگتر و مرشدی که این وسط حکم پدر وزنهبرداری و رهبری توانمند برای میانجیگری در این قبیل مسائل را داشته باشد نداریم. شاید ژست بزرگتر و پدر وزنهبرداری را به خود بگیریم، اما در حقیقت چوب این خلأ بزرگ را داریم میخوریم. همین موضوع دوپینگ هم اگر حواسمان نباشد در شرایط بحرانی فعلی که هم فدراسیون جهانی و هم IOC حواسشان به ما هست بد ضربهای میخوریم. طوری که ممکن است دیگر تا سالها نتوانیم تاوانش را بدهیم. اینکه در رده سنی پایه این پدیده شیوع و رواج پیدا کرده است اصلاً اتفاق قشنگ و امیدوارکنندهای نیست.
ارسال دیدگاه