در گفتوگو با پانا
خسرو قمری: مردم باید واقعیتها را بدانند؛ دوچرخهسواری ایران در حال مبارزه در جنگ ناخواسته اقتصادی است
هزینه دوچرخهسواری بالا است و حادثه طبیعت آن است
تهران (پانا) - رئیس فدراسیون دوچرخهسواری با گلایه از وضعیت مالی فدراسیون و مشکلات مالی که با تحریمها بیشتر شده است، علت بخش بزرگی از حوادث جادهای دوچرخهسواری را فرهنگ رانندگی میداند.
دوچرخهسواری ایرانی یکی از رشتههایی است که در هفتههای اخیر با حواشی مختلفی روبرو بوده که بدون شک مهمترین این حاشیهها حادثه جادهای برای مهیار فرزانه نوجوان دوچرخهسوار یزدی در زمان تمرین است که منجر به درگذشت این نوجوان ایرانی شد. اتفاقی که پس از آن بحث درباره حوادث جادهای در دوچرخهسواری را باز کرد و در این میان گلایههایی هم از فدراسیون مطرح شد که مهمترین آنها به محمد رجبلو ملیپوش دوچرخهسواری ایران برگشت که در گفتوگو با پانا از نبود اسکورت و عدم وجود امنیت گلایه کرد. به بهانه حواشی اخیر فدراسیون دوچرخهسواری با خسرو قمری رئیس فدراسیون دوچرخهسواری به گفتوگو نشستیم و رئیس فدراسیون مسائل مختلفی را از حوادث جادهای تا فرهنگ رانندگی و مشکلات مالی گسترده فدراسیون مطرح کرد.
برنامهای برای جلوگیری از مرگ استعدادهای دوچرخهسواری ایران به علت حوادث جادهای داریم؟
دوچرخهسواری که زیر نظر هیات تمرین میکند قطعاً اسکورت به همراه او هست.
از آنجا که تمام تیمهای کنتینانتال(نیمهحرفهای ) ما جمع شده است و طبق شنیدهها هیاتها بسیار کم کار هستند چطور ورزشکار زیر نظر هیات تمرین کند؟
من خودم ملیپوش دوچرخهسواری بودم و به مسابقات کشوری زیادی هم رفتهام. تصور کنید ۱۵دوچرخهسوار با هم به تمرین میروند؛ یا باید برای هر ۱۵ نفر ۱۵ عدد اسکورت بگذاریم که در سراسر دنیا شامل شرایط خاصی است و یا باید برای همگی آنها یک اسکورت در نظر بگیریم. ولی هر کدام از نظر سطحی و قدرت بدنی با هم متفاوت هستند و بر اساس برنامه تمرینی خود از گروه جدا میشوند، و امکانپذیر نیست.
مشکل ما فرهنگ رانندگی است، در طبیعت رشته دوچرخهسواری به عنوان یک وسیله نقلیه، احتمال زمین خوردن و تصادف وجود دارد، چه در تمرین چه در مسابقه و چه در اردوهای تیمی؛ اما اینکه چه شرایطی را در نظر بگیریم تا به این اتفاقات به حداقل خود برسد مسئله دیگری است. فرهنگ جامعه باید به بلوغی برسد که به دوچرخهسوار نزدیک میشوند فاصله را در نظر بگیرند، طبق مقررات رانندگی به علائم ورود دوچرخهسوار ممنوع یا محل تردد دوچرخهسوار توجه نمایند. رانندهای که با سرعت عجیبی میخواهد از کنار دوچرخهسوار رد شود، اصلاً دوچرخهسوار نه، یک مانع به عنوان یک شیء جاندار در کنار خیابان، آیا نباید سرعت مطمئنه را در این موارد حفظ نماییم؟
اما درباره اتفاق دردناکی که در یزد برای دوچرخهسوار ما افتاده است باید بگویم، زمانی به تمرین رفته است که طبق ضوابط هیات نبوده است. ولی با این وجود به شدت از این بابت محزون هستیم و وکیل زبدهای به خدمت گرفتیم.
آیا نمیشود برای تمرین دوچرخهسواران مسیر خاصی تعبیه کرد؟
ما مسابقات متعددی میرویم. تنوع مسیر در مسابقات باهم فرق دارد، پس ما نمیتوانیم برای هر دوچرخهسوار یک میسر کفی سرازیری یا سربالا داشته باشیم. دوچرخهسوار به هر سه این سبک نیاز دارد و از همه مهمتر باید آنقدر تنوع در مسیر داشته باشد که اگر در هر مسابقه شرکت کرد بر اساس آن مسیر بتواند عملکرد خوبی داشته باشد. ما اگر پیست دوچرخهسواری هم داشته باشیم یک دوچرخهسوار تیزرو حتماً باید در جاده تمرین کرده باشد و آماده باشد بعد مسائل تکنیکی و تاکتیکی را در پیست انجام دهد. اینها مسائلی اجتنابناپذیری هستند که جزو ذات دوچرخهسواری محسوب میشوند و نمیتوان برای هر دوچرخهسوار جاده یا مسیری را طراحی کرد.
با این اوصاف فدراسیون برای بالا بردن فرهنگ رانندگی تا جلوگیری از بروز اتفاقات کاری انجام داده است؟
طبیعت رشته ما این است. شما نمیتوانید رانندگی کنید بعد بگویید هیچکس با من تصادف نکند یا من با کسی تصادف نکنم. ما در مسیرهای مختلف باید تمرین کنیم و نیاز به تنوع مسیر هم داریم. ما سالیانه بالغ بر دو سه هزار همایش دوچرخهسواری در سراسر ایران برگزار میکنیم که فرهنگ استفاده از دوچرخه بالا برود و سالیان سال است که در توسعه فرهنگی دوچرخهسواری عمومی کار بسیار زیادی انجام میدهیم. بیاییم خارج از عرف جهانی، مسیر دوچرخهسوار را در جادهها درست کنیم، همان رفتار مسیر اتوبوس با آن اتفاق میافتد و موتورسوارها به داخل میآیند.
موضوع دیگری این است که در قوانین راهنمایی و رانندگی برخی کشورها حق تقدم با دوچرخهسوار تعریفشده است. ما اگر بخواهیم هم نمیتوانیم از پس همچنین کاری در این مجموعه آییم. ما باید خوراک فکری به مسئولین دهیم تا بتوانند این قوانین را اعمال کنند.
نکته دیگر توسعه ورزش همگانی است، ما چند سالی هست در توسعه ورزشهای همگانی قدمهای بزرگی برداشتهایم. طبق بخشنامه وزیر ورزش، یکی از اولویتهای اصلی هر فدراسیون ورزش همگانی است. این خیلی میتواند به ما کمک کند که یک روند و یا یک موج فکری در سراسر ادارات در کشور ایجاد کند و باعث رشد فرهنگ شود و دوچرخهسواران ما زیر نظر هیاتها به تمرین بروند. وقتی دوچرخهسوار به صورت گروهی به تمرین میرود یک گروه خیلی نمایانتر و مشخصتر هست تا انفرادی، لذا ورزشکاران باید در بعضی موارد تحمل و صبر داشته باشند تا هیات به شرایط عادی خود برگردد و طبق برنامه تمرین خود را داشته باشند.
از سال ۷۱ که عبدالله آذری در جاده از دست رفت تا امروز که سال ۹۹ مهیار فرزانه را در جاده از دست دادهایم، تعداد زیادی حوادث جادهای داشتهایم که برخی از آنها به مرگ منجر شده، چرا تمهیدات اساسی صورت نگرفته است؟
در این بازه زمانی با از دست دادن تنها هفت نفر از بهترین ورزشکارانمان، باید به این نتیجه برسیم که کار فرهنگی زیادی انجام شده است. با کانکسهای دوچرخهسواری و توسعه ورزش همگانی، نگاه مردم به دوچرخهسواری نگاهی مثبت شده است که میتواند برای سلامتی مفید باشد. در گذشته که برای تمرین به جاده میرفتیم مردم سنگ و یخ و هر چه دم دستشان بود به من پرتاب میکردند. ولی الآن دوچرخهسوار محترم شمرده میشوند. البته باز هم هستند رانندههایی که رعایت نمیکنند، در برخی از موارد هم متوجه میشوید دلیل بیاحتیاطی راننده موبایل بوده است. وگرنه چطور میرود یک ورزشکار ما در مسیر جاده که دید دارد از بغل ضربه بخورد. در همین حادثه یزد ما سه کارشناس فرستادیم که هر سه اعلام کردند دوچرخهسوار از کنار میرفته و راننده او را ندیده است. دوچرخهسواری شرایط اجتنابناپذیری در این موارد دارد، دست خودم بهواسطه یک اتفاق جادهای در تایوان سه سانت کوتاه شده، در صورتی که با تیم ملی هم بودم و این حوادث را دیدهام.
برای مثال یکی از انتقادهایی که به فدراسیون شده از سوی محمد رجبلو ملیپوش ما بوده که از نداشتن اسکورت گلایه دارد.
آقای رجبلو میگوید اسکورت میخواهد اما اگر ما برای شخص شما اسکورت بگذاریم منطقی است ولی اگر ۵ نفر باشید نمیشود. ما نمیتوانیم برای ۵ نفر ۵ ماشین پشت دوچرخهسوار راه بیندازیم. آقای رجبلو گاهی تهران است گاهی میگوید البرز است. ولی به هر حال به عنوان یک ملیپوش اگر هیات به او اسکورت نمیدهد باید به ما باید مراجعه کند تا به هیات تذکر داده شود که موظف است برای ورزشکار موتور یا ماشین بگذارد. در مجموع این مسائل در دوچرخهسواری وجود دارد و باید ما سرمایهگذاری کنیم و بیشتر وقت بگذاریم که فرهنگ دوچرخهسواری در کشور را بالا ببریم.
چرا تیمها نیمه حرفهای جمع شدهاند؟ چرا هیاتهای کم کاری داریم؟ ورزشکار باید به وسیله تیم در مسابقات بینالملی شرکت کند و مشکل ویزا و هزینه لوازمی مانند لاستیک، کلاه و دیگر لوازم جانبی را به تنهایی نمیتواند مرتفع کند.
یکی از دلایل این موضوع مشکلات اقتصادی است. برای مثال باشگاه پیشگامان ما دو سال پیش به خاطر چند برابر شدن قیمت ارز به مشکل برخورد کرد. تیم میخواست به مسابقات بینالمللی برود اما هزینهها چند برابر شده بود. ما دوچرخه میخریدیم ۲۰ میلیون تومان ظرف مدت شش ماه تا یک سال این دوچرخه شد ۲۰۰ میلیون تومان؛ قیمتها ۵ تا ۱۰ برابر شده است. حتی واردات هم ممنوع شد ما در یک فضای جنگ اقتصادی و تحریم هستیم، برخی رشتههای ورزشی هم مثل رشته ما آسیبپذیریشان بالا است. لوازم ما در داخل تولید نمیشود؛ علیرغم اینکه در سال گذشته بالغ بر ۲۵ قطعه از دوچرخه ساختیم که در دوران دوچرخهسواری ایران بیسابقه بوده، وابستگی ما به واردات وابستگی اساسی هست. از طرف دیگر سرمایهگذاری که میخواهد در ورزش تبلیغ کند، اگر تولید نباشد چطور تبلیغ کند؟ تمام این مسائل بر اساس شرایط موجود مرور کنید متوجه میشوید دوچرخهسواری ایران در حال مبارزه در جنگ ناخواسته اقتصادی است. برای بازیهای آسیایی که میخواستیم از فرانسه دوچرخه بخریم، ۳ ماه ما را معطل کردند و در نهایت اعلام کردند شما تحریم هستید. برای خرید قطعه هم چنین مشکلاتی را باید پشت سر بگذاریم.
درباره تعطیل شدن باشگاهها بیشتر توضیح میدهید.
مثلاً پتروشیمی تبریز واگذار میشود به بخش خصوصی و بخش خصوصی میگوید من در ورزش حرفهای دیگر هزینه نمیکنم. از نماینده استاندار و مسئولین استان خیلی پیگیری کردیم اما تعطیل کردند و رفتند. یا اینکه شهرداری تبریز یک بخشنامهای میکنند که شهرداریها موظف هستند در توسعه ورزش همگانی کار کنند اما وظیفهای برای ورزش حرفهای ندارند و در نتیجه تیم را تعطیل میکنند.
یا یک کارخانهای که در بخش تولید سرآمد بود و شرایط خوبی داشت، در این تحریمها دچار مشکل شد و حتی برای پرداخت حقوق کارمندانش هم مشکل داشت و همین موضوع باعث تعطیلی شد. یک مرور کنید میبینید ظرف مدت یک سال و نیم تعدادی از باشگاههای ما تعطیل میشوند. از طرف دیگر تعدادی از تورهای ما تعطیل شده است، در استانها از استاندار بپرسید علت تعطیل شدن تور مرکزی که ۱۶ دوره برگزار شده چیست، متوجه میشوید که عمدهاش مسائل مالی بوده است. تور مازندران، تور کرمان، تور ریاستجمهوری همه تعطیل شدند، میبینید که برخی از این مشکلات از دست من خارج است. وقتی یک هیات در یک استان مسابقه برگزار میکند این مسابقه کمک حال فدراسیون است.
این روند افزایش قیمت طبیعیتا روی توسعه دوچرخهسواری در بخش پایه هم تأثیرگذار است.
دقیقاً همین است، چه کسی میتواند برای فرزندش دوچرخه ۷۰ میلیونی آن هم دوچرخهای در حد تمرین سطوح اولیه بخرد؟ اینها واقعیتهایی است که وجود دارد. دیگر ورزشها مثل کاراته ابزار سادهتری دارند اما دوچرخهسوار که میخواهد در مسابقات ملی شرکت کند فقط باید ۱۵۰ میلیون تومان ابزار و وسایل دوچرخهاش را بخرد. یک دستگاه آنالیز تمرین ورزشکار ۲ تا ۱۰ هزار یورو قیمت دارد، یک کفش ۱۰ میلیون تومان و یک دست لباس ۳۰۰ دلار یک حلقه لاستیک ۱۷۰ دلار قیمت دارد مردم باید واقعیتهای دوچرخهسواری را بدانند .ما در گذشته منابع مالی که بهدستمان میرسید خیلی بیشتر از این حرفها بود. اما باشگاهها و هیاتهای ما مشکلات مالی دارند. به همین دلیل است که این رودخانه پرجوش و خروش ما کم آب شده است، اما با تمام این مشکلات نتایج خوبی گرفتهایم. سال گذشته ما دخترمان بعد از ۷۰ سال مدال آسیایی گرفته است. خانم سمیه یزدانی چطور میتواند به باشگاههای اسپانیا برود و لژیونر شود. خودش با مکاتبات و پیگیریهایی که کرد موفق شد. آن وقت آن یکی ورزشکار نمیتواند چنین فضایی را برای خودش فراهم کند؟ همه چیز که نمیشود فدراسیون آماده کند و تحویل ورزشکار دهد. خود ورزشکار هم باید از وقت کاری خودش، از توان خودش هم در این قضایا استفاده کند. به فرض مثال من میخواهم آقای رجبلو را پرزنت کنم برای یک باشگاه خارجی، میروم همه کارهایش را انجام میدهم اما در نهایت ایشان میگوید نه این خواسته من نبود و خواستهام فلان چیز است. درصورتیکه کسی که میخواهد در یک جایی استخدام شود شرایط بهتری برای خودش رقم بزند باید خودش هم کمک کند. فدراسیون دوچرخهسواری هم آمادگی آن را دارد که در هر جایی که نیاز باشد برود و در شورای برون مرزی مجوز بگیرد و با تمام قوا از ظرفیتهای وزارت امور خارجه و وزارت ورزش و جوانان و ظرفیت فدراسیون برای گرفتن ویزا اقدام کند. برخی از افراد وقتی در یک فضایی قرار میگیرند صحبتهایی را دارند اما باید بر اساس واقعیتها و شرایط داخل کشور صحبت شود.
آیا در این شرایط به ورزشکاران کمکهای مالی شده است ؟
خیر. وقتی باشگاه و اسپانسر فعالیتش تعطیل شده است، وقتی من از طریق دو دستگاه وزارت ورزش و جوانان و کمیته تیم ملی المپیک منابعی محدود و مشخص دارم، ما مسائل خاصی را داریم، باید به ۴ تا ۵ کمیته زیر مجموعه رسیدگی کنیم، شما دقت کنید علاوه بر جاده ما در بخشهای دیگر هم در آقایان و خانمها و ردههای سنی فعال هستیم؛ علاوه بر این، بخش جانبازان و معلولین هم که به تازگی به ما پیوسته است، با این تفاسیر باید ۷۰ تا ۸۰ نفر جدا کنیم و به آنها حقوق بدهیم و با این حقوق توقعات دیگر هم ایجاد میشود. من برای ۷۰ نفر ماهی یک میلیون بدهم ۷۰ میلیون تومان میشود که سالیانه ۸۴۰ میلیون تومان هزینه است مگر من چقدر منابع مالی دارم؟ برگزاری مسابقات، اردو، لوازم و گرانی قیمتها را داریم، خیلی بتوانم کارم را عالی پیش ببرم مسابقاتم را نظم و انضباط میدهم و باشگاهها را فعال کنم. برای اینکه به ما اعلام کنند مسابقات باشگاهی را برگزار کنم لحظهشماری میکنم، چون اینطور قرارداد بچهها بسته میشود.
دوچرخهسوارانی که غیر از دوچرخهسواری حرفهای ندارند باید چه کار کند؟
ما در جلسهای که با کمیته ملی المپیک و وزارتخانه داشتیم یکی از مسائلی که مطرح کردیم همین بود. اعلام کردیم ورزشکار ما در این تعطیلات باشگاهی مشکلات مالی فراوان دارد اما کمیته ملی المپیک مبلغی برایمان واریز نکرده و وزارت ورزش و جوانان هم در حد پرداخت حقوق کارمندان پرداختی داشته است. چیزی در دست ما نیست ما اگر داشته باشیم میدهیم. وقتی از ابتدای سال نه اسپانسری هست نه فعالیت اقتصادی و همه کشور بسیج میشود که اولویت بر سلامتی مردم است گفتن برخی مسائل در جلسات درست نیست.
مشکلات حادثهای جادهای و مالی باعث نمیشود روی آوردن به این رشته کم شود؟
هر رشتهای خصوصیتهایی دارد. رشته دوچرخهسواری برای تأمین لوازم هزینه دارد و هر کسی برای ورود به این رشته در بدو ورود تمام هزینهها را مدنظر قرار میدهد و وارد میشود. افرادی که آمدهاند با شرایط کنونی آشنا هستند و طبق وعدهای وارد نشدند که بگوییم اطلاعرسانی نشده است، هر کسی میآید با زمینخوردنها با حوادث رانندگی و با هزینهها آشنا بوده که وارد شده است.
از طرف دیگر قهرمانهای ما که در سطح آسیا و بازیهای آسیایی یا در سطح المپیک و قهرمانی جهان نتیجهای بگیرد صندوق حمایت از قهرمانها را داریم که ماهیانه به آنان حقوق تعلق میگیرد. یعنی ورزشکار مادامالعمر بیمه میشود و حقوق از طریق صندوق حمایت از قهرمان دریافت میکنند. اما بعضی از ورزشکاران ما به حق و حقوق خود آشنا نیستند و نمیدانند کسی که قهرمان میشود میتواند در رابطه با سربازی، در رابطه با ادامه تحصیل و کار و بیمهاش شامل تمهیداتی میشود. این چیزها را ما باید بیشتر اطلاعرسانی کنیم خود ورزشکار هم باید از طریق فدراسیون پیگیری کند.
افرادی که علاقهمند به ورود در رشته دوچرخهسواری هستند باید بدانند هیاتها و فدراسیون حد و حدود اعتباری دارند. هر کسی که میخواهد وارد شود باید بداند، قبل از ورود اطلاعات خود را کامل کند. یعنی اگر فردا بچهای که وارد شده روزی ۵ تا ۶ساعت رفت دوچرخهسواری کرد باید بداند برای درس و آیندهاش و خانوادهاش قابل هضم است؟ اینها را خانواده و خود ورزشکار باید در نظر بگیرد و بعد وارد شود. یک سری امکانات را هیاتهای ورزشی میدهند تا زمانی که وارد تیم ملی شود . وارد تیم ملی که شدند، دیگر وظیفه فدراسیون است که کمکشان کنیم و امکانات را در اختیارشان میگذاریم.
در بخش تأمین بودجه وضعیت فدراسیون چطور است؟
با توجه به تنوع در رشتههایمان، و اینکه جانبازان و معلولین هم به ما اضافه شده است، نیاز به منابعی بیشتر از سال گذشته داریم. اگر منابع تاکنون تغییر کرده بر اساس تورم بوده و هنوز برای موارد اضافه شده منبعی به ما داده نشده است و باید نگاه خاصتری به رشته ما داشته باشند .بعضی از رشتهها میتوانند اسپانسر داشته باشند و منابع مالی را از طرق مختلف تأمین کنند، بعضی مثل ما که بیننده تلویزیونی کمتری دارند و تمرکز بر یک قاب نیست و توانایی انجام پخش مستقیم را که در صداوسیمای کشورمان نداریم و باعث میشود کمتر دیده شویم را باید توجه بیشتری داشته باشند. چون تأمین منابعمان سخت است، رشته سنگین است و ابزار و وسایل گرانی داریم و اسپانسر کم است، پس باید خیلی هوای ما را داشته باشند.
از مجموعه حرفها میتوان اینطور برداشت کرد که دوچرخهسواری به پایان خط رسیده و خیلی حالش بد است؟
نه خیر. باید بگوییم دعا کنیم تا این شرایط هرچه زودتر تمام شود. سایر رشتهها مثل والیبال و فوتبال هم از تعطیل شدن مسابقات ضرر کردهاند. در تمام دنیا شرایط خاصی حاکم شده است و فقط مخصوص به ایران و دوچرخهسواری ما نیست. باشگاه فعالیتی نکرده که بخواهد پولی پرداخت کند، پس باید صبر کنیم و از گفتن چنین جملاتی خودداری کنیم. وقتی قرار است مثلاً در فوتبال وقتی قرار است مسابقات بدون تماشاگر باشد، درآمد هم کم میشود و باید سطح توقع فوتبالیست پایین بیاید. ما باید با حداقلها کار خود را شروع کنیم تا از تحریم خلاص شویم از طرف دیگر در روند عجیب و غریب ارز که وابستگی کامل به آن داریم باید شرایطی ایجاد شود که بتوانیم مثل گذشته فعالیت کنیم. البته همین الآن هم دوچرخهسواران ما فعالیتشان نسبت به گذشته خیلی بالا رفته است. جمعهها اطراف مجموعه ورزشی آزادی را ببینید حداقل ۱۰۰تا ۱۵۰ نفر در حال تمرین هستند و همه منتظرند این شرایط بگذرد و مسابقات شروع شود. ما سال گذشته ۱۷۰ روز در ردههای مختلف مسابقه داشتیم و نمیتوانیم بگوییم این فعالیتها و مسابقات آب در هاون کوبیدن است. شرایط کنونی برای سراسر دنیا اتفاق افتاده است و باید تحمل کنیم تا این شرایط عوض شود.
ارسال دیدگاه