جاسمیان: آقای جباری! شما کجای فوتبال بودید که درباره پیشکسوت پرسپولیس این حرفها را مطرح میکنید؟
تهران (پانا) - پیشکسوت باشگاه پرسپولیس در اظهارنظری شدیدالحن به اتهامات دو پیشکسوت استقلال به مرحوم همایون بهزادی واکنش نشان داد.
به گزارش خبرورزشی، حمید جاسمیان درباره حواشی رخ داده پیرامون اتفاقات مربوط به دهه ۴۰ و ۵۰، انحلال باشگاه شاهین و دخالت برخی مدیران وقت با ما همکلام شد البته با چاشنی گلایه از برخی پیشکسوتان استقلال.
این غائله چیست که در این مدت درباره باشگاه شاهین، پرسپولیس و تاج راه افتاده است؟
اولاً باید بگویم آقای روشن، آقای جباری! همایون بهزادی دستش از این دنیا کوتاه است و نمیتواند به شما جواب بدهد. زشت است که چنین حرفهایی را درباره او مطرح میکنید. آقای جباری! شما کجای این فوتبال بودید که امروز درباره پیشکسوتان پرسپولیس چنین حرفهایی را مطرح میکنید؟ آقای روشن! برای شما زشت است. ما در باشگاه پرسپولیس سرطلایی و پاطلایی داشتیم. شما در استقلال چه داشتید؟ تنها آن خدابیامرز، ناصر حجازی بود که...
درباره شغل مرحوم بهزادی حرف میزنید؟
اگر همایون بهزادی کارمند ساواک بود خیلی از استقلالیها هم آن زمان شغل دولتی داشتند. بهزادی چند بار در گرفتاریها ضامن شما تاجیها شد؟ فراموش کردهاید وقتی قلیچخانی با دُرّی، سردبیر کیهانورزشی به مشکل خورد چطور همایون بهزادی با وساطت مشکلش را برطرف کرد؟ آقای جباری گذشته تان را فراموش نکنید. یادمان هست در راهآهن چه کار میکردید.
چرا روی باشگاه شاهین حساسیت وجود داشت؟ آیا واقعاً خسروانی در انحلال شاهین دست داشت؟
بله تأیید میکنم! اگر در اسامی پیشکسوتان پرسپولیس مروری سطحی بکنید متوجه میشوید که بین آنها افراد تحصیلکرده و سرشناس کم نیستند. روزی در ورزشگاه امجدیه، همان شیرودی فعلی با تیم تهرانجوان بازی داشتیم. در حاشیه مسابقه و داخل جایگاه بین خواجهنوری مدیر باشگاه شاهین با سرهنگ سرودی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال مشاجره شد. طوری که خواجهنوری با سیلی به صورت سرودی زد. در آن دوران خیلیها در حکومت تیم شاهین را که خاستگاه مردمی زیادی داشت، دوست نداشتند و با بروز این درگیری تهمت تودهای به ما زدند. میگفتند تیم شاهین تیم روشنفکرهاست و منحلمان کردند. دکتر اکرامی و خیلیهای دیگر، همگی از تحصیلات بالایی برخوردار بودند.
و بعد پرسپولیس شکل گرفت؟
بله! بعد از آن من به اتفاق بهزادی، شاهرخی و زندهیادها شیرزادگان، طاووسی و وطنخواه به دفتر علی عبدو رفتیم. هادی و بیوک میتوانند درباره صحت گفتههای من شهادت بدهند. گفتیم دوست داریم تیم فوتبال داشته باشیم. عبدو هم قبول کرد و اسم تیم را از کتابی که جلوی دستش بود انتخاب کردیم. خیلی اتفاقی مثل فال گرفتن با حافظ. باز کردیم و اسم تخت جمشید و پرسپولیس درآمد.
ارسال دیدگاه